شهدای ایران: محسن رنانی، استاد دانشگاه و از چهرههای اصلاحطلب به تازگی با انتشار یک مانیفست اعتراضی در سایت جماران به تشریح اوضاع عمومی ایران و ارائه تحلیل جانبدارانه از اغتشاشات آبان 98 پرداخت.
او اظهاراتی را مطرح میکند که ما در چند اپیزود جداگانه در شمارگان مختلف وبلاگ مشرق آنها را منتشر میکنیم و در ادامه تحلیلهایی را نیز در پیرامون آنها مطرح خواهیم کرد.
قسمت اول اظهارات او در بخشهای ابتدایی این مانیفست که ما برای امعان نظر مخاطبان محترم انتخاب کردهایم به شرح زیر است:
1_ به گمان من پیامدهای اقتصادی و اجتماعی شیوع کرونا بعلاوه معضلات حوزه کارگری که سالهاست به نقطه بحران رسیده است و با رکود اقتصادی امسال بسیار تشدید و به نقطه غیرقابل پیشبینی خواهد رسید.
2_ چهل سال تورم مستمر و بحران اقتصادی دهه اخیر که منجر به تخریب طبقه متوسط کشور شده است، جمعیت کارگری ما را شدیدا افزایش داده است. و چه بسیار دانشآموختگان دانشگاهی که اکنون تحت فشار زندگی، لباس کارگری به تن کرده اند تا با عزت نفس روزگار بگذرانند. اما ما در سالهای پس از انقلاب برای کارگران تشکلهای صوریِ حکومتی درست کردیم و تمام تشکلهای مستقل آنان را قلعوقمع کردیم و آنان را بی دفاع گذاشتیم تا زبان اعتراض نداشته باشند و کسی نباشد تا از حقوقشان دفاع کند.
3_ چنین میشود که بخش بزرگی از معترضان آبان ۹۸ را فرزندان بیکار همین کارگران تشکیل میدهند. و امسال نیز دولتی با درآمد نفتی تقریبا صفر، و ۵۰ درصد کسری بودجه چه چاره ای دارد جز انتشار پول؟ و این دوباره به معنی تورم بالاتر و کوچکتر شدن سفره کارگران و انفجاریتر شدن نیروی اعتراضات بعدی خواهد بود.
4_ اتفاقات آبانماه از مناظر مختلفی نگریسته شد. این رخداد از منظر جامعهشناسی ناشی از بیاعتمادی عمومی نسبت به سیاستگذاران، نادیده گرفتن افکار عمومی، حذف گروههای اجتماعی از مشارکت در فرایند تصمیمگیری و تضعیف سرمایه اجتماعی بود. از منظر اقتصاددانان معلول وجود شکاف طبقاتی و نابرابری در جامعه و تشدید این شکاف در سالهای اخیر، وارد آمدن فشار اقتصادی طاقتفرسا بر زندگی مردم، و تضعیف طبقه متوسط اقتصادی بود. از منظر علم سیاست نیز ناشی از سیاستگذاریهای آمرانه و از بالا به پایین، عدم وجود بستری نهادمند برای بیان اعتراض، فقدان فرهنگ تحزب و فعالیتهای حزبی در کشور و نهادینه نشدن جامعه مدنی در ایران دیده شد. تمام این تحلیلهای موشکافانه، علمی و موثق را میتوان در این روایت ساده خلاصه کرد که این تحولات در معنای واقعی اعتراض بود!
*در مقابل آنچه که رنانی اظهار کرده است؛ گفتنیهای مهمی وجود دارد که از این قرارند:
یکم: اصلاحطلبان قبل از شیوع ویروس کرونا هم سالها بود که وعده اغتشاش یا "فتنه اقتصادی" میدادند!
به این معنی که مخاطب باید بداند مقولاتی مثل "کارگران" یا کرونا و... تماماً بهانههایی هستند برای عملی شدن یک فرمان خطرناک. فرمانی که قصد دارد با ایجاد نارضایتی ذهنی و بافتن دروغ و راست به یکدیگر؛ کسانی از مردم را علیه نظام اسلامی بشوراند و حمام خون به راه بیاندازد.
کما اینکه در فتنه 88، در دیماه 96 و در آبان 98 به راه انداخت...
دوم: آقای رنانی در بند دوم از دانشآموختگانی سخن میگویند که لباس کارگری به تن کردهاند!
ایشان البته توضیح ندادهاند که تحصیل در هیچ کشوری از دنیا مساوی با اشتغال نیست بلکه ضامن اشتغال "داشتن مهارتهای لازمه جامعه" است.
بله! چه بهتر که تحصیلات عالی متناسب با بازار کار باشد اما آیا این ضعف به این معنی است که هر یک صندلی دانشگاه مساوی با یک شغل است؟
هرگز چنین نیست و آقای رنانی و دوستان ایشان در این زمینه حتی اشارهای به کشورهای دیگر دنیا هم ندارند که چگونه گاهی یک دانشجوی دکتری مجبور است به کار در سوپرمارکت، کارگری صنعتی و... تن در دهد. و البته اگر کاری در میان باشد.
از طرفی کارهای کشور را چه کسی باید انجام دهد؟
آیا اگر تمام ایرانیان دارای مدرک دانشگاهی بشوند آنگاه هیچکس نباید کارگر باشد؟
این سؤال مهمیست که مدعیان اشتغال پشت میزی فارغالتحصیلان دانشگاه هرگز به آن پاسخ نمیدهند و در قبال این خطر بزرگ که شاید ایران اسلامی مجبور به واردات نیروی کار شود نیز ساکت ماندهاند.
در بحث بیاعتراضی کارگران نیز ما آقای رنانی را تنها در یک فقره ارجاع میدهیم به جلسات اخیر کارگران هپکو با ریاست قوه قضائیه.
سوم: اینکه آقای رنانی در بند سوم اشاره شده از اظهاراتش ابراز میکند: "بخش بزرگی از معترضان آبان ۹۸ را فرزندان بیکار همین کارگران تشکیل میدهند"! متأسفانه مهملات است و هیچ سندی درباره آن وجود ندارد جز ادعای نویسنده...
از طرفی مشخص نیست رنانی چرا اشارهای به معضل بیکاری شیک در ایران (عدم پذیرش هر شغلی از سوی کارجویان به دلیل بهرهمندی از حداقل معیشت) نکرده و یا خود را در قبال حقیقتی تلخ به نام حضور هزاران کارگر خارجی در مشاغل خدماتی ایران به تجاهل زده است؟!
ادامه اظهارات او مبنی بر "انفجاری تر شدن نیروی اعتراضات بعدی"! هم چیزی نیست غیر از تکرار سخن تئوریسینهای چپگرایی مثل حجاریان، تاجیک، ربیعی و... که بالاتفاق میگویند در پسا کرونا بایستی منتظر اغتشاش بود و در واقع حرف در دهان مردم میگذارند! کما اینکه مصطفی تاجزاده نیز پیش از این تأکید کرده بود اغتشاشات آبان با خشونت بیشتری تکرار خواهد شد.
وگرنه این آقایان دکتر و این استادان دانشگاه بایستی در جریان باشند که شیوع کرونا در کشور ایتالیا که شاخصهای اقتصادی پایینتری نسبت به ما دارد؛ موجب افزایش محبوبیت دولت این کشور شده است!
به راستی چرا رهاورد کرونا در کشور ما بایستی اغتشاش باشد و در ایتالیا و سایر ممالک دیگر، محبوبیت دولت؟!
آیا جز اینست که ما در ایران از نقش مهم "خواص" و راهبری مردم از سوی مراجع اجتماعی غافل ماندهایم؟
و چهارم: این فرد در بند 4 اظهاراتش در حالی از بیاعتمادی مردم و عدم اجازه مشارکت سخن میگوید که برای بیاعتمادی هیچ سندی ارائه نکرده و در قبال مشارکت هم ترجیح داده درباره مقوله مهم "انتخابات" و مشارکتی که تضمینکننده زیست مردم در آینده است، چیزی نگوید.
مثلا چگونه ممکن است فردی رعایت قوانین کشور از سوی مردم، افزایش پسانداز مردم در بانکها و تشییع میلیونی پیکر شهید سلیمانی را ببینید و باز هم از نبود سرمایه اجتماعی سخن بگوید؟
شکاف اقتصادی در ایران نیز مقولهای است که اقلا شاخصهای اقتصادی مثل "ضریب جینی" خبر از بهبود آن میدهند و گسل میان فقیر و غنی در جامعه ایرانی نسبت به رژیم گذشته؛ بهبود محسوسی داشته است.
(همهگیری رفتارهای قشر متوسط مثل شیوع مسافرت، رکورد شکنی فروش فیلمهای سینمایی، ازدیاد دانشجویان کشور و... تعیّن بهبود این شاخص اقتصادی است)
به دیگر سخن اینکه در این مقوله هم از آنجا که هیچ سندی ارائه نمیشود؛ باید اذعان کرد که شاهد تدلیسهایی مثل سال 88 هستیم.
"عاملیت نبود ساختار برای اعتراض" نیز بهانه چپگرایانه دیگری است که فرماندهان فتنه اقتصادی بصورت علیالدوام آنرا مطرح میکنند. این در حالی است که ساز و کار وجود دارد و مثلا تنها در سال 97، تعداد 330 تجمع و اعتراض قانونی با مجوز وزارت کشور صورت گرفته است.
فلذا منظور آقایان از نبود ساز و کار؛ ساز و کاری است که اعتراض مسلحانه و آتش زدن و هدم بیتالمال را پذیرا باشد.
جالب است که این افراد از خشمآجین جلوه دادن مخاطبان خود نیز اِبایی ندارند و به جای اشاره به راه حلهای مشکلات، اشاره به اینکه بهبود اوضاع از مسیر "صندوق رأی" میگذرد و تأکید بر اینکه هیچ فرجامی در "اعتراض خیابانی" وجود ندارد؛ دائما از لزوم اعتراض از سوی مردم سخن میگویند!
در واقع آنها دکترهایی هستند که هرگز برای درمان کرونا دارو نمیدهند و این مسئله جای سؤال دارد.
او اظهاراتی را مطرح میکند که ما در چند اپیزود جداگانه در شمارگان مختلف وبلاگ مشرق آنها را منتشر میکنیم و در ادامه تحلیلهایی را نیز در پیرامون آنها مطرح خواهیم کرد.
قسمت اول اظهارات او در بخشهای ابتدایی این مانیفست که ما برای امعان نظر مخاطبان محترم انتخاب کردهایم به شرح زیر است:
1_ به گمان من پیامدهای اقتصادی و اجتماعی شیوع کرونا بعلاوه معضلات حوزه کارگری که سالهاست به نقطه بحران رسیده است و با رکود اقتصادی امسال بسیار تشدید و به نقطه غیرقابل پیشبینی خواهد رسید.
2_ چهل سال تورم مستمر و بحران اقتصادی دهه اخیر که منجر به تخریب طبقه متوسط کشور شده است، جمعیت کارگری ما را شدیدا افزایش داده است. و چه بسیار دانشآموختگان دانشگاهی که اکنون تحت فشار زندگی، لباس کارگری به تن کرده اند تا با عزت نفس روزگار بگذرانند. اما ما در سالهای پس از انقلاب برای کارگران تشکلهای صوریِ حکومتی درست کردیم و تمام تشکلهای مستقل آنان را قلعوقمع کردیم و آنان را بی دفاع گذاشتیم تا زبان اعتراض نداشته باشند و کسی نباشد تا از حقوقشان دفاع کند.
3_ چنین میشود که بخش بزرگی از معترضان آبان ۹۸ را فرزندان بیکار همین کارگران تشکیل میدهند. و امسال نیز دولتی با درآمد نفتی تقریبا صفر، و ۵۰ درصد کسری بودجه چه چاره ای دارد جز انتشار پول؟ و این دوباره به معنی تورم بالاتر و کوچکتر شدن سفره کارگران و انفجاریتر شدن نیروی اعتراضات بعدی خواهد بود.
4_ اتفاقات آبانماه از مناظر مختلفی نگریسته شد. این رخداد از منظر جامعهشناسی ناشی از بیاعتمادی عمومی نسبت به سیاستگذاران، نادیده گرفتن افکار عمومی، حذف گروههای اجتماعی از مشارکت در فرایند تصمیمگیری و تضعیف سرمایه اجتماعی بود. از منظر اقتصاددانان معلول وجود شکاف طبقاتی و نابرابری در جامعه و تشدید این شکاف در سالهای اخیر، وارد آمدن فشار اقتصادی طاقتفرسا بر زندگی مردم، و تضعیف طبقه متوسط اقتصادی بود. از منظر علم سیاست نیز ناشی از سیاستگذاریهای آمرانه و از بالا به پایین، عدم وجود بستری نهادمند برای بیان اعتراض، فقدان فرهنگ تحزب و فعالیتهای حزبی در کشور و نهادینه نشدن جامعه مدنی در ایران دیده شد. تمام این تحلیلهای موشکافانه، علمی و موثق را میتوان در این روایت ساده خلاصه کرد که این تحولات در معنای واقعی اعتراض بود!
*در مقابل آنچه که رنانی اظهار کرده است؛ گفتنیهای مهمی وجود دارد که از این قرارند:
یکم: اصلاحطلبان قبل از شیوع ویروس کرونا هم سالها بود که وعده اغتشاش یا "فتنه اقتصادی" میدادند!
به این معنی که مخاطب باید بداند مقولاتی مثل "کارگران" یا کرونا و... تماماً بهانههایی هستند برای عملی شدن یک فرمان خطرناک. فرمانی که قصد دارد با ایجاد نارضایتی ذهنی و بافتن دروغ و راست به یکدیگر؛ کسانی از مردم را علیه نظام اسلامی بشوراند و حمام خون به راه بیاندازد.
کما اینکه در فتنه 88، در دیماه 96 و در آبان 98 به راه انداخت...
دوم: آقای رنانی در بند دوم از دانشآموختگانی سخن میگویند که لباس کارگری به تن کردهاند!
ایشان البته توضیح ندادهاند که تحصیل در هیچ کشوری از دنیا مساوی با اشتغال نیست بلکه ضامن اشتغال "داشتن مهارتهای لازمه جامعه" است.
بله! چه بهتر که تحصیلات عالی متناسب با بازار کار باشد اما آیا این ضعف به این معنی است که هر یک صندلی دانشگاه مساوی با یک شغل است؟
هرگز چنین نیست و آقای رنانی و دوستان ایشان در این زمینه حتی اشارهای به کشورهای دیگر دنیا هم ندارند که چگونه گاهی یک دانشجوی دکتری مجبور است به کار در سوپرمارکت، کارگری صنعتی و... تن در دهد. و البته اگر کاری در میان باشد.
از طرفی کارهای کشور را چه کسی باید انجام دهد؟
آیا اگر تمام ایرانیان دارای مدرک دانشگاهی بشوند آنگاه هیچکس نباید کارگر باشد؟
این سؤال مهمیست که مدعیان اشتغال پشت میزی فارغالتحصیلان دانشگاه هرگز به آن پاسخ نمیدهند و در قبال این خطر بزرگ که شاید ایران اسلامی مجبور به واردات نیروی کار شود نیز ساکت ماندهاند.
در بحث بیاعتراضی کارگران نیز ما آقای رنانی را تنها در یک فقره ارجاع میدهیم به جلسات اخیر کارگران هپکو با ریاست قوه قضائیه.
سوم: اینکه آقای رنانی در بند سوم اشاره شده از اظهاراتش ابراز میکند: "بخش بزرگی از معترضان آبان ۹۸ را فرزندان بیکار همین کارگران تشکیل میدهند"! متأسفانه مهملات است و هیچ سندی درباره آن وجود ندارد جز ادعای نویسنده...
از طرفی مشخص نیست رنانی چرا اشارهای به معضل بیکاری شیک در ایران (عدم پذیرش هر شغلی از سوی کارجویان به دلیل بهرهمندی از حداقل معیشت) نکرده و یا خود را در قبال حقیقتی تلخ به نام حضور هزاران کارگر خارجی در مشاغل خدماتی ایران به تجاهل زده است؟!
ادامه اظهارات او مبنی بر "انفجاری تر شدن نیروی اعتراضات بعدی"! هم چیزی نیست غیر از تکرار سخن تئوریسینهای چپگرایی مثل حجاریان، تاجیک، ربیعی و... که بالاتفاق میگویند در پسا کرونا بایستی منتظر اغتشاش بود و در واقع حرف در دهان مردم میگذارند! کما اینکه مصطفی تاجزاده نیز پیش از این تأکید کرده بود اغتشاشات آبان با خشونت بیشتری تکرار خواهد شد.
وگرنه این آقایان دکتر و این استادان دانشگاه بایستی در جریان باشند که شیوع کرونا در کشور ایتالیا که شاخصهای اقتصادی پایینتری نسبت به ما دارد؛ موجب افزایش محبوبیت دولت این کشور شده است!
به راستی چرا رهاورد کرونا در کشور ما بایستی اغتشاش باشد و در ایتالیا و سایر ممالک دیگر، محبوبیت دولت؟!
آیا جز اینست که ما در ایران از نقش مهم "خواص" و راهبری مردم از سوی مراجع اجتماعی غافل ماندهایم؟
و چهارم: این فرد در بند 4 اظهاراتش در حالی از بیاعتمادی مردم و عدم اجازه مشارکت سخن میگوید که برای بیاعتمادی هیچ سندی ارائه نکرده و در قبال مشارکت هم ترجیح داده درباره مقوله مهم "انتخابات" و مشارکتی که تضمینکننده زیست مردم در آینده است، چیزی نگوید.
مثلا چگونه ممکن است فردی رعایت قوانین کشور از سوی مردم، افزایش پسانداز مردم در بانکها و تشییع میلیونی پیکر شهید سلیمانی را ببینید و باز هم از نبود سرمایه اجتماعی سخن بگوید؟
شکاف اقتصادی در ایران نیز مقولهای است که اقلا شاخصهای اقتصادی مثل "ضریب جینی" خبر از بهبود آن میدهند و گسل میان فقیر و غنی در جامعه ایرانی نسبت به رژیم گذشته؛ بهبود محسوسی داشته است.
(همهگیری رفتارهای قشر متوسط مثل شیوع مسافرت، رکورد شکنی فروش فیلمهای سینمایی، ازدیاد دانشجویان کشور و... تعیّن بهبود این شاخص اقتصادی است)
به دیگر سخن اینکه در این مقوله هم از آنجا که هیچ سندی ارائه نمیشود؛ باید اذعان کرد که شاهد تدلیسهایی مثل سال 88 هستیم.
"عاملیت نبود ساختار برای اعتراض" نیز بهانه چپگرایانه دیگری است که فرماندهان فتنه اقتصادی بصورت علیالدوام آنرا مطرح میکنند. این در حالی است که ساز و کار وجود دارد و مثلا تنها در سال 97، تعداد 330 تجمع و اعتراض قانونی با مجوز وزارت کشور صورت گرفته است.
فلذا منظور آقایان از نبود ساز و کار؛ ساز و کاری است که اعتراض مسلحانه و آتش زدن و هدم بیتالمال را پذیرا باشد.
جالب است که این افراد از خشمآجین جلوه دادن مخاطبان خود نیز اِبایی ندارند و به جای اشاره به راه حلهای مشکلات، اشاره به اینکه بهبود اوضاع از مسیر "صندوق رأی" میگذرد و تأکید بر اینکه هیچ فرجامی در "اعتراض خیابانی" وجود ندارد؛ دائما از لزوم اعتراض از سوی مردم سخن میگویند!
در واقع آنها دکترهایی هستند که هرگز برای درمان کرونا دارو نمیدهند و این مسئله جای سؤال دارد.
گفتنیست، رنانی چند سال قبل خواستار "تبدیل شدن ایران به ترکیه دوم برای غرب" شده بود!
نظر شما