شناسهٔ خبر: 63669010 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

رویای بر بادرفته پسری که می‌خواست با خلاف به آرزوهایش برسد

رویای بر بادرفته پسری که می‌خواست با خلاف به آرزوهایش برسد

صاحب‌خبر -
رویای بر بادرفته پسری که می‌خواست از راه خلاف به آرزوهایش برسد
کد خبر: 642037
|
۱۴۰۲/۰۹/۰۴ ۰۷:۰۰:۰۰

آرمان پسر جوانی است که به دلیل حمل مشروب بازداشت شده است. او پیش از این نیز به همین جرم بازداشت شده بود.

او برای سایت جنایی از زندگی‌اش می‌گوید:

 

*چرا مشروب می‌فروشی؟

شغل پردرآمدی که بتواند کفاف زندگی‌ام را بدهد، پیدا نکردم.

*مشروب را خودت درست می‌کنی؟

نه من فقط توزیع می‌کنم.

*خودت هم مصرف می‌کنی؟

من مصرف‌کننده نیستم. اگر مصرف‌کننده بودم که نمی‌توانستم مشروب بفروشم. من همیشه باید هوشیار باشم.

*تو که می‌دانی مشروب چیز خوبی نیست چرا این کار را می‌کنی؟

به هر حال من چه بفروشم چه نفروشم عده‌ای استفاده می‌کنند.

*چطور دستگیر شدی؟

ایست بازرسی بود، داشتم جنس می‌بردم برای مشتری که شناسایی و دستگیر شدم.

*این‌طور که در پرونده آمده در خانه‌ات هم پیدا کرده‌اند.

چند بطری در خانه بود، آنها را مصادره کردند.

*همسر و فرزند داری؟

نه. با مادرم زندگی می‌کنم.

*مادرت به این کار تو اعتراضی ندارد؟

او تا قبل از اینکه اولین بار دستگیر شوم چیزی نمی‌دانست. بعد هم فکر می‌کرد این کار را کنار گذاشته‌ام.

*حرفی درباره این اتفاق نزده است؟

مادرم خیلی ناراحت است. او نمی‌دانست کسانی که دم خانه می‌آیند به خاطر مشروب می‌آیند و فکر می‌کرد دوستان من هستند. حالا خیلی عصبانی است.

*می‌دانی مجازات می‌شوی؟

به هر حال اشتباه کردم.

*می‌توانی با وثیقه بیرون باشی؟

مادرم خیلی عصبانی است. گفته سند خانه‌اش را نمی‌دهد. او من را نبخشیده است.

*چطور می‌توانی مادرت را آرام کنی؟

خیلی ناراحتم. از مجازات و زندان نمی‌ترسم اما همیشه از آه مادرم ترسیده‌ام. امیدوارم بتواند من را ببخشد.

*قبل از مشروب‌فروشی چه می‌کردی؟

مدتی پیک‌موتوری بودم، ولی نشد آن‌قدر پول دربیاورم که به آرزوهایم برسم. برای همین رفتم سمت مشروب. اشتباه کردم و پشیمانم.

 

 

نظر شما