شناسهٔ خبر: 43413660 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

تقی آزادارمکی در سوگ دکتر «غلامعباس توسلی»:

جامعه‌شناسی حاضر در میدان

تقی آزادارمکی در یادداشتی نوشت: اگر دکتر توسلی در این معرکه میانداری نمی‌کرد، اثری از علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی موجود باقی نمی‌ماند.

صاحب‌خبر -

اعتمادآنلاین| تقی آزادارمکی در یادداشتی نوشت: به یاد دارم آذر ماه سال 1379 همراه با دکتر غلامعباس توسلی در سمیناری در شهر دوشنبه شرکت کرده بودیم. حدود یک هفته خدمت استاد بودم. البته همراهی با ایشان در نشست‌های علمی تخصصی دیگر در خارج کشور برایم فراهم شده بود.

 

به‌ طور خاص در نشست سالانه انجمن جامعه‌شناسی بین‌المللی در آفریقای جنوبی، شهر کیپ تاون. برایم تعجب‌آور بود که استاد از زمان شروع نشست انجمن تا سخنرانی پایانی در اکثر گفت‌وگوهایی که مورد علاقه‌شان بود، حاضر می‌شدند و بحث و گفت‌وگو هم می‌کردند.

 

در همین سمینار همکاران جوان نیز همراه ما بودند که بیشتر برای دیدار شهر و خرید و تفریح برنامه‌ریزی می‌کردند. در حالی که دکتر توسلی خرید یا دیدار از شهر را به روزهای بعد از پایان سمینار انجمن واگذاشته بود. این میزان و نحوه مشارکت در انجمن درس بزرگی برای من بود و بارها هم برای عبرت گرفتن خود و همراهانم نقل کرده‌ام. ولی همراهی با ایشان در شهر دوشنبه برایم فرصت خاص دیگری در گپ و گفت در مورد تاریخچه دانشکده و جامعه‌شناسی ایران فراهم کرد. خاطره‌های بسیاری از دکتر توسلی در این زمینه به یاد دارم که در جای مناسب بازگو خواهم کرد.

 

یکی از خاطره‌هایی که برایم خیلی مهم بود را بهتر می‌بینم تا در این فرصت بازگو کنم. در گفت‌وگو در مورد نیروهای اجتماعی و سیاسی متعددی که در حوزه علوم اجتماعی وجود داشته و در شرایط جدید تغییر زبان و موقعیت داده‌اند به خاطره عجیبی اشاره کردند. گفتند که سال 1355 فکر می‌کنم، به مکه رفته بودم. در آن زمان رفتن اساتید دانشگاه به حج مطلوبیت نداشت به خصوص اگر در فضای روشنفکری و سیاسی با غلبه کمونیست‌ها حاضر بودید. استاد گفتند وقتی که از مکه برگشتم، همکاران کمونیست دانشکده برای اذیت و آزار من، جلوی در دانشکده که در بهارستان بود و الان به موزه دانشگاه تبدیل شده است، گوسفندی را سر بریدند. از من توسلی مسلمان که در جامعه‌شناسی ادعایی داشتم در میان همه همکاران عنوان «حاج‌آقا» ساختند و بعد از آن هم بسیاری برای اذیتم در جمع به ‌طور آشکار و پنهان «حاج‌آقا» صدایم می‌کردند. این نامگذاری و اشاعه آن در میان دانشجویان و همکاران به واسطه اساتید کمونیست تازه به دانشکده یک روش حذفم در دستور کارشان قرار گرفت. «حاج‌آقا شدن» دکتر توسلی نه از سر احترام به حج و زیارت بود بلکه برای متحجر نشان دادن ایشان و افراد مذهبی بود.

 

دکتر توسلی این خاطره را برای نشان دادن سطح و میزان دشمنی و کینه‌توزی کمونیست‌های علوم اجتماعی نسبت به او که مذهبی بود و از روشنفکری دینی دفاع می‌کرد، بازگو کرد، زیرا او هم می‌دانست که علم در ایران با ایدئولوژی‌گرایی و راست و چپ شدن پیش نمی‌رود. بدین لحاظ دکتر توسلی به نقد دقیق نقش مخرب گروه راست‌گرایان و چپ‌گرایان رادیکال مذهبی و کمونیست در علوم اجتماعی می‌پرداخت. 


استاد توسلی برخلاف مخالفان هم‌دوره‌ای نسل دومی‌اش‌که بیشتر رادیکال باقی مانده بودند و به‌طور خاص از فهم تحولات اجتماعی ایران به دور بودند، به فکر حذف گروه و جریان موثر و موفقی نبود بلکه تلاش عمده‌اش بر‌اساس روحیه سازگارانه و عمل‌گرایانه‌اش، ارتقابخشی به دانش و بینش جامعه‌شناسی برای فهم جامعه ایرانی بود. بدین لحاظ است که دکتر توسلی رادیکالیسم و بنیادگرایی دینی و سیاسی و حزبی را موانع عمده در شکل‌گیری دانش و بینش جامعه‌شناسانه در ایران می‌دانست.

 

در ادامه کار حرفه‌ای‌اش، دکتر توسلی به عنوان معلم و مدرس و بنیانگذار بسیاری از عرصه‌های جامعه‌شناسی در ایران در میان معرکه منازعه‌های دانشگاهی و روشنفکری باقی ماند تا زمانی که به واسطه بعضی از شاگردان رادیکالش خانه‌نشین شد. یادم می‌آید زمانی که یکی از شاگردان تازه به قدرت رسیده‌اش برای قبولی در یکی از مقاطع تحصیلی با ارفاق 25 صدم از درس استاد صاحب کرسی شد، ولی قدرت به دست آمده او در موقعیت جدید به او آموخت که ‌باید دکتر توسلی از دانشگاه حذف شود. در نتیجه، فرد رفوزه‌ای که با ارفاق به موقعیتی جدید رسیده بود، حضور استاد توسلی را مانع بقایش می‌دانست و در‌نهایت زمینه صدور خروجش را فراهم کرد. 


دکتر توسلی با ذکر خاطره نحوه «حاج‌آقا شدنش» به جای «استاد نامیده شدنش» تا بازنشستگی و خروج از درس و کلاس و دانشکده‌اش در ستیز با بنیادگرایان و رادیکال‌های اشغالگر علوم اجتماعی بود و هزینه مبارزه‌اش را هم داد. اگر دکتر توسلی در این معرکه میانداری نمی‌کرد، اثری از علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی موجود باقی نمی‌ماند. همه جامعه‌شناسی و چه بسا علوم اجتماعی در ایران به تاریخ ایده و اندیشه و فلسفه اجتماعی و داستانسرایی و قصه‌گویی در مورد افراد و حوادث و ایده‌ها تبدیل می‌شد.


بدین لحاظ میانداری او در زمانی که همه هم‌نسلی‌هایش برای «پاک جلوه کردن» غرب را پناهگاه‌شان قرار دادند و از راه دور در چندین سال اول بعد از انقلاب پای اعلامیه‌های فروپاشی را امضا می‌کردند و بعد از مدتی کوتاه به مشاور اجتماعی شبکه‌ها و رسانه‌های خارج‌نشین تبدیل شدند در میان حوادث و منازعه‌ها باقی ماند.

 

دکتر توسلی از جامعه‌شناسی برای فهم جامعه ایرانی دفاع کرد و در این راه در کمترین ارزیابی که می‌توان کرد منشا تولید و حضور نسلی شد که با خودش مجموعه‌ای از مناقشه‌ها و فهم‌ها را در مورد ایران به‌‌طور کلی و جامعه و فرهنگ به‌طور خاص طرح و بسط و مفهوم‌پردازی کرد. یاد استاد مسلم و میاندار جامعه‌شناسی ایران برای ابد گرامی باد.

 

منبع: روزنامه اعتماد

 

نظر شما