محمدجواد ظريف، وزير خارجه کشورمان، در گفتوگويي مفصل راجع به نسبت ميان آرمان گرايي و منافع ملي در سياست خارجي و نيز ابعاد مختلف مذاکرات هسته اي به بيان ديدگاه هاي خود پرداخت. مصاحبه ظريف با روزنامه دنياي اقتصاد بيش از آن که در حوزه مذاکرات و خبرهاي آن داراي فاکتورهاي مهم باشد، در موضوع نگاه وي به آرمان هاي انقلاب اسلامي و لزوم ضد هژمون بودن ايران در نظام بين الملل و نسبت ميان آرمان و منافع ملي حائز اهميت است. بخش هايي از اين گفتوگوي مفصل را در ادامه مي خوانيد.
ظريف در پاسخ به اين سوال که سياست خارجي تا چه حد مي تواند در راستاي منافع اقتصادي باشد، با ارائه مقدمه درباره ديپلماسي گفت: سياست خارجي بايد در خدمت توسعه يک کشور باشد نه اينکه باري بر دوش توسعه. يعني دستگاه سياست خارجي بايد تلاش کند همان اهداف و آرمانها را به شکلي دنبال کند که زمينه براي توسعه فراهم شود و مانعي براي توسعه نباشد. به عبارت ديگر خيليها شايد بگويند براي توسعه اقتصادي بايد اهداف انقلاب را کنار بگذاريم؛ اما من معتقدم در آن صورت ديگر ما موجوديت و هويتي نيستيم که بتوانيم براي خودمان اهدافي تعيين و سپس بخواهيم به آنها دست پيدا کنيم. در اين صورت تبديل به يک موجود بيخاصيت و بياثر در صحنه بينالملل خواهيم شد و ابزارهاي قدرتي مان را از دست خواهيم داد.بنابر اين، اگر کسي تصور ميکند که با فراموش کردن آرمانها ميتوانيم به توسعه اقتصادي برسيم کاملا در اشتباه است؛ اما اينکه آرمانهاي مان را به شکلي پيگيري کنيم که کمترين هزينه و بيشترين عامل قدرت را براي نفوذ بيشتر و حضور جدي تر داشته باشيم، اين يک سياست خارجي جامع است که در خدمت توسعه نيز هست؛ ضمن اينکه اهداف و آرمانهايش را نيز فراموش نکرده است.
خبرنگار از ظريف پرسيد که اقتصاد چه زماني قرار است در سياست خارجي ايران بهعنوان يک مسئله استراتژيک قرار بگيرد؟ وي پاسخ داد: «ما طي دوران انقلاب همواره يک بازيگر ضدهژمون بوديم؛ ولي اين دليل نميشد که بر اقتصاد کشور هزينهاي تحميل شود. شما در يک معادلهاي در جامعه بينالملل بازي ميکنيد. يعني در يک فضايي که بايد آن را به فضاي تعادل برسانيد. اينکه برويد و تمام تخممرغهايتان را در يک سبد بچينيد يعني مشابه کاري که يلتسين در روسيه انجام داد، به نتيجه نخواهيد رسيد. يعني با از دست دادن هويت يا به عبارتي تبديل شدن به يک بازيگر کاملا سازگار با سيستم و نظم موجود، به جايي نميرسيد...جمهوري اسلامي متاسفانه 8 سالي (دوران احمدي نژاد) را سپري کرد که سياستهاي اعلامي و نه واقعي به شکلي دنبال شد که در راه توسعه مانع ايجاد کرد و براي کشور هزينه ساز شد. اين موضوع نبايد ما را به اين سمت بکشاند که فکر کنيم با داشتن آرمانها، حفظ اولويتهاي آرماني يا گرايشهاي انقلابي نميتوانيم به توسعه برسيم. اتفاقا به نظر من ميتوانيم توسعه داشته باشيم و تنها راه رسيدن به توسعه پايدار و قابل اعتماد و توسعهاي که با يک تغيير کوچک در دنيا از اوج قدرت به حضيض ذلت نيفتيم اين است که روي پاي خود بايستيم؛ البته روي پاي خود ايستادن به اين معنا نيست که با دنيا قطع رابطه کنيم، بلکه به اين مفهوم است که با هويت خودمان با دنيا رابطه داشته باشيم. مقام معظم رهبري چندين بار فرمودهاند کشوري که بخواهد در نظام بينالملل روي پاي خود بايستد بايد هزينه زيادي بپردازد. با توجه به اين من معتقدم شما با ايستادن روي پاي خود و ايستادن روي اصول و ارزشهاي خود، ميتوانيد در صحنه بينالملل، حضور دراز مدت داشته باشيد. اين حضور در اقتصاد مقاومتي نيز به همين صورت است و از تحولات در سطح بينالملل کمتر آسيب خواهيم ديد.»
وزير خارجه کشورمان در پاسخ به اين پرسش که «يکي از خصلتها و ويژگيهاي سياست خارجي ايران بعد از پيروزي انقلاب اسلامي اين بود که ما به دليل اينکه ضدهژمون بوديم برخي از نرمها (هنجارهاي) بينالمللي را نميپذيرفتيم. در حال حاضر آيا قرار است که با مذاکرات هستهاي نگاهمان را نسبت به سياست خارجي تغيير دهيم و آيا اقتصاد، اولويت نخست سياست خارجي ايران خواهد شد يا ضد هژمون بودن؟» اظهارکرد: «تلاش براي تعريف اولويتها به شکلي که يک دوگانگي ميان منافع ملي و منافع آرماني ايجاد ميکنيد براساس يک مفهوم غلط پايهگذاري شده است. پايه اين مفهوم غلط به انديشههاي هنري کسينجر، وزير خارجه اسبق آمريکا باز ميگردد که ميگويد زماني ايران ميتواند يک بازيگر قابل اعتماد باشد که بين ايران آرماني و ايران ملي، يکي را انتخاب کند. با توجه به اينکه من اين بحث را شخصا با کسينجر داشتم يکي از شاگردان او از من همين سوال را پرسيد که من پاسخي که به ايشان دادم را به شما نيز ميدهم: «هر وقت آمريکا توانست بين آمريکاي آرماني و آمريکاي ملي اختلاف قائل شود و يکي را انتخاب کند ميتواند از ديگران نيز چنين توقعي داشته باشد.» هيچ کشوري فارغ از آرمانهايش، هويت و حضور جدي در صحنه بينالمللي ندارد و حداکثر ميتواند در موضوعات ريز حضور داشته باشد. چنين کشوري نميتواند در صحنه منطقهاي و بينالمللي نقش داشته باشد. ما در بحث هستهاي اگر بتوانيم براساس منافع ملي و براساس ديدگاهها و آرمانهاي خود حضوري داشته باشيم که بدخواهان انقلاب را از امنيتيسازي ايران محروم کنيم در آن صورت ضمن حفظ هويت ميتوانيم به منافع اقتصاديمان نيز دست يابيم. اما اگر بخواهيم هويت خود را از دست بدهيم ممکن است برخي منافع کوتاه مدت اقتصادي کسب کنيم، اما اين منافع هرگز پايدار نخواهند بود و هرگز نخواهند توانست براي ما شرايط ويژهاي را ايجاد کنند که بتوانيم در درازمدت آن را پيشببريم...».
خبرنگار از ظريف پرسيد: «به نظر شما اگر براي دفاع از قدرت منطقهايمان، اقتصاد را اولويت نخست مان قرار داده بوديم آيا تفاوتي با وضع موجود ايجاد ميکرد؟» که وي در پاسخ توضيح داد: «...شما يقين داشته باشيد فشارهايي که به کشور ما وارد شد الزاما به دليل اين نبود که ما تلاش داشتيم سياست مستقلي را دنبال کنيم...دلايل متعددي داشت و مقدار زيادي از آن به خاطر ندانم کاريهاي داخلي بود. زيرا کشوري که ميخواهد در برابر سياستهاي جهاني بايستد بيش از حد خود را وابسته به واردات نميکند؛ اين ندانمکاري به دليل ناتواني از پيشبيني آينده بود.»
رئيس دستگاه ديپلماسي کشورمان در برابر اين سوال که « موعد 10 تيرماه که براي رسيدن به توافق جامع تعيين شده است تاچه حد ميتواند نقطهاي براي خروج اقتصاد ايران از بلاتکليفي باشد؟» پاسخ داد: «... تحريم بر زندگي مردم تاثير منفي داشته اما هيچ تاثيري بر سياستهاي ما نداشته است. امروز اگر ما مذاکره ميکنيم به اين دليل است که ميخواهيم بنبستي را که دنيا با آن مواجه شده بود حل کنيم. حال حل اين بنبست چه زماني آغاز شد؟ وقتي که مردم ما در انتخابات به دنيا نشان دادند تحريم آنها را به آن هدف خاص نميرساند. هدف تحريم که فشار آوردن نيست بلکه هدفش اين است که مردم را از حاکميت جدا کند... تحريم وقتي موفق است که مردم از حاکميت جدا شوند و وقتي شکست ميخورد که مردم از حاکميت جدا نشوند. اهميت انتخابات 92 در اين است که نقطه شکست تحريم را ترسيم کرد... در حال حاضر نيز مرحله حساس مذاکرات را پشت سر ميگذاريم و ما نيز متوجه هستيم که فعالان اقتصادي به اطمينان نياز دارند. اتفاقا بيشترين کاري که اکنون در مذاکرات پيگيري ميشود ايجاد اطمينان است. البته اين ايجاد اطمينان دو طرف دارد: يکي ايجاد اطمينان نسبت به برنامه هستهاي ايران و ديگري ايجاد اطمينان نسبت به رفع تحريمها. امروز بيشترين مذاکرات ما در حوزه ايجاد اطمينان نسبت به رفع تحريمهاست تا اگر تحريمها رفع شود فعالان اقتصادي بتوانند با اطمينان وارد شوند. بحمدا... توانستهايم قدمهاي مثبت و مهمي را در اين زمينه برداريم اما هنوز کار داريم.
وزيرخارجه کشورمان راجع به لغو تحريم ها و اين که اتاق هاي فکر آمريکايي پيش بيني مي کنند که اوباما بين 6 ماه تا يکسال زمان ميخواهد تا مخالفان داخلي آمريکا را قانع کند که تحريمها به تدريج لغو شوند، دراين شرايط شما بازه زماني که براي تحريمها در نظر گرفتهايد، چقدر است؟ اظهارکرد: «اين يک برداشت کاملا غلط است...بحث مهم اين است که آقاي اوباما از زماني که اين توافق اجرايي شود، شايد بيش از يک سال رئيسجمهور نباشد...اين به معناي اين نيست که اين همه زمان نياز است تا تحريمها لغو شود. تحريمها بايد بلافاصله بعد از اجرايي شدن توافق لغو شوند... ما کاري به مقررات داخلي آمريکا نداريم.» خبرنگار پرسيد احتمالش هست که توافق نشود؟ که ظريف پاسخ داد: «تا روزي که توافق اعلام نشود ممکن است توافق نشود...».
رئيس تيم مذاکره کننده کشورمان در باره برخي تحليل ها مبني بر اين که با کنار رفتن دولت اوباما و احتمالا روي کار آمدن دولت جمهوري خواه، توافق احتمالي، توافق شکنندهاي خواهد بود نيز اظهارکرد: «من يقين دارم که اگر توافقي صورت بگيرد هيچ دولتي در آمريکا توان نقض آن توافق را نخواهد داشت و اگر توافق را نقض بکند، کسي در دنيا به آن اقدام وقعي نخواهد گذاشت. فراموش نکنيم که دولت آمريکا زماني که بسيار قدرتمندتر از امروزش بود؛ يعني دهه 90 ميلادي، تحريمهاي يکجانبه بسيار گستردهاي را عليه ايران وضع کرد و نزديکترين متحدانش آن تحريمها را اجرا نکردند...اگر ما توافقي داشته باشيم، نه تنها تحريمي را نميشود سوار بر قطعنامه شوراي امنيت کرد، بلکه بايد قطعنامه شوراي امنيت را دولت آمريکا نقض کند و من يقين دارم اين اتفاق نخواهد افتاد...»
نظر شما