شناسهٔ خبر: 41903902 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

«امام موسی کاظم(ع)؛ معترض اخلاق مدار» حضرت با حرکات سیاسی کور و بی فایده هزینه های گزافی به جامعه تحمیل نمی کرد/ خضوع امام موسی کاظم (ع) الگوی اخلاقی و عبادی است / امروز برخی با مشت های گره کرده بی اخلاقی می کنند!

صاحب‌خبر -

شفقنا- در زندگی امام موسی کاظم(ع) ویژگی خاصی وجود داشت که موجب شد زندگی این امام از دیگر امامان متمایز و متفاوت باشد و این ویژگی زندگی تحت ظلم و ستم شدید بود. امام موسی کاظم(ع) اگرچه در زندان به سر می بردند، اما شخصیت حضرت در داخل زندان نیز مشعل روشنگری بود و تمام اطراف خود را روشن می کرد.  امام کاظم ستمگران را به حال خود نگذاشت تا مانع رسیدن دستورات و ارشادات دینی به مردم شوند و سکوت نکرد، بلکه در زمان‏‌ها و مناسبت‏ های گوناگون و حتی در زندان دستورات و سفارش ‏های دینی خود را به مردم می‌‏رساند. حضرت اگرچه بخشی از زندگی خود را در زندان بودند، اما بسیار اقتدار سیاسی داشتند و در برابر ظلم اعتراض می کردند، اعتراضی همراه با اخلاق مداری و تواضع!

اصول و برنامه سیاسی امام موسی کاظم (ع)

امام موسی کاظم(ع) در پیشبرد اهداف خود اصول و برنامه سیاسی ویژه ای داشت، حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در این رابطه به شفقنا گفت: در اصول و برنامه های سیاسی امام موسی کاظم(ع) پنج اصل بسیار مهم و ضروری بود.

 حفظ حرمت‌ها

امام کاظم(ع) در قبال تهمت «براندازی» از سوی دستگاه حاکمه به ایشان و نیز به برخی شیعیان، پای‌بندی خود به همین اصل را به هارون الرشید متذکر شد که «به ما سخنانی نسبت داده می‌شود که فقط تکذیب نموده و بیشتر از آن را به جهت حفظ حرمت‌ها وارد نمی‌شویم»:
نَحْنُ أَهْلُ بَیْتٍ مُنِینَا بِالتَّقَوُّلِ عَلَیْنَا وَ رَبُّنَا غَفُورٌ سَتُورٌ أَبَى أَنْ یَکْشِفَ أَسْرَارَ عِبَادِهِ إِلَّا فِی وَقْتِ مُحَاسَبَتِهِ(تحف العقول /۴۰۴)

عدم رعایت این اصل اصیل در بین سیاست ورزان به دو ضایعه‌ی غیر قابل جبران تبدیل می‌شود یکی «پرده دری» و دیگری «تولید بُغض و عداوت» که این دو رذیله‌ی اخلاقی -اجتماعی ابتداء در میان سیاسیون و رفته رفته در میان اجتماع و حتی خانواده‌ها رسوخ می‌کند. و آنجاست که دیگر در جامعه‌ی اسلامی چیزی به نام «امنیت اخلاقی» باقی نمیماند .

مقابله با سوءظن‌ها و دشمن سازی‌های فرضی

آن امام بزرگوار اجازه به دشمن سازی و خروج افراد از اردوگاه سیاسی شیعیان را نمی‌داد:
«شخصى از خواصّ شیعه در مجلس حضرت موسى بن جعفر (ع) با حالت اضطرار و لرزش وارد شدو حضرت(ع) از علت ناراحتی او سوال فرمود و او گفت:
“فلان ینافقک فی اظهار اعتقاد امامتک”
«فلانی در اظهار اعتقاد امامت شما کاذب است»
حضرت فرمود: نه اینطور نیست، او از شما أفقه است و مقصود او از آن موسى که نام برده من (موسی بن جعفر) نیستم و شما باید از این سوءظن توبه کنی و او را راضی نمایی.
آن مؤمن وقتی این کلام ولىّ خداشنید بسیار غمگین شد و گفت: یابن رسول اللَّه من دارایی دنیوی ندارم تا بدهم و از من راضی شود، لکن مقداری از ثواب عبادت و ارتباطی که با شماأهل البیت دارم را به او می‌دهم.حضرت فرمود:الان خرجت من النار.(احتجاج /۳۹۴)

برهان قاطع امام کاظم در این رفتار این جمله‌ی امام علی (ع)است:
«انتم اخوان علی دین الله ما فرق بینکم الا خبث السرائر» (نهج خ / ۱۱۳)

برخورد کریمانه با سوءنیّت‌ها

امام کاظم (ع) در مواجهه با فردی که آمد برای خداحافظی به جهت سفر به پایتخت سیاسی آن روز یعنی بغداد و حضرت می‌دانست که ایشان دارای نیّت‌های سوء سیاسی مانند ورود به دستگاه حاکمه‌ی بنی عباس است به او فرمود:
“أُوصِیکَ أَنْ تَتَّقِیَ اللَّهَ فِی دَمِی”
اما آن شخص از سخن امام استقبال نکرد و اجازه‌ی ترخیص گرفت و رفت و امام به اخوی‌شان (علی بن جعفر) امر کرد مقداری پول هم به او بدهد که یکصد دینار به او دادند و متاسفانه نزدیک دستگاه حاکمه شد. (کافی ۱/۴۸۵)

پرهیز از هیجانات سیاسی کور

امام کاظم (ع)مشی سیاسی خود را بدین شکل در نامه‌ی مفصلی به یحیی بن عبدالله نوشت که بنای مقابله‌ی بی‌نتیجه با حاکمیت وقت ندارم.
«انا مقدم الیک احذرک معصیه الخفیه و احثک علی برّه و طاعته …» (کافی ۱/۳۶۷).
این نشان دهنده‌ی این نکته‌ی پر اهمیت است که سیاسیون نباید چنان دچار سیاست و بازی‌های آن شوند که از مصالح اهم غافل شوند و با یک سری از حرکات سیاسی کور و بی فایده یا کم فایده خود باعث تحمیل هزینه‌های گزافی به مجموعه­ای از نیروهای بالقوه و یا بالفعل شود .

توجه عاطفی به افراد غیرهمسوی سیاسی

امام کاظم (ع) با اینکه با یک خط مشخص در صحنه‌ی سیاست و اجتماع حاضر می‌شود که مثلا صفوان جمال را توبیخ می‌کند که چرا شترانش را برای سفر زیارتی حج دستگاه بنی عباس کرایه می‌دهد. (ر.ک: وسائل ۱۲/۱۳۱) امّا هیچ گاه از افرادی که فاقد معیارهای ایشان در دریافت حق و باطل هستند غافل نمی‌شود. (ر.ک: بحار الانوار۴۸ / باب ۳۸).

به عنوان نمونه در مدینه که حضور دارد از شرایط اقتصادی جوانانی که به علت ضیق معیشت توان ازدواج ندارند بی اطلاع نیست و لذا با مشکلات فراونی وجوهی از دستگاه حاکمه تهیه می‌کند تا نسل جوان جامعه‌ی خود را به سر و سامانی برساند و صریحاً می‌فرماید:
«لو لا انی اری من ازوّجه بها من عزاب ال ابی طالب، قبلتها ابداً»(وسائل ۱۷/۲۱۶ از عیون)
و در مورد دیگر به شخصی به نام عبدالرحمن بن حجاج اجازه می‌دهد در معاملاتش وارد عرصه‌ی وسیع‌تری که چه بسا اشخاص همسویی حضور نداشتند شود تا از رفاهیات متعارف بی‌بهره نماند (ر.ک وسائل ۱۷/۲۱۸ از تهذیب)
و در مورد سوم به نقل قطعی تاریخ به جناب علی بن یقطین نه تنها اجازه بلکه «امر» می‌فرماید در حاکمیت ظلم بنی العباس مسوولیت مهم صدارت را بپذیرد تا بتواند به افراد و شهروندان جامعه خدمات رسانی مورد نظر را داشته باشد. (رجال کشی / ۲۷۶)
و موارد دیگری که درتاریخ و حدیث آمده .

همین روش عملی امام کاظم در مدینه به شکل دیگری در زندان‌های بغداد ظهور و بروز می‌کند که نتیجه‌ی آن شیفتگی زندانبانان آن حضرت می‌شود و تا حدی در این زمینه امام هفتم شیعیان موفق بودند که ملقب به لقب «امام القلوب» شد. (ر.ک: الصواعق /۲۰۴)

دکتر قائدان: خضوع امام موسی کاظم (ع) الگوی اخلاقی و عبادی است

دکتر اصغر قائدان نیز در گفت و گو با شفقنا اظهار کرد: دوران حیات امام موسی بن جعفر (ع) چه قبل از امامت و چه در دوران امامت دوران بسیار حساسی از تاریخ اسلام بود. در واقع دوران امامت او مصادف است با حاکمیت چهار خلیفه ای که در ابتدای کار دولت عباسیان روی کار آمدند و داعیه جانشینی پیامبر، به قدرت رسیدن بنی هاشم (ع) و همچنین خون خواهی امام حسین(ع) را داشتند و با شرایطی که روی کار می آیند به رغم همه وعده هایی که در خصوص آل محمد دادند و اینکه به ولایت یک فرد از اهل بیت پیامبر راضی هستند اما در نهایت نه تنها حکومت را از آنها غصب کردند بلکه این بزرگواران خصوصأ موسی جعفر(ع) را در شدیدترین تنگناها قرار دادند.

او ادامه داد: از جمله کارهایی که انجام شد این بود که حضرت دوران زیادی را در زندان های چهار خلیفه عباسی سپری کردند بر این اساس دوران حیات ایشان شرایط ویژه ای دارد که جامعه شیعه در آن دوران تلاش می کند که با امید به وعده ها و صحبت های جدید که توسط حکومت عباسی شکل گرفته است خود را باز یابد منتهی در ابتدای کار نخستین سخت گیری ها و حصرها بر امام را شاهد هستند و در نهایت دچار یک نوع آسیب جدی از نظر روحی و روانی می شوند و قیام هایی که صورت می دهند با شدیدترین وجهی سرکوب می شود.

قائدان گفت: امام موسی کاظم(ع) در روز هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ در ابواء حجاز نزدیک مکه به دنیا آمد و در ۲۱ سالگی به امامت رسید و دوران امامت او ۳۵ سال بود از لحاظ خصوصیات اخلاقی او باید گفت او مانند اجداد خود بسیار بخشنده بود و آنطور که در منابع تاریخی هم اشاره شده است علی رغم اینکه خودشان زندگی سخت و ساده ای داشتند، هر چه داشتند بین فقراء تقسیم می کردند و تلاش می کردند که دست یتیمان و فقرا را چه به طور پنهان و چه آشکار بگیرند به عبارتی ایشان در جود و سخاوت و بخشش زبانزد هستند علاوه بر این شرایط سختی که به خاطر عدم سهولت ارتباط با شیعیان حاکم بود ایشان تلاش می کردند به هر نحوی که شده از طریق کسانی که به نحوی در حاکمیت حضور داشتند حداقل پایگاهی را در داخل دستگاه خلافت داشته باشند که از طریق آن بتوانند در شرایط خاص با شیعیان ارتباط داشته باشند تا در نهایت با کمک به جامعه شیعه که تحت فشار قرار داشت به رشد تشیع و استحکام کیان شیعه منجر شود. دوران امامت امام موسی(ع) از دوران حکومت منصور شروع شد و بعد از آن با دوران حکومت هادی، مهدی و هارون عباسی همراه بود اما دوران حکومت هارون شدیدترین سخت گیری ها نسبت به شیعیان انجام می گرفت.

این استاد دانشگاه تهران در رابطه با خصوصیات تأثیر گذار امام در بین مردم تصریح کرد: امام از لحاظ تاریخی در بسیاری از موارد می تواند برای مسلمانان الگو باشد به طور مثال حضرت با همسر و فرزندانش بسیار با عاطفه برخورد می کرد و همیشه انس با قرآن داشتند و شاید بعد از امام سجاد (ع) تنها کسی که بیشترین زمان را صرف عبادت و خواندن قرآن و راز و نیاز با خدا می کرد امام موسی(ع) بود. با دقت در این امر به سادگی می توان متوجه شد که در حق این بزرگوار بسیار ظلم شده است چرا که این موارد آنطور که بایسته و شایسته است برای مردم تشریح نشده است. آنچه مردم بیشتر از این حضرت می دانند این است که بسیار توسط حکومت عباسی زندانی می شدند در حالی که باید توجه داشت در همان زندان چه بسیار عبادت ها و مناجاتی که انجام می دادند که این موارد می تواند برای سازندگی شیعیان مثمر ثمر باشد ولی متاسفانه خیلی این موارد به مردم منعکس نشده است.

قائدان در ادامه به بیان روایتی از امام موسی(ع) پرداخت و گفت: در روایتی آمده است که فضل بن یحیی زمانی که در مقام وزارت است مأمور شد که امام را تحت نظارت خود در یک خانه ای محبوس کند. فضل یک شب یکی از یاران امام موسی(ع) را که در خانه اش میهمان بود به پشت بام منزلش می برد و می گوید به حیاط خانه مجاور نگاه کن و بگو چه می بینی و او هم نگاه می کند و می گوید “من یک پارچه پوسیده کف حیاط می بینم. فضل در جواب او می گوید درست نگاه کن. او می گوید من مدت ها به آن شیء نگاه کردم و کم کم متوجه شدم یک انسان زیر پارچه است. فضل در جواب گفت” این آقای تو موسی بن جعفر(ع) در حال عبادت است و این یکی از کسانی است که به عنوان اولیاء می شناسیم و ما هم معتقد هستیم از اولیاء الهی است اما من مجبور هستم فرمانی را که به من داده شده انجام دهم و این فرد بزرگ را در اینجا زندانی کنم.

او در پایان با انتقاد از اینکه در مورد شخص امام موسی کاظم (ع) یک مجموعه فرهنگی اختصاصی وجود ندارد بیان کرد: صدا و سیما نیز در این زمینه کار زیادی انجام نداده است حتی کمتر سخنرانی، میزگرد یا مصاحبه خوبی که به معرفی دقیق شخصیت این بزرگوار بپردازد تولید می شود. مراکز علمی و فرهنگی ما باید این راز و نیازها، بخشش و بزرگواری و مسائلی که در خصوص روحیات و رفتار های فردی و اجتماعی امام است را به خوبی به مردم منتقل کنند و اگر در این زمینه کتاب یا سریالی تهیه شود قطعأ در نوع رفتار مردم تأثیر گذار خواهد بود. هر کس به عنوان یک شیعه در ترویج و نشر معارف شیعی وظیفه دارد.

حجت الاسلام شاکر سلماسی: اعتراض برای حفظ ارزش های انسانی و اخلاقی ارزشمند است

حجت الاسلام شاکر سلماسی  در گفت وگو با شفقنا درباره شیوه اعتراضی امام موسی کاظم(ع)، اظهار کرد: در شیوه اعتراضی امام موسی کاظم(ع)، اعتراض به معنای پرخاشگری یا اعتراض بی ادبانه نیست، اما متاسفانه امروز در بسیاری از جوامع به این شیوه اعتراض می شود؛ امام کاظم(ع) قرآن ناطق هستند و می فرمایند: «وَجادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ» اعتراض باید در چارچوب ادب و تربیت اسلامی و بالاتر از آن انسانی باشد و طبق آیه تمام اعتراضاتی که امام کاظم(ع) داشتند در چارچوب اخلاق بوده است. اخلاق بحثی فرا دینی است، دین هم نداشته باشیم، موظف هستیم که اخلاقی باشیم. نکته دیگر اینکه امام موسی کاظم(ع) خیلی نتیجه را در کار خود دخالت نمی دادند و وظیفه خود را انجام می دادند، لذا وقتی موظف به کاری می شویم هیچ وقت نباید به نتیجه کار توجهی داشته باشیم بلکه به وظیفه خود عمل کنیم و راه خود را بریم؛ به عنوان مثال وقتی امام خمینی(ره) حرکت خود را انجام دادند چه کسی باور می کرد با این حرکت، انقلاب و تحولی آن چنینی به وجود آید حتی من معتقدم که خود حضرت امام خمینی(ره) هم از سال ۴۲ تا ۵۷ باور نمی کرد که به زودی این نهضت به نتیجه برسد، اما ایشان مسیر خود را طی کردند و به پیروزی رسیدند.

امام موسی کاظم(ع) با چهار خلیفه منصور، محمد، هادی و هارون الرشید هم عصر بودند، قتل بسیاری از شیعیان و مسلمانان به دست منصور انجام شد، در عصر امام کاظم(ع) که شروع آن با خلیفه گری منصور و شهادت ایشان با خلیفه گری هارون الرشید بود، یک خفقاتی به وجود آمد که در این فضا نیز امام اعتراض می کردند، یکی از راه هایی که امام با آن شروع به اعتراض کرد، برگزاری مناظره با هارون رشید بود، بسیار مهم است شخصی که امام بوده و از سوی خدا منصوب شده به یک نحوی حرکت می کند که می تواند با شخص خلیفه مناظره کند. خلیفه مشاورینی برای خود داشت، امام نیز وجهه داشتند و دوستداران اهل بیت(ع) کم نبودند، روزی هارون الرشید برای اینکه دوستداران امام را به سوی خود جذب کند، تصمیمی گرفت و گفت: “یکی از موضوعاتی که شیعه مطرح می کند، بحث فدک است، در جمعی به امام کاظم بگوییم که شما فدک را از ما طلبکار هستید، فدک را ببرید، ما با شما دشمنی نداریم شما هستید که ما را قبول ندارید”، هارون الرشید این نکته را طی مناظره ای به امام کاظم می گوید، حضرت می فرمایند: “واقعا می خواهید فدک را به ما بدهید، ما مشکلی نداریم و می گیریم ولی به شرط اینکه محدوده فدک را مشخص کنم”، هارون الرشید می گوید: “محدوده را مشخص کنید”، سپس امام کل محدوده حکومت اسلامی را علامت گذاری می کنند و هارون الرشید فدک را نمی دهد و در مقابل جمعی از علما و مسئولین رسوا می شود؛ در حقیقت این حالت اعتراضی در قالب مناظره بسیار معرفت زا بوده است چرا که این عملکرد امام موسی کاظم باعث شد که امروز مسلمان و شیعه بداند مساله فدک قصه یک ملک، سند و قباله نبوده بلکه فدک، بحث ولایت و امامت بوده امام کاظم با این کارشان نشان دادند که ما به دنبال یک قطعه زمین نیستیم. امام علی(ع) نیز در نهج البلاغه می فرمایند: زمین و آسمان برای ماست، کاری به فدک نداریم، ما دنبال هدایت و امامت برای مردم از طرف خداوند هستیم.

در گزارشی روایی آمده که امام موسی کاظم(ع) به شدت رفتار، کردار و تصرفات حاکم غاصب را نکوهش و سرزنش می کردند در این حد که در روایت داریم امام کاظم(ع) به اصحاب خود می فرماید: حتی شما نباید در دلتان هم به فعل، کردار و رفتار حاکمان غاصب راضی باشید؛ هر کسی حتی در دلش به فعل ظالمی راضی باشد، در آن ظلم مشارکت دارد.

وی بیان کرد: شخص اعتراض کننده لازم نیست ویژگی منحصر به فردی داشته باشد، همین که انسان و شهروند یک جامعه است، حق اعتراض دارد، ولی دو نکته را باید همیشه مدنظر داشت، اول اینکه در اعتراض هیچ وقت از دایره ادب خارج نشویم یعنی اعتراض به معنای پرخاشگری و بی ادبی و زیر پا گذاشتن ارزش های اسلامی و انسانی نیست، ما اعتراض می کنیم تا یک ارزش انسانی و اخلاقی را پایدار نگه داریم، پایداری یک ارزش انسانی و اخلاقی با زیر پا گذاشتن منافات دارد، بحث دوم اینکه در اعتراض نکته خیلی مهمی که وجود دارد، این است که ما عادل و ظالم زمان خود را به خوبی بشناسیم. به عنوان مثال در مورد عملکرد عربستان سعودی یا مسلمانان میانمار، ظلم هایی است که فارغ از آداب و تشریفات دیپلماتیک که دولت ها با هم دارند، اما حداقل لازم است بر طبق فرمایش امام کاظم راضی به فعل این گروه ها نباشیم و اگر کاری از ما بر می آید و اگر تریبون و رسانه ای داریم، ظلم آنان را در حد توان نشر دهیم، خون همیشه و در همه حال محترم است، فرقی نمی کند که صاحب خون کیست، صرف اینکه خداوند به او جان داده، این جان محترم است و هیچ کسی حق ندارد جان کسی را بگیرد، وقتی کسی در پاریس کشته می شود چقدر واکنش ها شدید است! در برابر کشتار مردم در میانمار و یمن یا مسلمانان مظلومی که در اقصی نقاط دنیا کشته می شوند، هم فارغ از اینکه چه دینی دارند و به کدام دولت وابسته هستند باید اعتراض شود؛ این مکتب اهل بیت(ع) و امام موسی کاظم(ع) است.

وی در پاسخ به این پرسش که امام موسی کاظم(ع) علی رغم اینکه بسیاری از روزها در زندان به سر بردند، اما اعتراض و جهاد ایشان علیه حاکمان ستمگر خاموش نشد و امیدها در میان مسلمانان متعهد و مبارز به یأس تبدیل نگردید، ایشان در آن شرایط سخت در برابر ۴ خلیفه ای که ستمگری های بسیاری داشتند، چگونه و بیشتر نسبت به چه مسایلی اعتراض می کردند؟ گفت: فرض کنید شخصی از فرقه مقابل یا تفکر مخالف به مقدس ترین مقدسات شما توهین و لعن کند و بیراه بگوید، چه نوع برخوردی می کنیم؟! همانند همین مساله در زمان امام کاظم اتفاق افتاده، امام علی(ع) در گذشته و امروز خط قرمز نه تنها شیعیان بلکه همه مسلمانان است، جمعی از اصحاب امام کاظم تصمیم گرفته  بودند یکی از افرادی که به امام علی توهین و لعن و ناسزا می گفتند را از بین ببرند، نزد امام موسی کاظم آمدند تا امضای تأیید را از ایشان بگیرند و تصمیم خود را اجرایی کنند، وقتی امام کاظم مطلع شدند به شدت آنها را سرزنش کردند و گفتند: چرا باید این حرف را بزنید، او را هدایت کنید و اعتراض سالم و در چارچوب اخلاق داشته باشید، روا نیست که این اعتراض کننده را از بین ببرید یا با او مقابله به مثل کنید. مثال دیگر اینکه در جنگ صفین یکی از اصحاب امام علی به معاویه ناسزا گفت، حضرت علی به شدت او را سرزنش کرد و فرمود: من نفرت دارم که کسی بد دهان باشد و زبان به پرخاش و ناسزا باز کند، معاویه هم که باشد حق ندارید به او ناسزا بگویید،  به جای ناسزا گزارشی از واقع با داوری عادلانه ارایه کنید. تاریخ در این مورد نمونه های بسیار از ائمه دارد، ولی متاسفانه ما به سمتی حرکت کردیم که معمولا کسانی که اعتراضی در قالب پرخاش و خارج از ادب دارند، پر رنگ شدند؛ ما به بُعد مدارای اهل بیت و بُعد اخلاق اهل بیت و اینکه اهل بیت چه اخلاقی با مخالفان داشتند، کمتر پرداختیم و الگوبرداری نکردیم.

در مورد زندگی انسان ۲۵۰ ساله کتاب جامعی نوشته شده، این کتاب و اصطلاحات به ظاهر جدید هستند، اما ما هیچ چیز جدیدی نداریم چرا که اسلام جامع است و همه چیز در تعالیم اسلام وارد شده است. در روایتی آمده است: همه اهل بیت نور واحدی هستند، تفسیر این روایت انسان ۲۵۰ ساله است؛ از ظهور امام معصوم تا آغاز غیبت کبری، ۲۵۰ سال فاصله زمانی است که شخص حضرت رسول و امامان در این سال ها عمر کردند و هر یک تفاوت هایی داشتند، اما همه آنها یک انسان بودند؛ با توجه به مقتضیات زمان و شرایطی که در جامعه پدید می آمد، هر یک از این امامان که نور واحدی بودند، اما تجلی آنان در افراد مختلف متفاوت بود و عکس العمل متفاوتی داشتند، به عنوان مثال امام سجاد(ع) در آن برهه از تاریخ دید که برای ترویج معارف اهل بیت(ع) و برای اینکه امام پنجم، دانشگاهی تاسیس کند باید مسیر را به مسیر معرفتی ببرد، یا امام حسین ۲۰ سال از امامت خود که شامل ۱۰ سال در زمان حیات امام حسن(ع) و ۱۰ سال بعد از شهادت امام حسن(ع) و اواخر عمر معاویه بود؛ مدارا و صلح کرد؛ امام حسین(ع) روحیه خشنی نداشتند تا اینکه بعد از ۲۰ سال معاویه از دنیا می رود و یزید بر سر کار می آید و ایشان و قیام می کنند یعنی همان امام است، اما شرایط تفاوت می کند.

شرایط زمانی امام کاظم جدای از سایر اهل بیت(ع) نبوده، همان انسان و راه، اهداف، سیاست ها و راهبردها بوده است، اما شرایط به اقتضاء زمان تفاوت می کند، جالب است که بدانید بعد از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیشترین روایاتی که در کتب روایی جمع و نقل شده از امام کاظم(ع) است؛ در حقیقت امام کاظم برخلاف آنچه از ایشان سراغ داریم که همیشه زندان و ساکت بوده، اقتدار سیاسی و اعتراضات مدنی بسیاری داشتند، شخصی نبودند که تقیه کنند و گوشه ای بایستند و چیزی نگویند، اتفاقا آرام نمی نشستند و اقتدار سیاسی داشتند و به شدت به تقیه اعتقاد داشتند و به آن عمل می کردند، اما نه نسبت به تقیه خوفی بلکه به تقیه مداراتی؛ ایشان بسیار با مردم مدارا می کردند لذا لقب فرو برنده خشم را به خود اختصاص دادند.

وی به اخلاق مداری امام موسی کاظم در برخورد با مخالفان اشاره و خاطرنشان کرد: امام موسی کاظم به شدت خشم خود را فرو می بردند، حتی وقتی بسیاری از شیعیان نافرمانی کردند و مذاهب مختلفی به وجود آمدند مانند مذهب فتحی، امام کاظم مانند یک پدری که نه تنها برای شیعیان بلکه برای تمام مسلمانان بودند و با اخلاق و منشی که از این بزرگان در تاریخ بر جای مانده الگویی همیشگی برای همه انسان ها هستند.

همه اهل بیت(ع) یک انسان و یک نفر بودند، اما با توجه به ظرفیت جامعه در موقعیت ها و زمان های مختلف، ویژگی های اخلاقی و عملکرد آنان به شکلی متفاوت بروز و نمود داشت؛ امام کاظم مانند سایر ائمه در برخورد با دیگران برخورد و رفتاری انسانی و اسلامی داشتند، در زمان ایشان دسته ای از افراد غیر شیعه، دسته ای مثل شخص خلفا و مسئولین و کارگزاران حکومتی و دسته ای هم شیعیان بودند، چون زمان حضرت مصادف شد با ظهور و بروز فرق شیعی، برخی از افراد با امام موسی کاظم همراه نشدند، امام هیچ وقت از باب بی اخلاقی وارد نشد، هر امامی با یک عنوان و صفتی شناخته می شود و کاظم یعنی فرو برده خشم؛ هیچ کسی در هیچ حالی ایشان را خشمگین ندید، من معتقدم امروز حلقه مفقوده جامعه ما بی اخلاقی است، عوامل هر چه هست، بی اخلاقی بسیار است.

راه حل برون رفت از مشکلات اخلاقی جامعه

وی در پاسخ به این پرسش که چگونه می توانیم با الگوبرداری از اخلاق اسلامی و انسانی ائمه به خصوص امام موسی کاظم الگو برداری کنیم و با مشکل اخلاقی جامعه مقابله کنیم؟ اظهار کرد: فقط می توانیم منش و سیره اهل بیت را پیاده کنیم و از خودمان شروع کنیم نه اینکه یک تریبونی داشته باشیم و بگوییم که مردم اخلاقی شویم بلکه خودمان باید اخلاق را شروع کنیم به این ترتیبت که تمام ساعت ها و ابعاد زندگی خود اگر من مسئولی هستم اگر مدرس هستم اگر من هر شغلی که دارم و در همه ساحت ها از خانواده تا همسایه ها، محل کار و … اخلاق باید فراگیر شود، امام کاظم نمود و تجلی و مظهر اخلاق اسلامی – انسانی هستند.

اخلاق فرا دینی است، اگر خداوند هیچ دینی نمی فرستاد باز هم ارزشی های اخلاقی وجود داشتند. حضرت محمد(ص) قبل از آوردن دین اسلام، به امین بودن شناخته می شدند و مشخص می شود که اخلاق شاخصه ای فرا دینی و انسانی است، از این جهت تاکید می کنم که ائمه ما به خصوص امام کاظم مظهر و تجسم اخلاق انسانی – اسلامی بودند. امام کاظم در مدارا و تعامل، از خانواده خود گرفته تا اصحاب، یاران، شاگردان، دشمنان و مخالفین تفاوتی قائل نبودند.

متأسفانه امروز میان مخالف و دشمن تفاوتی قائل نیستیم، با دشمن باید چارچوب اخلاقی رعایت شود و مخالف هم جای خود را دارد، اما ما همه را با یک چوب می رانیم و با مشت های گره کرده بی اخلاقی می کنیم. نباید به مخالف اعتراض کرد، مخالف باعث رشد و تعالی انسان است؛ امروز لازم است که سعه صدر و ظرفیت خود را بالا ببریم و سخن مخالف را بشنویم.

نظر شما