بزرگنمایی غرب در طرح حمله به اوکراین
در چند روز گذشته بهشکلی بیسابقه رسانهها، مقامهای سیاسی و ناظران سیاسی غربی، گمانهزنی حمله قریبالوقوع روسیه به اوکراین را مطرح میکنند. این تبلیغات در شرایطی است که روسیه هرگونه طرح تهاجم را رد کرده و غرب را به تنشآفرینی و ایجاد تهدید امنیت ملی از طریق نزدیک شدن ناتو به مرزهای این کشور در شرق اروپا متهم میکند. باوجوداین در ارتباط با اهداف غرب
از به راه انداختن چنین موج سنگینی از تبلیغات را میتوان در قالب دو احتمال اساسی موردتوجه قرار داد. در سطح ابتدایی و در یک نگاه اولیه اهداف کشورهای غربی از تبلیغات رسانهای و سیاسی فراگیر پیرامون احتمال حمله روسیه به اوکراین میتواند در قالب اهداف بازدارنده تعریف شود؛ بدین معنا که بازیگران غربی تلاش دارند با این موج سنگین از تبلیغات، کشور روسیه را از حمله به اوکراین بازدارند.
تبلیغات برای شعلهور کردن بحران کیاف
اما برخلاف این احتمال، اکنون مقامات دولت روسیه معتقد هستند که چنین تبلیغاتی که اساسا پایه واقعی ندارند بهمنظور تحریک روسیه برای ورود به یک جنگ است. در همین زمینه اخیرا «ماریا زاخارووا»، سخنگوی وزارت خارجه روسیه تاکید کرده که ادعاهای غرب درمورد تدارک روسیه برای حمله به اوکراین یک پوشش تبلیغاتی برای تحریک است. درواقع، از نگاه مسکو، غرب قصد دارد با تبلیغات تحریکآمیز خود منطقه را با بحران بزرگ، با ابعاد وسیع و منفی غیرقابلپیشبینی مواجه کند. در این نگاه، کشورهای غربی قصد دارند بحران اوکراین را نظامیسازی کرده و پای ناتو را به بحران
باز کنند تا از این طریق ناتو به مرزهای نزدیک روسیه نزدیک و نزدیکتر شود.
قشونکشی نظامی آمریکا
البته، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) روز دوشنبه اعلام کرد جنگندهها و کشتیهای جنگی بیشتری را به کشورهای شرق اروپا اعزام میکند. ناتو در وبسایت خود مدعی شد، این اقدامات «با هدف تجدیدقوا و دفاع و بازدارندگی در برابر روسیه» انجام میشود که «به استقرار نیروهای خود پیرامون مرزهای اوکراین ادامه میدهد.» پنتاگون نیز روز دوشنبه دستور داد ۸۵۰۰سرباز آمریکایی- بهعنوان بخشی از «نیروی واکنش سریع ناتو»- برای احتمال اعزام به اروپا، در حالت آمادهباش کامل قرار گیرند. جان کربی، سخنگوی پنتاگون، گفت حدود ۸۵۰۰نیروی مستقر در آمریکا برای احتمال اعزام ، نه به اوکراین، بلکه به قلمرو ناتو در اروپای شرقی، بهعنوان بخشی از یک نیروی متحد برای
نشان دادن تعهد یکپارچه به جلوگیری از هرگونه تجاوز گستردهتر پوتین- در حالت آمادهباش کامل قرارگرفتهاند.از سوی دیگر، نیویورکتایمز به نقل از منابع آگاه مدعی شد که «جو بایدن»، رییسجمهور آمریکا درحال بررسی گزینه اعزام نیرو، کشتیهای جنگی و هواپیما به آن دسته از کشورهای عضو ناتو است که در اروپای شرقی و حوزه بالتیک واقع شدهاند. ارزیابیها حاکی از آن است که واشنگتن همزمان با گرفتن ژست مذاکره در باب پیشنهادهای امنیتی مسکو، با اتخاذ اقداماتی نظیر تجهیز اوکراین به سلاحهای تهاجمی و تصمیم برای تقویت حضور نظامی در کشورهای پیرامونی روسیه، عملا راه دیپلماسی را سد کرده است.
از سوی دیگر، اظهارات دوگانه بایدن طی هفته گذشته که بلافاصله ازسوی کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا اصلاح شد، حاکی از آن است که واشنگتن در تقابل با مسکو، عملا غیر از توسل به ابزار کهنه و ناکارآمد تحریم ،گزینه دیگری ندارد. آنچه درخطر است علاوهبر آینده اوکراین، اعتبار اتحاد ناتو ست که در راهبرد دفاعی آمریکا نقش محوری دارد .اما روسیه آن را یادگار جنگ سرد و تهدیدی برای امنیت خود میداند. از نظر بایدن، این بحران آزمون بزرگی برای تواناییاش در ایجاد یک موضع متحد علیه پوتین است. اقدام پنتاگون که با دستور بایدن و توصیههای لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا انجام شده است، همزمان با اقدامات سایر اعضای ناتو برای تقویت حضور دفاعی در کشورهای اروپای شرقی انجام میشود؛ برای مثال، دانمارک درحال ارسال یک ناوچه و جنگندههای اف-۱۶ به لیتوانی است، اسپانیا درحال ارسال چهار جنگنده به بلغارستان و
سه کشتی به دریای سیاه برای پیوستن به نیروهای دریایی ناتو است و فرانسه آماده اعزام نیرو به رومانی است.
با این اوصاف، اکنون این مسائل قابلطرح است که تا چه اندازه احتمال وقوع جنگ در اوکراین وجود دارد؟ تبلیغات گسترده غرب در بزرگنمایی بحران اوکراین با چه اهدافی صورت میگیرد؟ پوتين در موضوع اوكراين چه خواهد كرد؟ آيا پوتین به اوكراين حمله میکند و از تحریمها نمیترسد؟ آيا ممكن است به توافقی با آمريكا دست پيدا كند؟ برای پاسخ این سوالات گفتوگویی داشتیم با «مرتضی مکی»، کارشناس مسائل اروپا و استاد دانشگاه که در ادامه میخوانید.
تبلیغات گسترده غرب در بزرگنمایی بحران اوکراین با چه اهدافی صورت میگیرد و پوتين در موضوع اوكراين چه خواهد كرد؟
بحران اوکراین به مرحله خطرناکی رسیده و صفآرایی پوتین در مرزها یک اقدام پیشدستانه از سوی روسیه است که غربیها را وادار به پذیرش امنیتی حوزه روسیه یا شوروی سابق کند؛ اقداماتی که تا امروز موفق شده آمریکا و اروپا را
پشت میز مذاکرات بنشاند. این مذاکرات یک اقدام موفقیتآمیز برای رییسجمهوری روسیه محسوب میشود. همین که اروپاییها این نگرانی را متوجه شدند که گام بیشتر آنها در جذب اوکراین و ناتو تا چه حد میتواند برای کشورهای اروپایی خطرناک باشد، این یک موفقیت برای پوتین است. اما غربیها تلاش دارند تا مسکو را وادار به عقبنشینی کنند و روسیه را از مرزهای اوکراین دور سازند. آنها عزم جدی برای پیوستن اوکراین به پیمان ناتو دارند اما تحلیلهای مختلفی دراینباره مطرح است که احتمال دارد روسیه وارد جنگ با اوکراین شود؛ موضوعی که سفیر بریتانیا نیز مطرح کرد که دولت روسیه یک حکومت طرفدار خودش را در کییف میخواهد. اینکه دولتهای اروپایی تا چقدر احتمال دارد سناریوسازیهایی دراینباره داشته باشند، باید منتظر ماند و دید.
آيا روسیه به اوكراين حمله میکند؟
به اعتقاد من، در اوکراین، نه جنگ صورت میگیرد، نه توافق شرایطی. هرچند بحران اوکراین هزینه نظامی زیادی متوجه روسیه میکند اما توافق اعلامنشدهای بین آنها صورت میگیرد؛ توافقی که مکتوب نباشد. شاید در روند مذاکرات با کاهش نیروها روبهرو شوند. اگر غربیها بخواهند مواضع خودشان درباره اوکراین را عوض کنند، این پوتین است که برنده این تنش است. اوکراین برای شرق اروپا مهم است و به همین دلیل بعید به نظر میرسد که غرب بر سر اوکراین با مسکو به توافقی دست پیدا کند. رفتارهای طرفین حاکی از این است شرایط ناامنی از سوی هر دو مدیریت میشود تا بهسمت جنگ نروند و چشماندازی میان توافق ندارند.روسیه حاضر است در مسیر برانداختن و کنار زدن طیف غربگرایان حاکم در کییف به رهبری زلنسکی، حتی مداخله نظامی در این کشور را در پیش بگیرد. هرچند پیشتر ناتو در مرزها ی استونی و لتونی به همجواری با روسیه رسیده اما واقعیت امر این است که جایگاه استراتژیک اوکراین برای مسکو، در مقطع کنونی، موجب شده که این کشور تا حدود زیادی بهشکلی واقعبینانه فازی تهاجمی را اتخاذ کند. خوانش ذهن پوتین از معادلات در شرف وقوع در مرزهای روسیه با کییف است. در سطحی ابتدایی میتوان اظهار داشت که ولادیمیر پوتین در مقطع کنونی دو خطقرمز را تعیین کرده که آنهم عبارتند از: عدم موج جدید گسترش ناتو بهسوی شرق و دیگری عدم پیوستن اوکراین به ناتوست. در همین راستا، شاهد هستیم که دولت روسیه در ارتباط با موضوع اوکراین یک رشته درخواستها را با دولتهای غربی مطرح کرده است، ازجمله اینکه اوکراین هرگز به ناتو ملحق نشود و فعالیتهای این سازمان دفاعی در برخی کشورهای عضو آن مثل لهستان محدود بماند.
آیا حمله كردن یا جنگ در اوکراین به سود پوتین است؟
همین که پوتین توانست، غرب را پشت میز مذاکرات بنشاند، این خودش یک پیروزی برای روسیه است. از صفآرایی نظامی که در مرزهایش انجام داده، هزینهاش برای او میماند، هرچند سازشی صورت نمیگیرد اما طرفین بهسمت رسیدن به یک توافق حرکت خواهند کرد. دراینبین اوکراین است که با اقتصاد وخیمی که دارد متضرر این بحران میشود.
پوتین بارها تاکید کرده که اوکراین جزو خط قرمز روسیه است و روسیه میداند که اگر اوکراین در حوزه نفوذ غرب بیاید، دولتهای غربی موفق به برداشتن گام بزرگ مهار روسیه در مرزهایش شدند. اوکراین خط حائل میان مسکو و غرب است و پوتین نمیخواهد که از این گام عقب بنشیند. پوتین اگر عقب برود و سیاست اروپا و آمریکا را بپذیرد بهاحتمالزیاد در گام بعدی که شبهجزیره کریمه است، آن را به اوکراین بازگرداند.
سیاست روسیه در مرزهایش با ناتو و بهصورت تاریخی است، تنشها و مرزبندی جدی دراینباره با اروپا داشته و این مرزبندی ادامه خواهد داشت. روسیه از نظر سرزمینی و هژمونی بزرگ است و برای خودش قدرتی است. اروپا بهخصوص آلمان یا فرانسه تلاش دارند که بهنوعی سیاست همزیستی با مسکو داشته باشد و این نکته مورد اختلاف غربیهاست که به نفع پوتین تمام میشود؛ اختلافی که موجب شده است تا پوتین در مذاکرات با دست برتری درجهت پذیرش خواستههایش باشد؛ البته یک اقدام برای آمریکا باقی میماند و آن ابزار تحریمهاست که چند سالی است آن را علیه مسکو در نظر گرفته است.
در اینمیان شاهد بیطرفی آلمان در تنش اخیر اوکراین بودیم تا جایی که حاضر نشد جنگنده و سلاح به اوکراین اعزام کند. همین موضوع بیانگر آن است که در جبهه غربی اتحاد و موضع یکسانی نسبتبه تنش شرق اروپا وجود ندارد.
نباید فراموش کرد، در مساله اوکراین، شکافی میان آمریکا و دولتهای بزرگ اروپا چون آلمان وجود دارد. کاخسفید صفآرایی بیشتری در مرزهای اوکراین و روسیه را دنبال میکند و تجهیزات نظامی و هواپیما میفرستد. درحالیکه آلمان تجهیزات نظامی به دولت اوکراین نمیدهد و حتی کییف، سفیر آلمان را بهخاطر عدمحمایتهای نظامی احضار کرده است. این موضوع موجبات افزایش تنش میان اوکراین و آلمان را فراهم ساخته و نشاندهنده این است که اروپاییها با سیاست تهاجمی ای که کاخ سفید دارد، همراه نیستند.
آلمان تلاش کرده که ملاحظات سیاسی را درخصوص ناتو در نظر داشته باشد اما در آنسوی دیگر برای مقابله با روسیه، آلمان همراهی با آمریکا ندارد. اگر همراهی نباشد امکان اینکه شاهد یک اقدام ناگهانی ازسوی آمریکا در بحران اوکراین باشیم، کمتر وجود دارد.
نظر شما