شناسهٔ خبر: 66350566 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

گزارش خراسان درباره نقاط قوت و ضعف فیلم سینمایی «مست عشق» که بخشی از زندگی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی را روایت می‌کند و از 5اردیبهشت به سینماها آمده‌است

«مست عشق»؛ روایتی عامه‌پسند با حضور کم‌جانِ مولانا

صاحب‌خبر - الهه آرانیان- فیلم سینمایی «مست عشق»، ساخته حسن فتحی، بالاخره پس از سال‌ها انتظار مخاطبان از 5اردیبهشت در سینماهای کشور اکران شد؛ فیلمی که برشی از زندگی مولانا و دیدارش با شمس تبریزی و اتفاقاتی را که پس از این دیدار می‌افتد، روایت می‌کند. از شهریور 1398 که خبر ساخت این فیلم منتشر شد تا چهارشنبه گذشته که فیلم بالاخره به نمایش درآمد، حاشیه‌های مختلفی متوجه آن بود. خبر انتخاب بازیگر ترک برای نقش مولانا و انتقاد گسترده به آن، کناره‌گیری همایون شجریان و سهراب پورناظری از خوانندگی و آهنگ سازی و دوبار به تعویق افتادن اکران فیلم، از جمله حواشی «مست عشق» در دوره‌های مختلف بود. اما آن‌چه همه این حاشیه‌ها را کنار زد، استقبال فوق‌العاده مخاطبان از فیلم بود. «مست عشق» در نخستین روز نمایش عمومی خود رکورد فروش یک فیلم در روز اول را شکست و 51هزار بلیت فروخت. این استقبال از یک طرف نشان داد که مخاطب فقط برای تماشای فیلم کمدی هزینه نمی‌کند و از طرف دیگر بیانگر محبوبیت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی در میان مردم ایران است. در این فیلم پارسا پیروزفر، نقش «مولانا»، شهاب حسینی، نقش «شمس» و حسام منظور، نقش «حسام‌الدین چلبی» را بازی می‌کنند. به‌جز این سه، دیگر بازیگران فیلم ترک هستند. در ادامه بیشتر از محتوای «مست عشق» و نقاط قوت و ضعف آن می‌خوانید. مولانا در آثار نمایشی پیش از «مست عشق» «مست عشق»، ساخته حسن فتحی، اولین اثر نمایشی ایرانی‌ها درباره زندگی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی نیست. پیش از این فیلم، یک مجموعه تلویزیونی به نام «جلال‌الدین» به کارگردانی شهرام اسدی و آرش معیریان در سال 93 از شبکه یک پخش شد که به دوران کودکی و نوجوانی مولانا در بلخ می‌پرداخت. بهروز غریب‌پور، نویسنده و کارگردان مشهور تئاتر نیز اپرای عروسکی مولوی را براساس اشعار مثنوی و کلیات شمس روی صحنه برد که محمد معتمدی و همایون شجریان خوانندگی آن را به‌عهده داشتند. همچنین، پری صابری در تئاتر «شمس پرنده» دیدار شمس و مولانا را روایت کرد. اما تابه‌حال در سینمای ایران به شخصیت مولانا و زندگی‌اش پرداخته نشده بود و «مست عشق» این کمبود را جبران کرد. روایت معمایی حسن فتحی درباره شمس «مست عشق» برشی از زندگی مولانا در فاصله سال‌های 640 تا 645هجری قمری را روایت می‌کند. حسن فتحی و فرهاد توحیدی، نویسنده‌های «مست عشق» این پنج‌سال پر از اتفاق در زندگی مولانا را که یکی از آن‌ها دیدار با شمس تبریزی و تحول او پس از آن است، به‌شکلی رازآلود و معمایی بازگو می‌کنند. داستان از گم‌شدن شمس تبریزی و زمزمه‌هایی مبنی بر کشته‌شدن او شروع می‌شود. سلطان عزالدین کیکاووس، اسکندربیگ را مأمور یافتن شمس کرده‌است. در این میان، جسدی افتاده در چاه پیدا می‌شود که ظاهرش شباهت زیادی به شمس تبریزی دارد و گمانه‌ها درباره قتل او قوت می‌گیرد. یکی از متهمان قتل شمس، علاءالدین، پسر کوچک مولاناست که از شمس به دو علت کینه به دل دارد؛ یکی خلوت و چله‌نشینی با پدرش، مولانا و دیگری ازدواج شمس با کیمیاخاتون(با بازی هانده ارچل)، دخترخوانده مولانا که علاءالدین به او عشق می‌ورزید. با پایان یافتن فیلم، معمای شمس تبریزی و دیگر گره‌های فیلم که بخشی از آن‌ها مربوط به سرگذشت اسکندربیگ و زنی به نام مریم است، گشوده می‌شود. حسن فتحی به خوبی توانسته یک ماجرای عاشقانه-معمایی را بدون این‌که مخاطب احساس خستگی کند، در 105دقیقه روایت کند. داستان «مست عشق»، واقعی یا خیالی؟ تأثیر دو کتاب «ملت عشق»، نوشته الیف شافاک و «کیمیاخاتون»، نوشته سعیده قدس را به خوبی می‌توان در «مست عشق» دید. اگرچه در تیتراژ پایانی فیلم از استاد محمدعلی موحد و علی دهباشی قدردانی شده، اما به‌نظر می‌رسد تأثیر کتاب‌های داستانی درباره زندگی مولانا بیشتر از منابع معتبر و مستند درباره زندگی این شاعر و عارف ایرانی در نگارش فیلم نامه «مست عشق» باشد. از زمان انتشار دو کتاب «ملت عشق» و «کیمیاخاتون» همواره بحث درباره واقعی یا جعلی بودن روایت‌های مطرح در آن‌ها درباره مولانا و شمس تبریزی داغ بوده و هنوز هم عده‌ای از مولاناپژوهان این دو کتاب را عامل مخدوش شدن چهره مولانا و شمس می‌دانند. از جمله محمدجواد اعتمادی که در مصاحبه با ایبنا گفته‌است: «داستان شمس و مولانا با سخنان ناروا همراه شده‌است. برخی کتاب‌هایی هم که شامل داستان‌سرایی درباره این دو هستند، مانند رمان «کیمیاخاتون» و «ملت عشق» تصویری نادرست درباره شمس و مولانا ارائه داده‌اند». در مقابل، عده‌ای هم عشق شمس تبریزی به کیمیاخاتون را واقعی و مستند می‌دانند و می‌گویند دخترخوانده(15 یا 25ساله) با شمس تبریزی(60ساله) ازدواج کرده‌است اما بر سر علت مرگ کیمیاخاتون اختلاف‌نظر دارند؛ گروهی معتقدند کیمیا بر اثر خشونت شمس درگذشته و عده‌ای می‌گویند کیمیا بر اثر بیماری از دنیا می‌رود. در «مست عشق» هم مرگ کیمیا براثر بیماری به تصویر کشیده شده‌است. سرگذشت پرابهام کیمیا در منابعِ به‌جامانده اما داستان کیمیا و سرگذشت او در منابع تاریخی مبهم است و چندان روشن نیست. حتی مشخص نیست که کیمیا واقعا دخترخوانده مولاناست یا کنیز اوست. غلامرضا خاکی، نویسنده کتاب «کیمیا، پرورده حرم مولانا» در نشستی درباره این کتاب در سال 97 گفته است: «عنوان «کیمیا: پرورده حرم مولانا» به این اشاره دارد که معلوم نیست کیمیا دخترخوانده‌ مولانا، دختر زن دوم مولانا یا حتی کنیز خانه‌زاد اوست. دختر رمانتیک چشم‌آبی در هیچ سندی نیست. معلوم نیست که مولانا این دختر را به زور به همسری شمس تبریزی درآورده یا خود شمس خواسته‌است. بین گزارش «مناقب‌العارفین» و «رساله‌ سپهسالار» در این زمینه اختلاف است. با دو روایت برخورد می‌کنیم؛ یکی این که کیمیا طلاق گرفته و شمس برای تأمین این مهریه دچار مسئله بوده است. روایت دیگر این‌که کیمیا در خانه‌ شمس مرده و شمس رفته است. این نشانه در مناقب‌العارفین هست که می‌گوید بعد از ماجرای عصبانی شدن شمس از بیرون رفتن کیمیا، سه روز بعد کیمیا نقل کرد؛ یعنی مُرد. هیچ جا به این نکته اشاره نشده که این عصبانیت در حضور کیمیا رخ داده است. در مواردی با سندهای مختلفی در این کتاب اشاره کرده‌ام که کیمیا مریض و چموش بوده است. پنجره را باز می‌کرده و به خانواده شمس دشنام می‌داده و دارو نمی‌خورده است». انتظار می‌رفت در تیتراژ پایانی «مست عشق» فهرستی از منابع و مآخذی که از آن‌ها در نگارش فیلم نامه بهره گرفته شده، آورده می‌شد؛ قاعده‌ای که معمولاً در تیتراژ آثار تاریخی رعایت می‌شود. تأکید بر ایرانی بودن مولانا و تیتراژ جذاب پایانی «مست عشق» بیشتر از آن‌که فیلمی درباره مولانا باشد، اثری با محوریت عشق شمس به کیمیاست. در حین دیدن فیلم «مست عشق» اصلاً انتظار نداشته باشید مولانای متحول شده از زاهد به عارف را در حال سرودن مثنوی یا غزل ببینید و حسام‌الدین چلبی را که در حال نوشتن اشعار مولاناست. حتی به جز چند دقیقه پایانی فیلم، در «مست عشق» خبری از سماع صوفیانه هم نیست. در «مست عشق» حضور مولانا در قامت یک شاعر و عارف را خیلی کم رنگ خواهید دید و بیشتر روایت عاشقانه و معمایی از سرگذشت شمس تبریزی و این‌که چه بر سرش آمده و مرده یا زنده بودنش، شما را درگیر خواهد کرد. رفت و برگشت بین گذشته و حال و روایت آن چه قبلاً اتفاق افتاده و پل زدن به سمت آن‌چه در زمان حال رخ داده، به جذابیت فیلم کمک کرده‌است. بازی خوب و مسلط شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد. در روزگارِ مصادره مفاخر و بزرگان ایرانی، تأکید بر ایرانی‌بودن مولانا و زاده‌شدن او در بلخ و نیز زبان استوار فیلم نامه و استفاده از زبان رسمی فارسی در «مست عشق» شایسته تحسین است. تیتراژ پایانی فیلم با صدای علیرضا قربانی و آهنگ سازی حسام ناصری از دیگر نقاط قوت آن است که در چند روز گذشته در فضای مجازی با بازخورد خوب مخاطبان همراه بوده‌است. طراحی صحنه و طراحی لباس شخصیت‌ها نیز متناسب با روزگار مولانا در قرن هفتم هجری است. عده قابل‌توجهی از مخاطبان هم به تدوین فیلم انتقاد کرده‌اند. به‌هر حال «مست عشق» را با همه کم‌وکاستی‌هایش باید دید و امیدوار بود که زندگی دیگر چهره‌ها و بزرگان فرهنگ و ادبیات این سرزمین هم به تصویر کشیده شود.

نظر شما