سرمقاله
صاحبخبر - ادامه از صفحه یک ... شانزده سال پس از آن روزها همچنان سعی میکنند با یادآوری آن تجربه، مانع از تکرارش شوند. در آن سال تعدد نامزدها و عدم اقناع برخی از آنها به کنارهگیری از انتخابات به نفع نامزد واحد مشکل بزرگی به وجود آورد؛ بهنحویکه اصلاحطلبان در یک وزنکشی به نفع «مهدی کروبی کنار نرفتند تا در عین حال که مجموع آرای آنها بیشتر از اصولگرایان بود، رقابت را واگذار کردند. حتی با رجوع به آمار میتوان دریافت که اصلاحطلبان فارغ از وجود «هاشمیرفسنجانی در انتخابات، اگر با یک نامزد میآمدند، باز هم پیروز انتخابات میشدند که چنین نشد و احمدینژاد هشت سال قوه مجریه را در اختیار داشت. با این وصف، به نظر میرسد اگر اصلاحطلبان نتوانند به یک نامزد واحد برسند، شرایطی مانند آن سال و بلکه بدتر از آن را رقم میزنند؛ زیرا در آن زمان اصلاحطلبان پایگاه اجتماعی بسیار وسیعتری نسبت به امروز داشتند و عملاً آرای خاکستری را نمایندگی میکردند؛ حال آنکه امروز به دلیل حمایتشان از دولت روحانی و البته نوع عملکرد دولت، در معرض تندترین انتقادها از سوی جناح رقیب قرار دارند. تعدد نامزدها؛ فرصت یا تهدید؟ تعداد نامزدها در آستانه انتخابات ریاستجمهوری پدیدهای است که نیاز به تحلیل دارد و باید ریشههای پیدایش و نیز پیامدهای آن مورد بررسی قرار گیرد. در نگاه اول ممکن است این تعدد مثبت و نشانه رویش نیروها به نظر برسد اما واقعیت آنست که کشور به بیشاز یک رئیسجمهور نیاز ندارد و افزایش نامزدها موجب تشتت و مانع رسیدن به وحدت افکار عمومی میشود. اما متاسفانه ترافیک اعلام کاندیداتوری در میان اصلاحطلبان نیز به شدت سنگین است؛ بنابراین، نهاد اجماعساز با عنوان جبهه اصلاحات ایران تشکیل شده تا این نهاد اجماعساز بتواند در مورد نامزد نهایی این جریان تصمیمگیری کند. دو نوع تفکر اکنون در نهاد اجماعساز اصلاحطلبان برای معرفی گزینه نهایی اصلاحطلبان وجود دارد؛ تفکر نخست که احزاب تند این جریان حامی آن هستند این است که نامزد نهایی و حداکثری این جریان تا قبل از نامنویسیها انتخاب و معرفی شود و تفکر دوم نیز تاکید دارد، همه نامزدهایی که اعلام کاندیداتوری کردهاند در انتخابات شرکت کنند و از میان نامزدهایی که از فیلتر شورای نگهبان عبور داده شدهاند، نامزد نهایی بعد از بررسی نظرسنجیها و... انتخاب و اعلام شود. طرفداران تفکر نخست تلاش دارند با انتخاب و اعلام گزینه نهایی اصلاحطلبان قبل از ۲۱ اردیبهشتماه، شورای نگهبان را تحت فشار قرار داده تا بتوانند نامزد خود را از فیلتر این شورا عبور دهند. تا اینجای کار نامزدهای حزب کارگزاران «ظریف»، «محسن هاشمی» و «جهانگیری» هستند؛ خبرها هم حاکی از آن است که حزب اتحاد ملت نیز بر شخصیتهایی مانند «مصطفی تاجزاده»، «اسحاق جهانگیری»، «محمدجواد ظریف»، «محمد صدر» و «شهیندخت مولاوردی» نظر دارند و دبیر جبهه اصلاحطلبان ایران نیز از کاندیداتوری احتمالی «غلامحسین کرباسچی» شهردار پیشین تهران و دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی خبر داده است. ازطرفی ممکن است اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری با خطر مستقل واردشدن برخی نیروهایشان مواجه شوند، نخستین مصداق این حالت «محسن رهامی» است. وی از اصلاحطلبان باسابقه و رئیس سابق کمیته تعامل شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است و اخیراً طی بیانیهای در اعتراض به تلاش تندروها برای از میدان به در کردن دیگر نامزدهای اصلاحطلب و ایجاد اهرم فشار به شورای نگهبان از احزاب خواسته که نام وی را به عنوان نامزد مورد حمایت خود به نهاد اجماعساز معرفی نکنند. در این راستا ورود مستقل وی به هر علتی که باشد باعث میشود جبهه اصلاحات با یک نیروی واحد وارد عرصه انتخابات نشود. البته برخی فعالان سیاسی باور دارند آنچه از سوی تشکیلات رسمی انتخاباتی اصلاحطلبان معرفی میشود، حجیت دارد؛ اما به نظر میرسد عموم مردم اصلاحطلبان را به صفت شخصی میشناسند نه لزوماً به تأیید تشکیلاتی؛ به این معنا که جامعه میان یک اصلاحطلب با جریان متبوعش فرق زیادی قائل نیست؛ بنابراین به نظر میرسد ورود مستقل اصلاحطلبان فارغ از هر تصمیمی که نهاد اجماعساز میگیرد، میتواند به اجماع سراسری لطمه بزند؛ موضوعی که تا همین اواخر درباره عارف گفته میشد که او آمده است بماند و دیگر نمیخواهد مانند سال ۹۲ به نفع کسی کنار برود؛ گزارهای که البته تا این لحظه نشانهای از آن نیست و اکنون نام عارف هم در میان گزینههای مطرح در نهاد اجماعساز به چشم میخورد. هرچند برخی باور دارند تعدد نامزدها به نفع اصلاحطلبان خواهد بود؛ اما این در شرایطی میتواند درست باشد که اصلاحطلبان بتوانند به نامزد واحد برسند و در غیر این صورت، نهتنها تعدد نامزدها هیچ کمکی به اصلاحطلبان نمیکند، بلکه باعث شکست قطعی آنها در انتخابات میشود و زمینه پیروزی رقیب را حتی با رأی حداقلی فراهم میکند.∎
نظر شما