تهمینه غمخوار؛ بازار: از اواخر سپتامبر ۲۰۲۱، زمانی که روابط ایران و جمهوری آذربایجان به پایین ترین حد خود رسید، تهران و باکو درگیر روند کاهش تنش بودند و بیشتر تمرکز خود را بر گسترش همکاری های اقتصادی و پیشبرد طرح ها برای ایجاد خطوط حمل و نقل فرامنطقه ای مانند کریدور شمال_جنوب که هند را از طریق ایران و آذربایجان به روسیه متصل می کند، قرار دادند.
کارشناسان مسائل بین الملل معتقدند که چنین تلاش هایی حائز اهمیت بوده و باید مورد استقبال و تشویق قرار گیرند، زیرا بهبود رفاه اقتصادی جمعی منطقه قفقاز جنوبی به نفع همه کشورهای منطقه است. با این حال، تنش های ژئوپلیتیکی زیربنایی هنوز از جمله عواملی هستند که می توانند تلاش ها برای یکپارچگی اقتصادی را در هر لحظه از مسیر خارج کنند.
در این زمینه، رقابت ایران و ترکیه برای نفوذ در قفقاز جنوبی مبرم ترین موضوعی است که باید مدیریت شود.
از دیدگاه تهران، پیروزی آذربایجان در جنگ ۲۰۲۰ علیه ارمنستان بدون حمایت ترکیه، اسرائیل و ناتوانی روسیه در جلوگیری از شکست ارمنستان محقق نمی شد. ایران معتقد است که باکو جسارت خود را به کار گرفت و یک استراتژی نظامی_دیپلماتیک را مورد استفاده قرار داد که شامل تصمیم این کشور برای انتخاب ترکیه و اسرائیل به عنوان شرکای خارجی اصلی خود بود ضمن این که این حس دفاع از سیاست در باکو چالشهای خاص خود را در برداشت.
تحلیلگران مسائل منطقه می گویند: اسرائیل در نهایت رقیب اصلی ایران در منطقه است. از اواسط دهه ۱۹۹۰، ایرانیها مجبور بودند دست به یک اقدام و سیاست موازنه ظریف بزنند تا اجازه ندهند همکاری نظامی_امنیتی نزدیک بین باکو و اورشلیم، ترجیح تهران برای حفظ روابط صمیمانه با آذربایجان را از بین ببرد. با این حال، نگرانی های ایران در مورد برنامه های ترکیه برای گسترش نفوذ خود در آذربایجان و قفقاز جنوبی پابرجاست که می تواند جرقه تنش های تازه ای را ایجاد کند و به فصل جدیدی در تاریخ منطقه منجر شود.
کارشناسان معتقدند که تهران می داند که راهبرد آنکارا برای تحکیم روابط با باکو، سیاستی است که به شدت بر پایه پان ترکیسم استوار است. هدف آن سرمایه گذاری مبتنی بر زبان، تاریخ و فرهنگ مشترک ترک زبانان است که در منطقه وسیعی از ترکیه در سراسر شمال ایران تا قفقاز و آسیای مرکزی و تا چین زندگی می کنند.
در همین حال، روسیه به عنوان یک کارگزار قدرت در قفقاز جنوبی که دارای اقلیت های مهم ترک است و در هراس از پان ترکیسم شریک است، به لطف تهاجم به اوکراین و پیامدهای نامطلوب این امر بر توانایی مسکو برای ادامه ایفای نقش تاریخی خود، دست ضعیفی در منطقه دارد.
آمار رسمی در این زمینه دست نیست، اما حدود ۲۰ درصد از جمعیت ۸۵ میلیونی ایران را آذربایجانی ها تشکیل می دهند. این جامعه، عمیقاً در تار و پود ملت ایران ادغام شده و هیچ نشانی از گرایش های تجزیه طلبانه در مقیاس بزرگ وجود ندارد. با این وجود، مقامات و تحلیلگران در تهران به شدت نسبت به این موضوع و به ویژه هرگونه تمایل ترکیه برای تحریک آذربایجانیهای ایران در هرگونه افزایش تنشهای ایران و ترکیه، حساس هستند.
در این راستا، استدلالی که اغلب از سوی مقامات ایرانی شنیده میشود این است که تفاهم ترکیه و آذربایجان برای استفاده از کارت پان ترکیسم علیه ایران مورد حمایت اسرائیل است. در هر صورت، با توجه به اینکه روسیه درگیر جنگ در اوکراین شده ، برخی در ایران انتظار دارند که آنکارا و باکو حمایت خود را از پان ترکیسم گسترش دهند و این موضوع آنها را همواره در مسیر برخورد با تهران قرار خواهد داد.
ایران، ترکیه و رقابت ترانزیتی
رقابت ترانزیتی ایران و ترکیه در قفقاز جنوبی دارای ابعاد اقتصادی نیز هست. مقامات ایرانی مدت ها مدعی بودهاند که موقعیت ژئوپلیتیک ایران به آن اجازه میدهد تا به عنوان یک پل زمینی برای مسیرهای ترانزیتی که غرب آسیا را به اروپا و آسیای شرقی متصل میکند، عمل کند.
این مسئله واقعیتی است که در نگاه به نقشه، هیچ کس نمی تواند آن را انکار کند. از طرفی، موضوعی که نمیتوان انکار کرد نیز این است که آمریکا و اسرائیل با حضور و مشارکت ایران در پروژههای فرامنطقهای که از نظر اقتصادی به نفع ایران است، مخالف بوده و هستند.
در مقابل نیز تهران هم تقریباً اقدام خاصی برای جستجوی راههایی درجهت کاهش چنین مخالفتها و کارشکنی هایی انجام نداده است، زیرا انجام این کار مستلزم تغییر جهت سیاست خارجی کلی و کاهش تنش با ایالات متحده و اسرائیل است.
زمانی که به سرعت حرکت ترکیه برای تبدیل شدن به قطب ترانزیت منطقهای در سراسر غرب آسیا، از جمله قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی، نگاه میکنیم، این فقدان شتاب، موضوعی است که ایران بدان کم توجه بوده و از فرصتهای پیش رو به درستی استفاده نکرده است
در عوض، تمرکز ایران بر کشورهایی مانند ترکیه بوده که به دنبال سود بردن از ناتوانی ایران به عنوان یک مرکز منطقه ای تجارت و ترانزیت است. در حالی که ایرانیها به کاستیهای خود پی برده اند، اما برای اصلاح این وضعیت کند عمل کردهاند.
زمانی که به سرعت حرکت ترکیه برای تبدیل شدن به قطب ترانزیت منطقهای در سراسر غرب آسیا، از جمله قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی، نگاه میکنیم، این فقدان شتاب، موضوعی است که ایران بدان کم توجه بوده و از فرصتهای پیش رو به درستی استفاده نکرده است.
بر این اساس، تلاشهای اخیر ترکیه، از جمله رونمایی از طرحهایی برای ارتباط و اتصال به آسیای مرکزی از طریق دریای خزر، بهعنوان یک چالش مستقیم برای منافع ایران تلقی میشود. به عنوان مثال ابتکار کریدور ترانس خزر شرق_غرب_میانی ترکیه را اگر در نظر بگیریم، مشاهده می کنیم که آنکارا از آن به عنوان «کریدور میانی» نیز یاد می کند در حالی که ترکیه را از طریق گرجستان و آذربایجان به قفقاز وصل می کند و سپس از طریق یک پیوند دریایی از دریای خزر به آسیای مرکزی و چین می گذرد.
ترکیه این کریدور را احیای جاده ابریشم می نامد و معتقد است اینکه می گویند جاده تاریخی ابریشم از ایران عبور کرده است، نادرست و دروغ است. یکی از اجزای فرعی چنین تلاشهای ترکیه، موافقتنامه کریدور ترانزیتی ترکیه، گرجستان، آذربایجان، ترکمنستان و افغانستان است که به «کریدور لاجورد» نیز معروف است.
بر همین اساس، مشاهده می کنیم که باز هم، بازنده احتمالی در توسعه مسیری که آسیای مرکزی و افغانستان را به دریاهای سیاه و مدیترانه متصل میکند، ایران است که از یک شبکه حمل و نقل منطقهای مهم جدا می شود.
همچنین روابط تجاری ایران با افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی را در معرض خطر قرار می دهد، زیرا جریان های تجاری بیشتر به معنای رقابت بیشتر برای همان بازارهای صادراتی است که تهران در حال حاضر به آن وابسته است. با وجود چنین واقعیت هایی، ایران همچنان کند عمل می کند.
ایران همچنین برای تبدیل شدن به یک مسیر ترانزیتی مهم اولیه نیاز به امضای قراردادهای ترانزیتی دوجانبه و چندجانبه با همسایگان و فراتر از آن دارد
در تهران، بوروکراسی مربوطه در رابطه با سیاست تجارت منطقه ای و ترانزیت نیاز به بازنگری و ساده سازی دارد. برای مثال در اکتبر ۲۰۲۱، زمانی که دو کامیون پاکستانی با کالا از ایران به ترکیه ترانزیت کردند، با تاخیرهای بوروکراتیک قابل توجهی در مرز مواجه شدند؛تاخیرهایی که تنها با میانجیگری مقامات ارشد گمرک در تهران حل شد. این حادثه سیستم شکسته ای را نشان داد که برای تجارت بین المللی در مقیاس بزرگ جذاب نیست.
ایران همچنین برای تبدیل شدن به یک مسیر ترانزیتی مهم اولیه نیاز به امضای قراردادهای ترانزیتی دوجانبه و چندجانبه با همسایگان و فراتر از آن دارد.
گزینه های پیش رو
به طور خلاصه، ایران و ترکیه در حال حاضر درگیر رقابتی ظریف اما عمیقتر برای نفوذ در قفقاز جنوبی، از جمله در حوزه پروژههای ترانزیتی جدید هستند. ایرانی ها می دانند که رفع تحریم ها برای توانایی آنها برای تبدیل شدن به هاب ترانزیتی منطقه ای حیاتی است.
ترانزیت منبع درآمدی است که ایران از آن استقبال خواهد کرد در حالی که درآمد حاصل از ترانزیت هر تن کالا از طریق ایران به اندازه درآمد هر بشکه نفت صادراتی است.
علیرغم تلاشهای اخیر باکو و تهران برای تمرکز بر همکاریهای اقتصادی سودمند متقابل در صورت امکان، نیاز به گفتوگوهای سیاسی گستردهتر وجود دارد. مهمتر از همه، ایران باید برای تبلیغ نقش سازنده ای که می تواند به عنوان میانجی بین آذربایجان و ارمنستان ایفا کند، بیشتر تلاش کند.
امروز تردیدی وجود ندارد که ایران نسبت به اهمیت منطقه برای کسب منافع ژئواستراتژیک و اقتصادی خود، بیش از حد نادیده گرفته شده است
ایرانیها به همان اندازه از میزان دخالت ترکیه و اسرائیل در جریان جنگ و پس از آتشبسی که با میانجیگری مسکو انجام شد، شوکه شدند. در همان زمان، جواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران در ژانویه ۲۰۲۱ بیان کرد که قصد تهران این است که به دنبال ابزارهای متفاوتی باشد که از طریق آن کشورهای منطقه بتوانند برای کمک به بحران قره باغ کوهستانی و ایجاد صلح و ثبات همکاری کنند.
این موضوع همان چیزی است که ایرانی ها و ترک ها از آن به عنوان «اتحاد شش جانبه» در میان ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، ایران، روسیه و ترکیه یاد می کنند.
تنها زمان نشان خواهد داد که آیا ایران میتواند زمینهای از دست رفته در قفقاز جنوبی را بازیابی کند یا خیر. امروز تردیدی وجود ندارد که ایران نسبت به اهمیت منطقه برای کسب منافع ژئواستراتژیک و اقتصادی خود، بیش از گذشته نادیده گرفته شده است، در حالیکه قدرت و پرستیژ ایران در منطقه، فراتر از این حرفهاست.
نظر شما