شناسهٔ خبر: 54195145 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

با خاطرات امام خمینی(ره)؛ تذکرات امام به مسئولین: کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح بدهید‏/ مردم را نرنجانید‏/ ما چیزی را از ملت‏‎ ‎‏پنهان نمی کنیم

صاحب‌خبر -

شفقنا- اسناد مکتب و شفاهی گویا این هستند که امام خمینی(ره) «مردم» را در بسیاری از عرصه ها اولویت می دانستند و همواره خطاب به سیاستمداران و مسئولان تأکید داشتند که قبل از هر تصمیم و اقدامی جایگاه، نقش و اهمیت «مردم» را اصل قرار دهند و هر گامی در مسیر آسیب به مردم را ناروا می دانستند.

در آستانه سی و سومین سالروز ارتحال امام خمینی(ره)، بخش هایی از خاطرات نزدیکان حضرت امام خمینی(ره) را جمع آوری کرده ایم که تأکیدات امام (ره) درباره جایگاه و رسیدگی به مردم و تذکرات ایشان به مسئولین را نشان می دهد:

بایدها برای مردم چاپ شود

در گذشته در میان مقامات روحانی رسم بر این بود که تا سرحد امکان از بازگو کردن‏‎ ‎‏موضع گیریها و مخالفتها با مقامات دولتی در میان مردم خودداری می شد. گاهی ماهها‏‎ ‎‏میان مقامات دولتی و عالمان اسلامی نامه ها و سخنانی رد و بدل می شد. و‏‎ ‎گاهی روحانیون تندترین و کوبنده ترین موضع گیریها را بر ضد خودکامگان به عمل‏‎ ‎‏می آوردند؛ لکن توده ها اصولاً از آن خبردار نمی شدند. گاهی نیز چنین می پنداشتند که‏‎ ‎‏رابطۀ میان آنان تا پایه ای حسنه است! لکن امام از روز آغاز نهضت در سال ۱۳۴۱ در‏‎ ‎‏نشستی که با علمای قم داشتند پیشنهاد دادند که باید ها و پیامهایی که میان علما و‏‎ ‎‏رژیم شاه رد و بدل می شود چاپ شود و در اختیار مردم قرار گیرد تا عموم مردم در‏‎ ‎‏جریان کامل برخوردها و موضع گیریهای طرفین قرار گیرند. دیری نپایید که امام به کلی‏‎ ‎‏روش برخورد با رژیم را دگرگون کردند و به جای آنکه با ، شاه و دولت و دیگر‏‎ ‎‏مقامات حاکم را مورد خطاب قرار دهند. روی سخن به ملت کردند و رسماً به صدور‏‎ ‎‏اطلاعیه دست زدند.‏‎

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۱۷»

راوی: حمید روحانی.

مردم باید همه چیز را بدانند‏

شیوه های امام در هیچکدام از مراجع نبود. امام از روز اول که مبارزه را شروع کردند،‏‎ ‎‏همیشه می گفتند: «باید قدم به قدم مردم در صحنه حاضر باشند». در گذشته برای‏‎ ‎‏طاغوت وقت از طرف مراجع پیامهایی داده می شد، برای اینکه از خلافها جلوگیری‏‎ ‎‏شود. اما پیامها و و نامه به صورت خصوصی بود ـ بین آن مرجع و طاغوت وقت ـ‏‎ ‎‏برای اینکه بتوانند طاغوت را از انحرافاتی که انجام می دهد یک قدری جلوگیری کنند؛‏‎ ‎‏اما امام شیوه اش این بود که هر نامه و که از روز اول خطاب به دولت و طاغوت‏‎ ‎‏داشت می فرمود: «باید چاپ شود تا همۀ مردم با خبر و مطلع بشوند». برای اولین بار بود‏‎ ‎‏در دهه های اخیر که تند و حادی که امام در سال ۴۱ برای دولت آن وقت و‏‎ ‎‏طاغوت آن وقت داشت دستور دادند تا چاپ شود و آن را پخش کنند.‏‎

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۱۸»

راوی: حسن روحانی.

مردم را در جریان بگذارید‏

موقعی که در مجلس شورای ملی مساله انجمن های ایالتی و ولایتی مطرح شد امام‏‎ ‎علاوه بر اینکه اساتید حوزه علمیه را جمع کرده و در این باره شور و مشورت می کردند‏‎ ‎‏بعد لازم دیدند که نامه هایی برای علمای استانها و شهرستانها بفرستند که حوزۀ علمیه‏‎ ‎‏قم را یاری کنند. من هم با اذن امام مامور شدم که از مشهد تا زاهدان بروم و علمای بلاد‏‎ ‎‏را ببینم و نامه های امام را به آنها بدهم و از آنها بخواهم که مردم را در جریان بگذارند و‏‎ ‎‏مصیبات اسلام را بیان کنند و طومار بدهند.

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۱۸»

راوی: محمد جواد علم الهدی.

به مردم گزارش دقیق و سریع بدهید

امام هر بار گزارش وزرا را می شنوند دستور می دهند: «بروید به مردم بگویید که این‏‎ ‎‏کارها را کرده ایم.»‏‎

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۱۹»

راوی: سید علی خامنه ای.

مطالب را با مردم در میان بگذارید‏

برای عرض توضیحاتی پیرامون قرارداد تالبوت که خدمت امام رسیدم، ایشان توصیه‏‎ ‎‏کردند که مطالبمان را با مردم در میان بگذاریم تا اگر ابهاماتی در این زمینه باقی مانده‏‎ ‎‏برطرف شود.

ا«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۱۹»

راوی: محمدعلی رجایی.

واقعیات را به مردم بگویید‏

در ملاقاتی که به حضور رسیدم فرمودند: «از این که واقعیات را به مردم بگویید ابائی‏‎ ‎‏نداشته باشید.»‏‎

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۱۹»

راوی: کمال خرازی.

چرا برای مردم توضیح نمی دهند؟‏

در یکی از دیدارهایی که گزارشی دربارۀ ساختمان و توسعه مدارس کشور خدمت امام‏‎ ‎‏ارائه می دادیم ایشان فرمودند: «چرا مسئولان امر آنچه را که انجام شده برای مردم‏‎ ‎توضیح نمی دهند و چرا مردم نباید در جریان عملکردهای انقلاب در این یکی دو ساله‏‎ ‎‏باشند» می فرمایند: «من از خود مسئولان گزارشهای متعددی می یابم که کارهایی انجام‏‎ ‎‏شده است اما در سطح عموم این مسائل برای مردم به روشنی گفته نمی شود.»‏‎

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۱۹»

راوی: محمد جواد باهنر.

هیچ چیزی نباید از ملت دور باشد

پیام خصوصی کارتر به امام در مورد درخواست آزادی گروگانهای آمریکایی توسط‏‎ ‎‏قطب زاده در روز جمعه به دست امام رسید که از قراری که آقای قطب زاده گفته در روز‏‎ ‎‏چهارشنبه توسط کاردار سوئیس به دست ایشان رسیده. روز بعد یا همان روز یک پیام‏‎ ‎‏دیگر هم به بنی صدر دادند. البته در پیام امام تندیهایی که در پیام بنی صدر بوده، نبوده و‏‎ ‎‏ملایمت داشته و در روز شنبه از آن جهت که امام فرمودند، هیچ چیزی نباید از ملت دور‏‎ ‎‏باشد ما این را در روز شنبه به رادیو دادیم و منتشر شد. ‏امام پیام را که دیدند فرمودند: «این باید منتشر بشود. برای اینکه ما چیزی را از ملت‏‎ ‎‏پنهان نمی کنیم و در ثانی به احتمال قوی اینها ممکن است خودشان منتشر کنند و بعد‏‎ ‎‏یک چیزهایی فکر کنند و مردم هم فکر کنند که چیزهایی زیر پرده است و ما باید آنچه را‏‎ ‎‏که می گذرد به مردم بگوییم و خود مردم تصمیمشان را می گیرند» و به همین دلیل گفتند:‏‎ ‎‏فوراً ما آن پیام را منتشر کنیم.‏‎

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۲۰»

راوی: سید احمد خمینی.

‎‏آنچه در رابطه با آقای منتظری است باید پخش شود تا مردم در جریان‏‎ ‎‏مسائل باشند

سران سه قوه و همچنین بنده با پخش مصاحبۀ اعترافات مهدی هاشمی موافق نبودیم،‏‎ ‎‏زیرا معتقد بودیم که این مصاحبه به اعتبار آقای منتظری لطمه خواهد زد. من نظر خود را‏‎ ‎‏از طریق دفتر به اطلاع امام رساندم. در پاسخ به این جانب گفته شد، نظر امام این است که‏‎ ‎‏آنچه در این مصاحبه در رابطه با آقای منتظری است باید پخش شود تا مردم در جریان‏‎ ‎‏مسائل باشند.‏‎

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۲۰»

راوی: محمد محمدی ری شهری.

 حضور ملت برای ما عزت آورده است‏

روزی حاج احمدآقا، پدر آقای محمود بروجردی داماد امام را برای صرف نهار به‏‎ ‎‏منزلشان دعوت کرده بودند. در این مهمانی، آقایان: صانعی، توسلی، جمارانی و دیگر‏‎ ‎‏دوستان حضور داشتند. امام به احترام پدر آقای محمود بروجردی پس از اقامۀ نماز در‏‎ ‎‏این جمع حضور یافتند. این گردهمایی مصادف بود با سفر آیت الله خامنه ای به سازمان‏‎ ‎‏ملل. در بین حاضران بحث در مورد بیانات شیوای ایشان در آن سازمان بود. حاضران از‏‎ ‎‏بیانات پرمحتوا و با روح آیت الله خامنه ای که در شناساندن اسلام و انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏عمقی خاص داشت، تعریف می کردند. در این زمان وقتی پدر آقای محمود بروجردی‏‎ ‎‏شروع به سخن گفتن کردند، حاضران سکوت کرده و مستمع شدند. ایشان برای سلامتی‏‎ ‎‏امام دعا کردند و عنوان داشتند که از برکت وجود رهبر کبیر انقلاب اسلامی، اینک اسلام‏‎ ‎‏عزیز در مجامع بزرگی چون سازمان ملل مطرح می شود، امام با تواضعی خاص خود‏‎ ‎‏فرمودند: «این ملت است که راه خود را یافته است و مسئولین هم می دانند چه باید انجام‏‎ ‎‏دهند، حال چه من باشم و چه نباشم این راه ادامه خواهد یافت. این حضور ملت در‏‎ ‎‏صحنه است که برای ما عزت آورده است». و سپس گفتند: «من مطمئن هستم که ملت‏‎ ‎‏ایران در صحنه باقی خواهند بود حتی کیفیت حضور آنان بیش از این نیز خواهد شد.»‏‎

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۱۷»

راوی: علی اکبر آشتیانی.

در شب اول فاتحه شرکت کردند‏

وقتی خبر شهادت مرحوم آیت الله سعیدی به نجف رسید، امام مجلس فاتحه ای را‏‎ ‎‏به مناسبت شهادت ایشان برگزار کردند. طلاب نجف اشرف که شدیداً در مضیقۀ مالی‏‎ ‎‏بودند علاقمند بودند که برای این شهید جلساتی بگیرند. چون فضای نجف فضای‏‎ ‎‏مسمومی بود و سفارت شاهنشاهی و کنسولگری ایران در کربلا به شدت روی حوزۀ‏‎ ‎‏نجف کار می کردند و آن را تحت نظر داشتند تا جایی که بعضی از طلاب از ترس سفارت‏‎ ‎‏جرات حرکتی نداشتند، لذا فاتحه آیت الله شهید سعیدی به عنوان یک جرم تلقی‏‎ ‎‏می شد. غربت امام در این بود که طلاب برای برگزاری مراسم فاتحه در مساجد نجف در‏‎ ‎‏تنگنای شدیدی قرار داشتند، چون مساجد نجف اجازۀ برگزاری فاتحه را نمی دادند که‏‎ ‎‏یک نمونۀ آن در مسجد خضرا بود. در این مسجد که در کنار صحن حضرت امیر قرار‏‎ ‎‏داشت. تمام فاتحه های علمای جهان اسلام برگزار می شد. و ما هرچه تلاش کردیم‏‎ ‎‏نتوانستیم در آن مسجد اجازۀ فاتحه بگیریم. لذا ناچار شدیم یکی از مساجد داخل‏‎ ‎‏صحن حضرت امیر را به نام مسجد عمران انتخاب کنیم که قاعدتاً متولی خاصی نداشت‏‎ ‎و تا چهل روز مراسم فاتحه شهید سعیدی برگزار می شد. روش امام در این چهل شب‏‎ ‎‏این بود که چون طلاب هر شهرستان سه شب فاتحه می گرفتند. امام شب اول فاتحه کلیۀ‏‎ ‎‏شهرستانها را به احترام شهید سعیدی در مجلس شرکت می کردند که این امر تا شب‏‎ ‎‏چهلم استمرار داشت این کار امام علاوه بر تعظیم مقام شهادت از طرفی تشویق طلاب‏‎ ‎‏جوانی بود که در آن جو مسموم نجف چنین اقدامی کرده بودند.‏‎

منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۲۰۵.

راوی: علی اکبر محتشمی پور.

کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح بدهید‏

یک بار بحث در رابطه با مسایل سیاست خارجی بود که یک مقدار احتیاج به‏‎ ‎‏کارهای دیپلماتیک پنهان وجود داشت. با امام مشورت شد. ایشان فرمودند: «کاری‏‎ ‎‏نکنید که نتوانید به مردم توضیح بدهید.» باید کسی در اجرا باشد تا بفهمد عظمت این‏‎ ‎‏حرف یعنی چه. از اول زندگی سیاسی امام تا آخر هیچ نوع تناقضی در مسایلی که‏‎ ‎‏می گفتند از گذشته و آینده و در تصمیمات پنهان و آشکار ایشان پیدا نمی شود.‏‎

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد سه، صفحه ۲۶۱.

راوی: میر حسین موسوی.

چرا به من می گویید؟‏

یک وقتی خدمت امام رسیده بودم و فعالیت جهاد را در جبهه های جنگ به عرض امام می رساندم. ایشان با عصبانیت فرمودند چرا به من می گویید این را در مصاحبه ها و در رادیو و تلویزیون و در مطبوعات به مردم بگویید که در مقابل ضد انقلاب که می گویند کار نشده است، امیدوار شوند و ببینند که چقدر کار شده است.

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد چهار، صفحه ۳۶۵.

راوی: حجه الاسلام ناطق نوری.

باید مردم را بیشتر آشنا کرد‏

در دیداری که با امام داشتیم تاکید داشتند که باید مردم را بیشتر آشنا کرد و با آن واقعیاتی که پشت پرده در جریان است و آن واقعیات این است که عواملی تلاش دارند که مساله اسلام و روحانیت را در این مبارزه عظیم و وسیع اسلامی تضعیف کنند. امام می فرمودند: مساله از جریانات بعد از مشروطه بسیار قویتر و وسیعتر و سرمایه گذاری ‏اسلام و امت در این انقلاب به هیچ وجه قابل مقایسه با مسایل زمان مشروطه نیست و ما دهها هزار شهید از جوانان و امّتمان را داده ایم برای اینکه این انقلاب به ثمر برسد.

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد چهار، صفحه ۳۶۴.

راوی: حجه الاسلام شهید باهنر.

شما خیلی زودباور هستید‏

شب پنجشنبه از طرف مقامات ارتشی آمدند و شبانه به همهٔ آقایان اعلام کردند که دولت لایحه اش‏ را پس گرفته است. خوب، این برای خود ما یک مقدار خوشحال کننده بود که در هر حال دولت یک قدم عقب نشسته و مردم به یک پیروزی نسبی در این کارشان رسیده اند. من خودم با یکی از رفقایم قرار گذاشتیم که روز شنبه برویم قم، و در ضمن هم تبریک بگوییم و ببینیم که بعد از این حاج آقا (امام) حرفی دارد بزند یا نه. رفتیم سرچشمه شیرینی فروشی بهار و یک جعبه هم شیرینی گرفتیم و گذاشتیم توی ماشین و گفتیم لااقل با یک شیرینی و با یک چیزی برویم آنجا. ساعت دو یا دو و نیم بعدازظهر بود که ما منزل آقا رسیدیم. در زدیم رفتیم تو و ایشان از اندرونی تشریف آوردند بیرون، احوالپرسی کردیم و گفتیم حاج آقا به این مناسبت مزاحم شدیم. گفتند آقا، اول کار است، اینها برنامه هایی دارند این یک محکی بود که انجام دادند. اول این کاری که شاه می خواست بکند با دست دولت انجام داد که یک زورآزمایی کرده باشد که مطابق همین زور، خودشان را مجهز بکنند و جلو بیایند. اینها پیروزی نیست، شما جوانان را آماده بکنید، آگاه بکنید، خودتان همیشه آمادگی داشته باشید تا اگر خطری متوجه اسلام شد ما از وجود شما جوانها باید استفاده بکنیم و شما این آگاهی را به مردم بدهید که آماده باشند. خلاصه ما بلند شدیم و بعد گفت این چیست؟ این هم مال شماست اینجا؟ گفتیم حاج آقا یک خرده شیرینی است که گرفته ایم و آورده ایم. خندید و گفت که شما خیلی خوش باور هستید، زودباور هستید. گفتیم در هر حال شما به هر اسمی می خواهید یک برگ سبزی است از ما بپذیرید.چیزی نگفت و ما از در بیرون آمدیم.

منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد چهار، صفحه ۲۱۵.

راوی: خاطرات شهید مهدی عراقی.

امام در همه جا حاضر بود

امام در هر جایی که یک مسئله‌ای پیش می‌آمد، حضور داشت؛ هیچ جا نبود که انسان را دچار سردرگمی بکند. مثلاً قضیه «سینما رکس آبادان» پیش آمده، حالا همه سردرگمند که قضیه چیست چه موضعی باید گرفت؟ چه کار باید کرد؟ آیا دولت این کار را کرده؟ آیا عراقی ها کردند؟ خرابکارها کردنو؟ ناگهان زودتر از همه، اعلامیه امام می آمد. هنوز دیگرانی که در ایران بودند، حتی مبارزین اعلامیه نداده، اعلامیه امام در دست مردم بود.

منبع: عبد صالح خدا (برش هایی از زندگی و سیره مبارزاتی امام خمینی در بیانات آیت الله خامنه ای)، صفحه ۱۱۳.

راوی: سید علی خامنه ای.

ابرقدرتها را در هم شکستند

حضرت امام هجدهم شهریور ماه نیز سخنرانی مهمی در مسجد اعظم ایراد فرمودند. ایشان بالاخره، چهارم آبان ماه، مصادف با بیستم جمادی الثانی ۱۳۸۴ _سالروز ولادت حضرت زهرا (س) _ سخنرانی تاریخی و سرنوشت سازشان را در مخالفت با کاپیتولاسیون در منزلشان ایراد فرمودند. در آن روز جمعیت عظیمی سرتاسر کوچه های محله یخچال قاضی را فراگرفته بود و تا شعاع وسیعی در کوچه ها بلندگو نصب شده بود. حقیر، که از ساعت‌ها پیش از شروع سخنرانی خود را به داخل منزل امام رسانده بودم، در فاصله تقریبا دومتری از پنجره ای که حضرت امام در آنجا نشسته بودند، جا گرفتم. لحظات پر هیجان و شور انگیزی بود… گفتنی است هنگامی که رژیم از تصمیم امام برای این سخنرانی آگاه شد، پیکی را برای ملاقات با امام گسیل کرد و با امتناع امام از پذیرش او از طریق حاج آقا مصطفی ابلاغ کرد که امام حتی اگر به شخص اول مملکت حمله کند، چندان مهم نیست، ولی به هیچ وجه نباید به آمریکا تعرض کند که بسیار خطرناک است. اما امام ضمن آنکه با این جمله «آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از همه بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر» سیاست پایدار «نه شرقی نه غربی» نهضت اسلامی را فریاد کرد.

منبع: در سایه آفتاب (یادها و یادداشت هایی از زندگی امام خمینی (ره) )، صفحه ۲۰و ۲۱و ۲۲.

راوی: محمد حسن رحیمیان.

اعلامیه امام زودتر از همه رسید

ما جیرفت بودیم آن وقت، تبعید بودیم در جیرفت در این جریان سینما رکس. بنده بودم، آقای مرحوم ربانی شیرازی رحمه الله علیه ایشان بودند، آقای ربانی املشی بودند، عده ای بودند از دوستان. [خبر] قضیه ی سینما رکس به ما رسید. ما نشستیم با هم مشورت کردیم گفتیم بیاییم ما یک اعلامیه درست کنیم؛ البته اعلامیه ی مخفی، یعنی شبنامه نه به امضا؛ _ به نظرم اینجوری می رسد_ که اعلامیه را منتشر کنیم و با یک امضای _مثلاً_ کلی بفرستیم قم و اینها چاپ بشود که مردم در جریان قرار بگیرند. نشستیم و اعلامیه ای با نظر همدیگر تهیه کردیم و فراهم کردیم و بعد مثلاً گفتند این جایش اشکال دارد، آن جایش را درست کردیم و آن جایش عیب دارد، آن جایش مثلاً عیبش را برطرف کردیم، یکی دو روز طول کشید تا آمدیم اعلامیه را بدهیم تایپ کنند؛ پلی کپی کنند؛ اعلامیه ی امام رسید دستمان، به کجا؟ به جیرفت. یعنی مثلاًچهار روز، پنج روز از حادثه نگذشته امام حاضر بود، در جیرفت حاضر بود. در تمام دوران مبارزه این مسئله وجود داشت.

منبع: مدح خورشید؛ گزیده ای از خاطرات آیت الله سید علی خامنه ای درباره شخصیت حضرت امام خمینی (ره)؛ صفحه ۲۸؛

(جلسات تفسیر سوره مجادله ۱۳۶۱/۰۲/۱۷ )

مقصود آنها از امام من نیستم‏

یادم هست اوایل سال ۵۸ بود و امام در قم تشریف داشتند. روزهای سراسر تلخ‏‎ ‎‏و شیرینی بود. تلخ بود زیرا هنوز گروهکها، روشنفکران لیبرال، متعصبهای قومی،‏‎ ‎‏سلطنت طلبها بودند و هر لحظه به بهانه ای خودی نشان داده و ادعای ارث و میراث‏‎ ‎‏می کردند. در آن روز من به همراه والد معظم به قم برای زیارت حضرت‏‎ ‎‏معصومه(س) و امام رفته بودیم. از اوایل صبح گروهی از مردم که اکثراً آذری بودند به‏‎ ‎‏هواخواهی و طرفداری از آقای شریعتمداری دست به تظاهرات زده و در قم رفت و آمد‏‎ ‎‏می کردند. رفته رفته بر تعداد آنها افزوده شد تا نزدیکیهای ظهر بود که گروهی در حدود‏‎ ‎‏دو هزار نفر در حالی که تعدادی از آنها چوب به دست داشتند به سوی حرم حضرت‏‎ ‎‏روانه شدند و ظاهراً می خواستند در دارالتبلیغ تجمع نمایند. اذان ظهر که شد امام طبق‏‎ ‎‏معمول مشغول نماز شدند. چند دقیقه بعد یکی از برادران بزرگوار دفتر امام که به‏‎ ‎‏نظرم می رسد جناب حجه الاسلام صانعی بودند، در اندرون را زده و می خواستند‏‎ ‎‏مطلبی را به عرض امام برسانند. ترجیح دادند که بنده مطلب را به آقا عرض کنم.‏‎ ‎‏ایشان گفت که به آقا بگویید تظاهرات کنندگان اکثراً دور و بر دارالتبلیغ جمع هستند‏‎ ‎‏و از بلندگوی دارالتبلیغ اعلام می کنند که اگر امام بفرمایند ما به خانه هایمان خواهیم‏‎ ‎‏رفت؛ ببینید آقا موافق هستند که ما اجازه ایشان را اعلام کنیم؟ من عین این مطلب را‏‎ ‎‏خدمت حضرتشان عرض کردم، آقا مشغول تعقیبات نماز بودند، به من‏‎ ‎‏فرمودند: «مقصود از امام من نیستم، اجازه لازم نیست.» من عین همین جمله را‏‎ ‎‏خدمت جناب آقای صانعی عرض کردم. ایشان می خواستند از پاسخ داده شده‏‎ ‎‏بیشتر اطمینان کنند، خودشان آمدند. امام هنوز مشغول نماز عصر نشده بودند. آقای‏‎ ‎‏صانعی مجدداً سوال را مطرح کردند. آقا فرمودند: «گفتم مقصود از امام من نیستم.» ‏‎‏من و ایشان برگشتیم. شاید دو دقیقه نشده بود که ناگاه از بلندگوی دارالتبلیغ اعلام‏‎ ‎‏شد که: «امام شریعتمداری فرمودند به خانه هایتان برگردید، اجر همه شما با خدا.» ‏تازه ما فهمیدیم که امام چه فرموده بودند.

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه ۳۶۲.

راوی: علی ثقفی.

آقا می خواستند مردم نظر بدهند

در بهمن ماه سال ۱۳۴۱، شاه در نتیجه اعتراضات آقا، طی یک سخنرانی برای مردم به آن ها اعلام کرد: «من می‌خواهم شما مالک شوید اما آخوندها نمی گذارند.» این سخنرانی سبب شد تا محرم سال ۱۳۴۱ با محرم های دیگر تفاوتی اساسی داشته باشد، در هر گوشه و کناری روضه ای برپا می شد و اعتراضات قوت مجددی می‌گرفت. آقا اعلام کرده بودند که هیچ کس از خانه اش بیرون نرود. زمانی که شما متوجه شد، برای استقبال از او تنها دولتی‌ها و شهردار و فرماندار رفته‌اند، حساب کار دستش آمد. قرار بر آن شد تا در ششم بهمن ماه همان سال، رفراندوم برگزار شود و آقا معتقد بودند مردم باید آزادانه نظر داده و ترسی از انجام رفراندوم داشته باشند.

منبع: گذر ایام، خاطرات خانم فریده مصطفوی؛ دختر امام (ره)، صفحه ۱۷۳.

با تلخی از حادثه یاد کردند‏

امام عاشق مردم است. آن شب که حادثۀ بهبهان اتفاق افتاده بود‏‎ ما در اتاقی نشسته‏‎ ‎‏بودیم. امام تشریف آوردند. اولین حرفشان اشاره به این حادثه بهبهان بود. ایشان به قدری‏‎ ‎‏با تلخی و با غم از این حادثه یاد می کردند، مثل اینکه برای فرزند خودشان چنین‏‎ ‎‏حادثه ای پیش آمده است. امام برای فرزند خودشان گریه نکرد. اما برای بچه های مردم‏‎ ‎بارها گریه کرده است.

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۲۹»

راوی: سید علی خامنه ای.

به شدت متاثر شدند‏

پس از بازگشت وقتی که به حضور امام رسیدم و گزارش کاملی از ماجرا ـ بمباران مناطق‏‎ ‎‏مسکونی ـ را به سمع و نظر مبارک ایشان رساندم، زمانی که پیام مردم مجروح و‏‎ ‎‏شهیددادۀ آن روز را بیان داشتم، امام به شدت متاثر شدند، به حدی که تاثر از چهره شان‏‎ ‎‏مشهود بود. مردم، در جریان جنایت هولناک آن روز وقتی که به من می رسیدند تنها یک‏‎ ‎‏چیز از من می خواستند که سلامشان را به امام برسانم.

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۳۰»

راوی: مهدی کروبی.

 اینها به گردن ما خیلی حق دارند‏

خدمت امام عرض کردم، بسیاری از این خانواده های باقی مانده ـ مناطق بمباران شده ـ از‏‎ ‎‏چند نفر، باز هم علاقه به انقلاب دارند، باز هم ابراز پشتیبانی می کنند و باز هم می گویند‏‎ ‎‏ما حاضریم تا آخرین نفس بایستیم، و مقابله کنیم، ولی خوب شما هم یک وظیفه ای‏‎ ‎‏دارید، این یا زبان حال آنهاست و یا قال آنها. امام فرمودند: «راست می گویند اینها. اینها‏‎ ‎‏به گردن ما خیلی حق دارند.» و اشکهایشان همینطور جاری شد و خیلی گریه کردند.

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۳۲»

راوی: محمد رضا مهدوی کنی.

 من نمیتوانم برای مردم صحبت نکنم

یک روزی بعد از یک سخنرانی که امام مبالغی صحبت کرده بودند، ما خدماتشان شرفیاب شدیم. حقیقت این است که آدم نگران است از این که امام زیاد و بلند و با شور و هیجان صحبت کنند. ایشان از یک بیماری قلبی تازه برخاستند و آدم نگران می شود، طبیعی است، همه، هرکسی توجه پیدا کند نگران می شود. خدمتشان عرض کردیم که خوب است شما یک قدری این سخنرانیها، این صحبتها را کم کنید. لااقل اگر قرار است صحبت بفرمایید، طولانی صحبت نکنید، یک ربع ساعت مثلاً. نه سه ربع ساعت و یک ساعت که گاهی دیده شده که در همین اواخر، ایشان فرمودند که من آرام صحبت می کنم. بعد فرمودند وقتی که عده ای از همین مردم، از همین عامه مردم این جا می آیند، من نمی توانم نروم و برای ایشان صحبت نکنم.

منبع: مدح خورشید؛ گزیده ای از خاطرات آیت الله سید علی خامنه ای درباره شخصیت حضرت امام خمینی (ره)؛ صفحه ۲۰؛

مرگ یا شهادت فرزندم مساله ای نیست‏

پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی در همان مجمعی که جلسۀ درس امام بود، ایشان آمدند. جمعی تسلیت گفتند. امام هم در آن مجلس فرمودند:‏ ‏‏«مرگ فرزند من یا شهادت پسرم مسالۀ مهمی نیست و از الطاف خداست. برویم دربارۀ ایران و دربارۀ گرفتاری مردم ایران و نجات آنها سخن بگوییم. »‏‎

منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۴، صفحه ۲۶.

راوی: آیت الله شهید دکتر مفتح.

اگر یک روز دیدم‏

یک بار که در محضر امام شرفیاب بودم. در مورد جریانی به مجلس پیغام دادند که به نمایندگان برسانم. ایشان فرمودند: «من دخالت نمی کنم در کارهای مجلس، اما اگر یک روزی ببینم مجلس برخلاف اسلام می خواهد حرکت کند من طلبه جلوی آنها می ایستم. حالا مجلس است و من ملاحظه قانون را می کنم و دخالت نمی کنم و قانون باید کار خودش را انجام بدهد، ولی اگر یک روز دیدم خلاف اسلام است، جلوی همه شان می ایستم تا تصور نشود در برابر خلاف اسلام می خواهم بی تفاوت باشم.

منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۴، صفحه ۲۸.

راوی: آیت الله یزدی.

همه برای خودشان دکان باز می کنند‏

یکی از آقایان نامه ای به امام نوشته بود و جهت ساختمان سازی مدرسه علمیه کمک خواسته بود. امام فرمودند چه شده همه برای خودشان دکان باز می کنند. بعد در جلسه ای دیگر فرمودند من خوف این را دارم که این ساختمانها به حیثیت معنوی حوزه ها لطمه وارد کند. ‏‎

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد چهار، صفحه ۳۶۴.

راوی: حجه الاسلام رحیمیان.

روحانیت از بین نمی رود‏

در ملاقاتی که با امام داشتم، ایشان فرمودند که بدانید ملت ما بهترین ملتهاست ما باید اصلاح شویم و اگر اصلاح نشویم نابود خواهیم شد و آنها که بهتر از ما هستند خواهند آمد. روحانیت از بین نمی رود و اگر از بین برود غیر روحانیون هم از بین خواهند رفت.

منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۴، صفحه ۳۶۴.

راوی: آیت الله امامی کاشانی.

مردم جلوتر از ما هستند ‏

شبی در منزل حاج احمد آقا با تنی چند از دوستان خدمت امام بودیم، بحث فداکاریهای‏‎ ‎‏مردم پیش آمد. امام فرمودند: «مردم خیلی جلو هستند، ما عقبشان داریم می رویم». یکی‏‎ ‎‏از دوستان گفت: خوب حالا اگر بگوییم ما دنباله رو مردم هستیم، این برای ما مصداق‏‎ ‎‏دارد ولی در مورد شما نمی توانیم این حرف را بزنیم شما جلودار مردم هستید. من یادم‏‎ ‎هست که امام از این حرف ایشان عصبانی شده و فرمودند: «مردم جلو هستند». ایشان‏‎ ‎‏واقعاً به خوب بودن و انقلابی بودن مردم عمیقاً معتقد بودند.

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد ۱، صفحه ۱۱۷»

راوی: میر حسین موسوی.

مردم را نرنجانید‏

در نجف برنامۀ امام این بود که شبی نیم ساعت در بیرونی منزل تشریف می آوردند و‏‎ ‎‏مسائلی مطرح می شد. یک شب فقیری برای عرض حاجت به منزل امام آمد. بعضی از‏‎ ‎‏آقایان که مسئول ادارۀ بیرونی بودند با او برخورد خوبی نکردند. امام که از دور با دقت‏‎ ‎‏مواظب بودند، وقتی به قصد تشرف به حرم از مجلس بلند شدند به درب بیرونی که‏‎ ‎‏رسیدند به مسئول مربوطه سخت اعتراض کرده و گفتند: «این چه طرز برخورد است؟»‏‎ ‎او جواب داد: آقا، این دیروز هم آمده بود، روز قبل هم آمده بود. امام فرمودند:‏‎ ‎‏«بگذارید بیاید، محتاج است، نیازمند است، حاجتش او را واداشته که اینجا بیاید. باید‏‎ ‎‏حاجتش را برآورده کنیم و با یک بیانی او را راضی نماییم. نرنجانیم مردم را.»‏‎

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد یک، صفحه ۲۱۸.

راوی: جعفر کریمی.

به افراد نیازمند بدهید ‏

امام از هدایایی نظیر پارچه، عمامه، قبا، عبا، پیراهن، سجاده، مهر، نعلین، جوراب و‏‎ ‎‏عرقچین که به خدمتشان تقدیم می شد که گاهی یکی از آنها را برحسب نیاز در آن مقطع‏‎ ‎‏زمانی برمی داشتند و اگر از یک چیز چند عدد بود می فرمودند: «من این همه را‏‎ ‎‏می خواهم چه کنم؟ بدهید به افرادی که نیاز دارند». مواردی را هم که تصور می شد برای‏‎ ‎‏خودشان قبول کرده اند گاهی بعداً معلوم می شد که این طور نبوده و می خواسته اند‏‎ ‎‏خودشان به شخص مورد نظر بدهند.‏‎

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد یک، صفحه ۲۲۴.

راوی: محمد حسن رحیمیان.

از آقای هاشمی سوال کنند‏

امام سعی داشتند همیشه کار از طریق مسوولین انجام شود و جایگاه و شان آنها را مورد نظر داشتند و اگر احیاناً درخواست یا شکایتی از فرد یا اداره ای به محضرشان می رسید و تصمیم به پیگیری می گرفتند از طریق بالاترین مقام مربوطه اقدام می کردند. و در حالی که حکم کلی را بیان می کردند تشخیص و مصداقها و موضوعها را به عهده مسوول مربوطه می گذاشتند از جمله وقتی آقای هاشمی رفسنجانی بر اساس حکم امام جانشینی فرماندهی کل قوا را به عهده داشتند، بعضی از دانشجویان و طلاب از چگونگی رفتنشان به جبهه و جمع بین درس و جبهه و تعیین اولویت هر یک از امام سوال می کردند، سوال را که به عرض ایشان رساندم، فرمودند: بگویید از آقای هاشمی سوال کنند.

منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۴، صفحه ۲۹۹.

راوی: حجه الاسلام رحیمیان.

 

نظر شما