به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو سینمای مستند ایران چه پیوندی با جامعهشناسی ایران دارد؟ آیا سینمای مستند ایران توانسته از نگاه روانشناسی و فردمحور به مشکلات فراتر رفته و پا در عرصه جامعهشناسی بگذارد؟ جامعهشناسان ایران چقدر تلاش کردهاند تا خود را به هنر ایران از جمله سینمای مستند نزدیک کنند؟ اصغر مهاجری جامعهشناس، پژوهشگر اجتماعی و مدرس دانشگاه به بهانه برگزاری چهاردهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»، به این پرسشها پاسخ داده است.
مهاجری با اشاره به اینکه «بسترهای اجتماعی، فرهنگی، سپهر روانی و به خصوص ساختارهای سیاسی و مدیریتی جامعه، آمادگی و شرایط مناسب کمی برای زایش سینمای مستند دارد» گفت: سپهر ما برای مستندساز سپهر محدودکنندهای است و این آمادگی که به آن اشاره کردم فقط به مساله سیاسی محدود نمیشود، بلکه در حوزه فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی هم همین اندازه موانع و تابو وجود دارد؛ لذا مسیر رسیدن به جامعهشناسی مشکلات برای فیلمسازان مستند ما خیلی فراهم نیست.
او با بیان اینکه حتی ذائقه تماشاگران هم بر این اساس تعریف نشده، گفت: سقف تولید، توزیع و مصرف فیلمهای مستند اعم از سینمایی یا غیره، سقف کوتاهی است. هرچند تجربههای موفقی هم داشتهایم، اما در مجموع با توجه به حجم بالای تولیدات مستند در کشور، این تعداد قابل قبول نیست. شاید سازمان، نهاد یا جمعی بتواند حمایت ویژهای از تولید چنین مستندهایی با محور نگاهی جامعهشناسانه به مشکلات جامعه داشته باشد، اما در مجموع بستر برای زایش فیلم مستند با این نگاه مستعد نیست.
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: از طرف دیگر، احساسم این است که عزمی برای ساختن فیلم مستند جامعهشناسانه به صورت یک اراده جمعی وجود ندارد. ساخت چنین مستندهایی همکاریهای بینارشتهای را میطلبد، اما متاسفانه فیلم مستند ما عموما از همکاری بینارشتهای عقیم است. حتی در نزد متخصصان خودش. فکر میکنم تهیهکننده، کارگردان و عوامل فنی مستند آمادگی همکاری و همفهمی چندانی با دیگر رشتهها مثل جامعهشناسی ندارند. در مستندهای اجتماعی نظر تخصصی جامعهشناسان مهم است، اما در این نوع از فیلمها، گرایش و علاقه مستندساز به همکاری با روانشناسان بیشتر از جامعه شناسان است.
مهاجری ادامه داد: از این جهت احساس میکنم مستندسازان به لحاظ حرفهای آمادگی حرکت به سمت ساختن مستندهای موفق دامنگیر و همهشمول را ندارند؛ هم به لحاظ نگرشی و بینشی هم فنی و تخصصی. با تسامح بگویم برآوردم این است که از نظر فنی هم این بستر در رقابت با فیلمهای داستانی آماده نیست.
این جامعهشناس و آسیبشناس مسائل اجتماعی یادآور شد: از طرفی نظام رسانهای و فرهنگپذیر ما این شرایط را در ذائقه مشتری آماده نکرده که علاقهای نسبت به مستند اجتماعی با تکیه بر بررسی جامعهشناسانه معضل و نه فقط فردمحور، داشته باشد؛ بنابراین این مثلث برمودایی سینمای مستند ما را از سه سوی مصرف کننده، تیم فنی بینارشتهای و سپهر کوتاه و تنگنظرانه نسبت به ساخت مستند احاطه کرده است. متاسفانه در سرمایههای فرهنگیمان این اراده را که بتواند عادتها و منشهایی برای تماشاگر مستقل و تشنه واقعیت بسازد، کمتر میبینم.
مهاجری با اشاره به راهکارهایی برای نزدیکتر شدن مستندها به نگاه جامعهشناسانه گفت: برای این کار پیش از هر چیز، باید همه اعضای جامعه از خانواده گرفته تا نظام آموزشی و به خصوص مسئولان اجرایی و سیاسی برای پاسخ به پرسشهای جامعهشناختی دنبال پاسخهای فردی و روانی نباشند. زمانی که ریشههای مشکلی پیدا شد، باید به دلایل اجتماعی و جمعی در آن برسند. درحالیکه معمولا مسئولان علاقهمندند به مشکلات جامعهشناختی، پاسخ روانشناختی بدهند و مستند را جوری ببندند که جهت مشکل به طرف فرد برود و جمع تبرئه شوند.
او یادآور شد: مسئولان ما علاقهمند نیستند که به پرسشهای جامعه، پاسخ جامعهشناسانه بدهند. فیلم مستند به فکت و واقعیت متکی است؛ زمانی که وارد حریم مستند میشویم با واقعیت و جوابهای عریان مواجهیم، اما متاسفانه همه سطوح جامعه علاقه دارند که به پرسشهای جامعهشناختی، پاسخهای روانشناختی دهیم.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه این مشکل وسیعتر از مسئولان است، اما اولویت با آنهاست که اجازه چنین موشکافی و بررسیهایی را بدهند، گفت: حتی یک خانواده هم دنبال این است که گناه، گردن فرد بیافتد نه جامعه. تا بقیه تطهیر شوند و برای همین است که همواره دنبال پاسخ روانشناختی هستند. با اینکه این نوع نگاه در خانوادهها هم هست، اما مسئولان باید راه را برای جامعهشناسان باز کنند.
مهاجری تصریح کرد: بهترین کسانی که میتوانند به مسائل اجتماعی، پاسخهای درستی دهند و کمکی به حل مشکلات کشور و مردم کنند، جامعهشناسان هستند حتی اگر ظاهر آنچه میگویند تلخ و گزنده باشد.
او همچنین یادآور شد: از طرفی، سکانداران و برنامهریزان فرهنگی باید اتفاقی را رقم بزنند و جامعه هم از آنها تبعیت کند، که بتوانیم سواد رسانهای را بالا ببریم. سواد رسانهای یک شعار یا امری ویترینی نیست بلکه بستر و زمینه میخواهد. البته بخشی از این سواد رسانهای به لطف فضای مجازی فراهم شده، اما باید بیشتر به آن بها داده شود. سواد رسانهای حداقل دو شاخص باید داشته باشد؛ نخست اینکه مصرف کننده محصولات رسانهای باید بداند که پشت پردهاش کیست و منافع چه کسانی را تامین میکند؟ دوم اینکه مصرفکنندگان، خودشان حداقل توانایی تولید یک قسمت از رسانه را داشته باشند و بتوانند خبری بسازند، عکسی بگیرند و…
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: هرچه مردم سواد رسانهایشان افزایش پیدا کند، نسبت به سینمای مستند با هویت، آگاه و عارف و طالبتر شده و ذائقهشان در مدار آن قرار میگیرد و دیگر صرفا دنبال سینمایی نیست که او را فریب دهد و بزک کند. در کشورهای توسعه یافته که اهل فرهنگاند و هنر هفتگانه توسعه یافته و محدودیتهای ما را ندارند، افراد را از دوره ابتدایی به سمت سواد رسانهای و تولید بخشهای رسانهای میبرند.
مهاجری با اشاره به جنبه دیگر این شکل از مستندسازی، گفت: در جشنوارههای محلی و منطقهای و بینالمللی باید شرایط را برای هماوردی فیلمهای سینمایی مستند فراهم کرد. وقتی هنرمندی جوایز مطرح هنری مانند گرمی و جایزه معماری آقاخان و اسکار میبرد تشویق جدی برای کسانی است که میخواهند کار او را شروع کنند یا در مسیرش قرار دارند. در سینمای مستند هم باید قلههایی را هدفگذاری و در آنها آوردههایی داشته باشیم که وجاهت ببخشد به ما و این جایزهها بتواند آرمانگرایی در سینمای مستند برای ما ایجاد کند. اینها بحثهای ساختاری است که به نظر من باید انجام شود تا آن مثلث برمودایی بشکند.
او با اشاره به اینکه «برای همین است که نظام رسانهای به خصوص رسانههای رسمیتر نسبت به حضور جامعهشناسان گریزپا هستند و علاقهمندند ابتدا روان شناسان و بعد فرهنگیها درباره مشکلات جامعه بگویند» تصریح کرد: موانع ساختاری فیلمسازی مستند ما قوی است. اما این موانع ساختاری را چه کسی باید از جلوی پای فیلمساز مستند بردارد؟ کسانی که میتوانند بر عامل آن تاثیر بگذارند.
مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی سازمان امور سینمایی کشور، چهاردهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» را به دبیری محمد حمیدیمقدم، از ۲۵ آذرماه تا دوم دی ۹۹ و با توجه به شیوع جهانی بیماری کووید ۱۹ بهصورت مجازی و نمایش برخط (آنلاین) برگزار میکند.
مهاجری با اشاره به اینکه «بسترهای اجتماعی، فرهنگی، سپهر روانی و به خصوص ساختارهای سیاسی و مدیریتی جامعه، آمادگی و شرایط مناسب کمی برای زایش سینمای مستند دارد» گفت: سپهر ما برای مستندساز سپهر محدودکنندهای است و این آمادگی که به آن اشاره کردم فقط به مساله سیاسی محدود نمیشود، بلکه در حوزه فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی هم همین اندازه موانع و تابو وجود دارد؛ لذا مسیر رسیدن به جامعهشناسی مشکلات برای فیلمسازان مستند ما خیلی فراهم نیست.
او با بیان اینکه حتی ذائقه تماشاگران هم بر این اساس تعریف نشده، گفت: سقف تولید، توزیع و مصرف فیلمهای مستند اعم از سینمایی یا غیره، سقف کوتاهی است. هرچند تجربههای موفقی هم داشتهایم، اما در مجموع با توجه به حجم بالای تولیدات مستند در کشور، این تعداد قابل قبول نیست. شاید سازمان، نهاد یا جمعی بتواند حمایت ویژهای از تولید چنین مستندهایی با محور نگاهی جامعهشناسانه به مشکلات جامعه داشته باشد، اما در مجموع بستر برای زایش فیلم مستند با این نگاه مستعد نیست.
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: از طرف دیگر، احساسم این است که عزمی برای ساختن فیلم مستند جامعهشناسانه به صورت یک اراده جمعی وجود ندارد. ساخت چنین مستندهایی همکاریهای بینارشتهای را میطلبد، اما متاسفانه فیلم مستند ما عموما از همکاری بینارشتهای عقیم است. حتی در نزد متخصصان خودش. فکر میکنم تهیهکننده، کارگردان و عوامل فنی مستند آمادگی همکاری و همفهمی چندانی با دیگر رشتهها مثل جامعهشناسی ندارند. در مستندهای اجتماعی نظر تخصصی جامعهشناسان مهم است، اما در این نوع از فیلمها، گرایش و علاقه مستندساز به همکاری با روانشناسان بیشتر از جامعه شناسان است.
مهاجری ادامه داد: از این جهت احساس میکنم مستندسازان به لحاظ حرفهای آمادگی حرکت به سمت ساختن مستندهای موفق دامنگیر و همهشمول را ندارند؛ هم به لحاظ نگرشی و بینشی هم فنی و تخصصی. با تسامح بگویم برآوردم این است که از نظر فنی هم این بستر در رقابت با فیلمهای داستانی آماده نیست.
این جامعهشناس و آسیبشناس مسائل اجتماعی یادآور شد: از طرفی نظام رسانهای و فرهنگپذیر ما این شرایط را در ذائقه مشتری آماده نکرده که علاقهای نسبت به مستند اجتماعی با تکیه بر بررسی جامعهشناسانه معضل و نه فقط فردمحور، داشته باشد؛ بنابراین این مثلث برمودایی سینمای مستند ما را از سه سوی مصرف کننده، تیم فنی بینارشتهای و سپهر کوتاه و تنگنظرانه نسبت به ساخت مستند احاطه کرده است. متاسفانه در سرمایههای فرهنگیمان این اراده را که بتواند عادتها و منشهایی برای تماشاگر مستقل و تشنه واقعیت بسازد، کمتر میبینم.
مهاجری با اشاره به راهکارهایی برای نزدیکتر شدن مستندها به نگاه جامعهشناسانه گفت: برای این کار پیش از هر چیز، باید همه اعضای جامعه از خانواده گرفته تا نظام آموزشی و به خصوص مسئولان اجرایی و سیاسی برای پاسخ به پرسشهای جامعهشناختی دنبال پاسخهای فردی و روانی نباشند. زمانی که ریشههای مشکلی پیدا شد، باید به دلایل اجتماعی و جمعی در آن برسند. درحالیکه معمولا مسئولان علاقهمندند به مشکلات جامعهشناختی، پاسخ روانشناختی بدهند و مستند را جوری ببندند که جهت مشکل به طرف فرد برود و جمع تبرئه شوند.
او یادآور شد: مسئولان ما علاقهمند نیستند که به پرسشهای جامعه، پاسخ جامعهشناسانه بدهند. فیلم مستند به فکت و واقعیت متکی است؛ زمانی که وارد حریم مستند میشویم با واقعیت و جوابهای عریان مواجهیم، اما متاسفانه همه سطوح جامعه علاقه دارند که به پرسشهای جامعهشناختی، پاسخهای روانشناختی دهیم.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه این مشکل وسیعتر از مسئولان است، اما اولویت با آنهاست که اجازه چنین موشکافی و بررسیهایی را بدهند، گفت: حتی یک خانواده هم دنبال این است که گناه، گردن فرد بیافتد نه جامعه. تا بقیه تطهیر شوند و برای همین است که همواره دنبال پاسخ روانشناختی هستند. با اینکه این نوع نگاه در خانوادهها هم هست، اما مسئولان باید راه را برای جامعهشناسان باز کنند.
مهاجری تصریح کرد: بهترین کسانی که میتوانند به مسائل اجتماعی، پاسخهای درستی دهند و کمکی به حل مشکلات کشور و مردم کنند، جامعهشناسان هستند حتی اگر ظاهر آنچه میگویند تلخ و گزنده باشد.
او همچنین یادآور شد: از طرفی، سکانداران و برنامهریزان فرهنگی باید اتفاقی را رقم بزنند و جامعه هم از آنها تبعیت کند، که بتوانیم سواد رسانهای را بالا ببریم. سواد رسانهای یک شعار یا امری ویترینی نیست بلکه بستر و زمینه میخواهد. البته بخشی از این سواد رسانهای به لطف فضای مجازی فراهم شده، اما باید بیشتر به آن بها داده شود. سواد رسانهای حداقل دو شاخص باید داشته باشد؛ نخست اینکه مصرف کننده محصولات رسانهای باید بداند که پشت پردهاش کیست و منافع چه کسانی را تامین میکند؟ دوم اینکه مصرفکنندگان، خودشان حداقل توانایی تولید یک قسمت از رسانه را داشته باشند و بتوانند خبری بسازند، عکسی بگیرند و…
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: هرچه مردم سواد رسانهایشان افزایش پیدا کند، نسبت به سینمای مستند با هویت، آگاه و عارف و طالبتر شده و ذائقهشان در مدار آن قرار میگیرد و دیگر صرفا دنبال سینمایی نیست که او را فریب دهد و بزک کند. در کشورهای توسعه یافته که اهل فرهنگاند و هنر هفتگانه توسعه یافته و محدودیتهای ما را ندارند، افراد را از دوره ابتدایی به سمت سواد رسانهای و تولید بخشهای رسانهای میبرند.
مهاجری با اشاره به جنبه دیگر این شکل از مستندسازی، گفت: در جشنوارههای محلی و منطقهای و بینالمللی باید شرایط را برای هماوردی فیلمهای سینمایی مستند فراهم کرد. وقتی هنرمندی جوایز مطرح هنری مانند گرمی و جایزه معماری آقاخان و اسکار میبرد تشویق جدی برای کسانی است که میخواهند کار او را شروع کنند یا در مسیرش قرار دارند. در سینمای مستند هم باید قلههایی را هدفگذاری و در آنها آوردههایی داشته باشیم که وجاهت ببخشد به ما و این جایزهها بتواند آرمانگرایی در سینمای مستند برای ما ایجاد کند. اینها بحثهای ساختاری است که به نظر من باید انجام شود تا آن مثلث برمودایی بشکند.
او با اشاره به اینکه «برای همین است که نظام رسانهای به خصوص رسانههای رسمیتر نسبت به حضور جامعهشناسان گریزپا هستند و علاقهمندند ابتدا روان شناسان و بعد فرهنگیها درباره مشکلات جامعه بگویند» تصریح کرد: موانع ساختاری فیلمسازی مستند ما قوی است. اما این موانع ساختاری را چه کسی باید از جلوی پای فیلمساز مستند بردارد؟ کسانی که میتوانند بر عامل آن تاثیر بگذارند.
مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی سازمان امور سینمایی کشور، چهاردهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» را به دبیری محمد حمیدیمقدم، از ۲۵ آذرماه تا دوم دی ۹۹ و با توجه به شیوع جهانی بیماری کووید ۱۹ بهصورت مجازی و نمایش برخط (آنلاین) برگزار میکند.
نظر شما