«جشن تولده. ممنوعه؟ زن بیحجاب نداريم. زن باحجابم نداريم… جشن تولد يه بچهست ولی بچه هم نداريم. مهمونيه ولی مهمون نداريم. نمايشه، نمايش. نمايش يه نفره.» این چند جمله از دیالوگ فیلم «شب یلدا» ساخته کیومرث پوراحمد است. کارگردانی که روایتهای روانش از زندگی خاطرهساز بود و حالا دیگر کارگردان را هم نداریم! پوراحمد، دیروز 16 فروردینماه در سن 74 سالگی به زندگی خود پایان داد.
خبر درگذشت پوراحمد مانند سایر خبرهای مشابه، ابتدا در شبکههای اجتماعی پیچید اما مجله فیلم امروز با اعلام «خودخواسته بودن» این مرگ، همه را شوکه کرد.
سید مهدی فلاح میری دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان گیلان خبر فوت کیومرث پوراحمد را تایید کرد و به خبرگزاریها گفت: به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و با بررسیهای اولیه نظر بر خودکشی این کارگردان سینما داشتند که واکاوی جزئیات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است.
او زمان درگذشت پوراحمد را ساعت یک بامداد روز چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ در یکی از واحدهای دهکده ساحلی انزلی اعلام کرد و گفت: در حال حاضر جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی و خبر تکمیلی متعاقبا اطلاعرسانی شود.
کیومرث پوراحمد، متولد 25 آذر 1328، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده بود. دانشآموخته رشته کارگردانی سینما بود و فعالیت خود را با نقدنویسی به خصوص در ماهنامه فیلم آغاز کرد. از ۱۳۵۳ با دستیاری در مجموعه تلویزیونی «آتش بدون» دود وارد سینما شد. پوراحمد شرح حال خود را در کتابی با عنوان «کودکی نیمهتمام» منتشر کرده است. مادرش، پرویندخت یزدانیان با بازی در فیلمهای او، کار بازیگری را آغاز کرد و آثار برجستهای با بازی او به ثبت رسید.
احمد طالبینژاد، منتقد سینما: در هیچکدام از آثار پوراحمد نشانهای از خودکشی ندیدم. در بهت هستم که این چه راهی بود برای پایان دادن به زندگی. آثار پوراحمد سرشار از امید و دوست داشتن بود
سریال «قصههای مجید»، که بر اساس کتابی به همین نام از هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شد یکی از خاطرهانگیزترین ساختههای پوراحمد است. جالب آنکه داستان اصلی مجید در شهر کرمان میگذرد اما پوراحمد، رویدادگاه این سریال را به اصفهان منتقل کرد.
جایزه ویژه و لوح تقدیر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای فیلم «به خاطر هانیه»، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر برای فیلم «خواهران غریب»، جایزه بهترین کارگردانی جشنواره فیلم پنانگ برای فیلم «خواهران غریب»، تندیس بهترین فیلم جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران برای فیلم «شب یلدا» و تندیس بهترین کارگردانی و تندیس بهترین فیلمنامه جشن خانه سینما برای فیلم «اتوبوس شب» ازجمله جوایز این کارگردان بوده است.
باید یا کارگردان شوم یا معلم
پوراحمد در سلسله نشستهای تاریخ شفاهی در «موزه سینما» با اشاره به دوران کودکی خود گفته بود: من در اصل نجفآبادی هستم و در زمان کودکی سرگرمی زیادی برای ما وجود نداشت؛ یک مدادرنگی شش تایی کوچک برای ما جهان بزرگی بود.
پوراحمد درباره آشناییاش با سینما هم گفته بود: برادر بزرگم چندبار من را به سینما برده بود. یادم میآید فیلمهای عروس فراری، آقا جنی شده و اسپارتاکوس را با او در سینما دیدم و با دیدن فیلم اسپارتاکوس دریچه دیگری از سینما به روی من باز شد و دائم از خودم میپرسیدم این فیلمها را چگونه میسازند و این تصاویر را چگونه کنار هم قرار میدهند و هنوز بعد از سالها اسپارتاکوس فیلم محبوب من است.
او همواره با خودش میگفته که «من یا باید کارگردان شوم و یا معلم» و درست در همان زمانی که برای کار به روزنامه اطلاعاتی میرود و همکار فریدون جیرانی و رسول صدرعاملی در این روزنامه میشود، تصمیم میگیرد که فیلم بسازد. به این ترتیب فیلمنامه «تاتوره» را به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میبرد که بعد از ۱۳ بار اصلاح، تصویب میشود. خودش گفته بود که «یادم میآید با محمدمهدی دادگو سر جویهای محوطه موزه سینما باهم قرارداد بستیم و اولین فیلم بنیاد سینمایی فارابی را من ساختم.»
شاهین امین، منتقد سینما: مسئله عجیبی که وجود دارد این است که پوراحمد خیلی زندگیاش را دوست داشت. معمولا حتی با موضوعات تلخ هم خیلی صریح برخورد میخورد که گاهی با طنز همراه بود. انسان اهل زندگیای بود و رقم زدن این اتفاق عجیب و دردناک است
«شب یلدا» روایتی از زندگی کارگردان
پوراحمد در مصاحبهای گفته بود که «همه فیلمهایم را دوست دارم اما شب یلدا، اتوبوس شب، خواهران غریب، به خاطر هانیه و قصههای مجید را بیشتر دوست دارم.»
اما همانطور که بارها گفته بود، شب یلدا روایتی از یک بازه زمانی مهم در زندگی شخصی است. او بعد از چند سال دوری از سینما و ساخت موفق مجموعه تلویزیونی «سر نخ»، تصمیم گرفت به ساخت این فیلم گرفت: «شب یلدا زندگی خودم است و بدین شکل ساخته شد که خودم پلان به پلان بازی میکردم و محمدرضا فروتن تکرار میکرد. به شکلی که وقتی مادرم در اصفهان فیلم را دیده بود کاملا متوجه شده بود که زندگی خودم است زیرا حرکات و نحوه بیان محمدرضا فروتن درست مثل من بود که بلافاصله به من زنگ زد و گفت کیومرث تو واقعا خودت را یک سال در خانه حبس کرده بودی و به ما نگفته بودی.»
طالبینژاد: آثارش سرشار از امید بود
احمد طالبینژاد، منتقد سینما درباره مقایسه نحوه مرگ پوراحمد با آثارش به «پیام ما» میگوید: «در هیچکدام از آثار پوراحمد نشانهای از خودکشی ندیدم. در بهت هستم که این چه راهی بود برای پایان دادن به زندگی. آثار پوراحمد سرشار از امید و دوست داشتن بود.»
او ادامه میدهد: «قطعا تنگناهایی وجود داشت اما نه فقط در حوزه فیلمسازی که ممکن است در زندگی شخصیاش وجود داشته باشد و البته به این معنا نیست که سانسورچیها و ممیز کردن آثار را موثر ندانم.»
این منتقد سینما درباره آثار پوراحمد میگوید: «او یکی از بهترین فیلمهای دوران کودکی و نوجوانی ما را در قالب «قصههای مجید» ساخته که الگویی برای فیلمسازان است.»
امین: به اندازهای که میخواست، فیلم نساخت
شاهین امین، منتقد سینما نیز در پاسخ به این پرسش که برجستهترین نقاط سینمای پوراحمد چیست، به «پیام ما» میگوید: کیومرث پوراحمد مثل هر فیلمسازی آثار خوب زیادی داشته است. فیلم کوتاه «آلبوم تمبر» یکی از فیلمهای جذاب و شیرین اوست. سریال «قصههای مجید» را نیز همه میشناسند و «شب یلدا» درخشانترین اثر اوست. «خواهران غریب» اثر پرمخاطب و جذاب پوراحمد بود. مجموعه تلویزیونی«سرنخ» نیز یکی از کارهای خوب اوست.
او درباره ویژگی آثار پوراحمد عنوان میکند: «او سعی میکرد آثارش ایرانی و مشخص باشد متعلق به یک جغرافیا و فرهنگ است. سعی نمیکرد بزرگنمایی کند و فیلمهایش دارای اصالت بود. نوع فیلمسازی او بهگونهای بود که گویی فیلمسازی کاری سهل است و این فقط از مهارت آدمی مثل کیومرث پوراحمد برمیآمد. مهارت از آن دسته بخشهاییست که ما امروز در سینما خیلی به آن احتیاج داریم. شاید یکی از نقاط ضعف سینمای ما این است که تکنولوژی را ابزاری میدانند و سعی میکنند با دوربین و تدوین کارهای عجیب و غریبی انجام دهند اما مهارت فیلمسازی مربوط به جهان زیسته، تجربههای شخصی و تسلط به روایت است. پوراحمد از آن دسته هنرمندانی است که این مهارت را در آثارش داشت. البته او مثل هر فیلمسازی، کارهای ضعیفی در کارنامه خود داشت اما چیزی که از او به یاد مانده، نقاط درخشان سینمایی اوست.»
امین درباره مرگ این کارگردان سینما میگوید: «مسئله عجیبی که وجود دارد این است که پوراحمد خیلی زندگیاش را دوست داشت. معمولا حتی با موضوعات تلخ هم خیلی صریح برخورد میخورد که گاهی با طنز همراه بود. انسان اهل زندگیای بود و رقم زدن این اتفاق عجیب و دردناک است.»
او ادامه داد: «تنگناهایی که پوراحمد در فیلمسازی با آنها روبهرو شده، حتما در نحوه مرگش موثر بوده است. وقتی که شما در چنین مسیر حرفهای قدم برمیدارید با مشکلاتی مواجه میشوید. پوراحمد در سالهای اخیر به اندازهای که میخواست فیلم نساخت. متاسفانه در کشورمان قدر خیلی از آدمها را نمیدانیم. در حرفههای مختلف افرادی وجود دارند که سرمایههای کشور هستند. ما این سرمایهها را به اشکال مختلف از دست میدهیم. باید از این آدمها کمک گرفت و استفاده کرد. باید از فیلمسازان بهره برد نه به این علت که فیلم بسازد، آنها میتوانند دانستههای خود را منتقل کنند و حتی اگر منتقل نکنند، میتوانند برای دیگران ایجاد انگیزه کنند که آدمهای توانایی بودند. در هر صورت مرگ تلخی بود و هنوز هم نمیتوانیم باور کنیم.»