پایگاه آمریکایی "رسیپانسیل استیتکرافت" به رئیس جمهور آمریکا توصیه کرده است تا ضمن بازگشت به برجام، از این موضوع به مثابه فرصت و برگ برنده ای برای دموکراتها در انتخابات میاندوره ای کتگره استفاده کند. این پایگاه خبری می نویسد:
"دموکرات ها به جای آن باید نگاه متفاوتی داشته باشند و آن را آزمونی برای توانایی شان در اجرای سیاست خارجی ببینند. اگر نتوانند افتضاحی را که دونالد ترامپ بر جای گذاشته، جبران کنند، برای ایران و دیگر کشورها ثابت خواهد شد که تنها توافقی که ارزش پیگیری دارد، توافقی است که با جمهوریخواهان به دست آید.اگر قرار است هیچ توافقی با یک رئیس جمهوری دموکرات، در زمان حضور یک جمهوریخواه در کاخ سفید دوام نیاورد، چرا باید وقت و سرمایه سیاسی را در تعامل با دموکرات ها هدر دهیم، همان بهتر که منتظر ورود یک جمهوریخواه به کاخ سفید بمانیم."
واقعیت امر این است که بسیاری ازدموکراتها به بایدن تاکید کرده اند که عدم بازگشت رسمی آمریکا به توافق هسته ای، نوعی تایید سیاست خارجی ترامپ در قبال ایران محسوب می شود، آن هم در حالی که استراتژی فشار حداکثری با شکست مواجه شده است. دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در اردیبهشت ماه 1397 رسما از برجام خارج شد و سخت ترین تحریمهای ممکن را علیه جمهوری اسلامی وضع کرد. این اقدامات ترامپ، در ذیل استراتژی "فشار حداکثری" قابل واکاوی و بررسی می باشد. استراتژی فشار حداکثری ، در حقیقت منظومه ای از سلسله مولفه های بازدارنده ، محدود کننده و مخرب با هدف تغییر ساختار و نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است. جان بولتون ، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در روزهای منتهی به خروج دولت سابق آمریکا از برجام تاکید کرد که ایرانیان جشن 40 سالگی انقلاب اسلامی را هرگز نخواهند دید! به عبارت بهتر، مقامات آمریکایی در انتظار اثربخشی استراتژی فشار حداکثری در یک بازه زمانی 6 تا 9 ماهه بودند، به گونه ای که پس از وضع تحریمهای گسترده علیه ایران، نظام اقتصادی کشور دچار فروپاشی شده و این مسئله، بر روی رفتار اجتماعی و معادلات امنیتی کشور تاثیر سلبی بگذارد و در نهایت به فروپاشی نظام جمهوری اسلامی منجر شود.اما پس از مدتی کوتاه، استراتژی "فشار حداکثری" علیه ایران ناکارآمدی خود را نشان داد! کار به جایی رسید که در سال 2020 میلادی و زمانی که خبر شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اعلام شد، اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران آمریکایی و اروپایی یکی از نقاط ضعف و پاشنه آشیلهای ترامپ در حوزه سیاست خارجی را شکست استراتژی فشار حداکثری علیه ایران دانستند.
پس از خروج دولت ترامپ از برجام، فشارهای همه جانبه آمریکا علیه کشورمان وارد فاز تازه ای گردید.حتی فراتر از آنچه تشریح شد، دولت سابق آمریکا علاوه بر نقض همه تعهدات برجامی خود، تحریمهای جدیدی را با برچسبهای غیر هسته ای ( از جمله برچسب ادعایی حمایت از تروریسم ) علیه نهادهای نظامی، امنیتی، اعتباری، بانکی و تجاری کشورمان وضع کرد. تز اصلی ترامپ این بود که شبکه تحریمی ایران باید به گونه ای پیچیده و در هم تنیده باشد که امکان دور زدن تحریمها نیز اساسا برای کشورمان وجود نداشته باشد. دولت سابق آمریکا در این معادله، از رژیم های سعودی و امارات کمک گرفت و از ریاض و ابوظبی درخواست کرد تا مجاری انتقال پولهای رسمی ( از جمله صرافی ها ) را به ایران مسدود سازند. این درخواست ترامپ فورا مورد اجابت کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار گرفت زیرا آنها نیز نسبت به کارآمدی استراتژی فشار حداکثری واشنگتن علیه تهران مجاب شده بودند!
فرسایشی شدن استراتژی فشار حداکثری و مقاومت موثر صورت گرفته از سوی ملت و نظام ما، سبب شد تا راههای آشکار و پنهان دور زدن تحریمهای ضد ایرانی کشف و از آنها در تنظیم معادلات اقتصادی کشور استفاده شود. ماجرا به این نقطه ختم نشد، اقداماتی مانند حرکت نفتکشهای ایرانی به سوی ونزوئلا و لبنان و انفعال اجباری آمریکا و متحدان آن در برابر این حرکت چندجانبه و بزرگ، جملگی مصادیق ناکامی و شکست استراتژی فشار حداکثری علیه کشورمان محسوب می شد. پس از خروج دولت ترامپ از توافق هستهای، شرکای اروپایی و منطقهای واشنگتن هر یک تلاش کردند به اضلاع استراتژی فشار حداکثری علیه کشورمان تبدیل شوند. ریاض یکی از اصلیترین بازیگرانی بود که بازی در زمین کاخسفید را نسبت به هر گزاره دیگری از جمله به کارگیری دیپلماسی منطقهای و پرهیز از تنشزایی در غرب آسیا ترجیح داد. مثلث ترامپ- نتانیاهو- بنسلمان با همین هدف تشکیل شد.انتظار مشترک این بازیگران ضدایرانی، عقبنشینی کشورمان از اصول، استراتژیها و مولفههای راهبردی سیاست خارجی و منطقهای بود، به گونهای که منظومهای به نام شبکه مقاومت کارایی همیشگی خود را از دست داده و ایران به بازیگری منفعل و سپس شکست خورده در نظام بینالملل تبدیل شود. با این حال تنظیم تاکتیکها و مولفههای رفتار منطقهای کشورمان در ذیل ا"ستراتژی مقاومت فعال"، همه محاسبات را به ضرر آنچه کاخسفید و متحدانش پنداشته بودند بر هم زد.
نظر شما