شناسهٔ خبر: 3933826 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: نسیم | لینک خبر

"دودی که امروز به چشم دمشق می‌رود، فردا اشک واشنگتن را در می‌آورد"

نسیم

نشریه فارین پالیسی در مقاله‌‌ای، ضمن مقایسه پروژه تعلیم و تربیت شورشیان سوری توسط دولت باراک اوباما با شکست عملیات "خلیج خوک‌ها" در زمان جان اف کندی، نسبت به پیامدهای آن هشدار داد این نیروهای شورشی تعلیم دیده، به خبرنگاران آمریکایی می‌گویند که به آنها وعده‌های تسلیحات بیشتری داده شده بود. وقتی نیروهای معارض علنا از وعده حمایتی شخص ثالثی برخوردار می‌گردند، تلاش می‌کنند تا با با فریب مقامات دولتی و افکار عمومی آن شخص ثالث، تا حد امکان بر میزان کمک‌های دریافتی بیفزایند.

صاحب‌خبر -

گروه بین‌الملل - نسیم: هفدهم آوریل ۱۹۶۱، حدود ۱۳۰۰ نظامی اخراج شده کوبایی که به تشکیلات ۲۵۰۶ شناخته می‌شدند، تلاش کردند تا در خلیج خوک‌ها عملیات کنند. هدف این گردان، تاسیس پایگاه نظامی بود که به شکل گیری جنبش‌های ضد انقلابی و ارتداد نظامیان کوبا بیانجامید. چگونگی رخداد این حادثه به یکی از رمز و رازهای جنگ سرد تبدیل شده است: اسناد سیا نشان می‌دهد که عملا هیچ برنامه ریزی برای شکل گیری "فاز دوم" این عملیات پنهانی که قرار بود به سرنگونی فیدل کاسترو منجر شود، وجود ندارد. و بد‌تر از آن، "جان اف کندی" و مشاورانش هرگز خواستار فاز دوم این عملیات نبوده‌اند.

در حالی که سیا در حال تربیت نیروهای نظامی برای جنگ‌های چریکی، خرابکاری و نفوذی بود، افسران ارشد آژانس به فرماندهان این تشکیلات وعده داد که "چتر حمایتی آمریکا را از هوا، دریا و حتی زیر دریا" دریافت می‌کنند. یکی از اعضای گارد ملی هوایی "آبلاکا" که مسئول تربیت خلبان‌های کوبایی بود با طعنه می‌گفت: ‌ قرار است خلبان‌هایی کوبایی داشته باشیم که اسپانیایی صحبت نمی‌کنند، موهای بلند و چشمان ابی دارند و مراقب ما خواهند بود، با هواپیماهایی که لبریز از جنگده‌های آخرین مدل هستند، ‌هرگز نمی‌بازیم.

پانزدهم آوریل، با بمب اندازهای بی‌۲۶، حمله هوایی صورت گرفت. ارزیابی‌ها از میزان آسیب بمب‌ها اینطور نشان داد که اسیبی به خروجی‌ها وارد نشده و تنها هواپیمای جنگی اندکی آسیب دیده است. فرماندهان نیروی هواپیمایی آمریکا به سرعت حملات بعدی علیه فرودگاه‌ها، بنادر، و یک پایگاه رادیویی را در دستور کار قرار دادند. اما در خود روز عملیات، کندی حملات استراتژیک ثانویه را به پیشنهاد وزیر امور خارجه وقت، "دین راسک" -که می‌خواست دخالت آمریکا در این ماجرا را منکر شود- کنسل کرد. رژیم کوبا که توسط جاسوسان خود از این حمله خبر دار شده بود، از حداکثر توان نظامی خود استفاده کردند تا این حمله را خنثی کنند، در ‌‌نهایت پس از چهار روز ۸۹ نفر از اعضای تشکیلات ۲۰۵۶ کشته شدند و ۱۱۹۷ نفر دیگرشان به اسارت در آمدند.

خلیج خوک‌ها یکی از شکست‌های مفتضحانه سیاست خارجی بود که به خاطر اعتماد به نفس بیش از اندازه سیا رخ داد. این واقعه رفرنس مفید و چهارچوب خوبی برای بررسی طرح‌ معاصر سیاست خارجی است: تربیت و تجهیز نیروهای مخالف سوری از سوی آمریکا که قرار است از ماه آینده آغاز شود.

تا امروز ایالات متحده تلاش کرده که داعش را نابود کند و در این راستا نیروهای آمریکایی بیشتری برای تعلیم نظامی یا نقش‌های استشاری وارد عراق شده‌اند، در حالی که بیش از ۳۰۰۰ سرباز آمریکایی (علاوه بر ۵۰۰۰ پیمانکار عراقی) در خاک عراق هستند و ۹۷۰۰ نظامی دیگر در کویت هستند. بی‌شک نیروهای دیگری در سوریه نیز حضور دارند و تربیت و تجهیز شورشیان سوری تصمیم مهمتری است و نسبت به آنچه امروز در عراق انجام می‌دهد پیامدهای بیشتری دارد.

چطور ایالات متحده به اینجا رسید؟

برای فهم وضعیت، به سپتامبر نگاه کنید که در واکنش به ویدئوهای وحشتناک داعش، کنگره قانون "کمک شامل تجهیز، تعلیم، تدارکات، به برخی نیروهای معاند سوری" را تصویب کرد. پس از سه سال و ۶ ماه خودداری از ارائه حمایت‌های گسترده، ‌و تعلیم شورشیان با حمایت پنتاگون- گرچه تعلیم‌های نامطلوب و محدودی از سوی سیا برای دو سال گزارش شده است- کنگره با اندکی شفافیت اذعان داشت که این نیرو‌ها باید پس از تعلیم، تجهیز و به کار گیری دقیقا چه کاری را انجام دهند.

از این بد‌تر، اظهارات مقامات ارشد است که درباره وعده‌های دولت آمریکا به شورشیان سوری سردرگمند. اولین بار در سپتامبر گفته شد جلسه استماع سنا از "چاک هگل" پرسیده شد: "اگر بشار اسد به این شورشیان حمله کند، به آن‌ها کمک نمی‌کنیم؟" هگل گفت که "در صورت هر حمله‌ای علیه افرادی که تحت تعلیم و تجهیز ما بوده‌اند، به آن‌ها کمک می‌کنیم". چند روز بعد هم، سخنگوی وزارت دفاع گفت: "وزیر دفاع در این مورد به صراحت گفتند که در صورتی که نیروهای معارضی که تحت تعلیم آمریکا بودند حمله شود، از آن‌ها دفاع می‌کنیم. "

تا همین سه شنبه بعدازظهر ۲۴ فوریه که رئیس کمیته روابط خارجی سنا، "باب کراکر"، از جان کری پرسید که ایا از نظر اخلاقی درست است که افرادی را تجهیز کنیم و تعلیم بدهیم اما در قبال بمب‌های بشار اسد از آن‌ها حمایت نکنیم؟ پس از ان که کری دفاع از کسانی که در نبرد با داعش هستند را تایید کرد، کراکر دوباره درباره دفاع علیه بشار اسد پرسید و کری تصریح کرد اشکال حمایت نظامی آمریکا هنوز مورد بحث و بررسی است و رئیس جمهور تصمیم قطعی در این باره اتخاذ نکرده است. سه روز بعد، بیست و هفتم فوریه، سخنگوی وزارت دفاع تایید کرد که هنوز تصمیم درباره حمله هوایی در حمایت از جنجگویان معارض بشار اسد که توسط امریکا تعلیم و تجهیز شده‌اند، اتخاذ نشده است.

یکی از موضوعات این پروژه که هنوز در دست بررسی است، همین است که آمریکا با سوریه در جنگ نیست و طبق گفته وال استریت ژورنال، "قانونی بودن یا نبودن مجوز حمله به نیروهای اسد حتی در حمایت از نیروهای معارضی که توسط دولت آمریکا تعلیم دیده‌اند زیر سوال است. "

خودداری اوباما از بیان تعهدات نظامی آمریکا موجب شده است که جذب نیروهای معارض سوری سخت‌تر باشد. در اواسط ژانویه، ژنرال مایکل ناگتا، که ناظر برنامه تجهیز و تعلیم است با نیروهای معارض سوری در استانبول دیدار کرد. یکی از مقامات پنتاگون به من گفتند که "ناگاتا" مراقب بود تا در مورد حمایت‌های آمریکا وعده و وعید ندهد. هر چند وال استریت ژورنال گفت که "ناگاتا" به نمایندگان گفته است که می‌خواهد خطوط تدارکاتی با ثبات‌تر ایجاد کند و به جنگجویان مورد تایید امریکا، پشتیبانی هوایی بدهد.

مقامات آمریکایی در حال سرمایه گذاری و تعلیم نیروهای شبه نظامی هستند و مثل خلیج خوک‌ها، مقامات کاخ سفید تصمیم نگرفته‌اند که از طریق حملات هوایی، شورشیان را حمایت کنند.

شورشیان بناست چه ‌کنند؟

به همین میزان هم انتظارات کاخ سفید از اقداما ت شورشیان متناقض است، مقامات می‌گویند که این شورشیان سه کارکرد عمده دارند و طبق اظهارات کربی، سخنگوی پنتاگون، نخست، ‌دفاع از جوامع و شهروندان خودی برای بازگشت به شهر‌ها و کمک به دفاع از مناطق خودشان. دوم، مقابله جدی با داعش درون خاک سوریه، و سوم، ‌ همکاری با رهبران معارض سیاسی برای یافتن راه حل سیاسی در سوریه.

هرچند پنتاگون مدعی است که در این برنامه، با افراد و واحدهایی سر و کار داریم که قابل ارزش‌گذاری هستند؛ اما تردیدهایی وجود دارد که چرا شورشیان سوری باید از دستورات آمریکا پیروی کنند؟ در جولای ۲۰۱۴، وقتی "تئو پادنوس" از یکی از جنگجویان ارتش آزاد سوریه که برای مقابله با جبهه النصره دوره‌ای تعلیمات نظامی آمریکا را طی کرده بود، پرسید که با این گروه می‌جنگد؟ او گفت: "ما درباره این مسئله به آمریکا دروغ گفتیم."

سه فرضیه در خصوص ۱۲۰۰ معارض سوری که توسط آمریکا تعلیمات نظامی دیده‌اند صدق می‌کند، نخست: از نظر شمارگان و تجهیزات نظامی از نیروهای شبه نظامی و دولتی بیشترند. طبق نتایج مرکز بین المللی پژوهش‌های استراتژیک آمریکا، درباره تعادل نظامی ۲۰۱۵، نیروهای نظامی سوریه ۱۷۸ هزار سرباز دارند در حالی که داعش بیش از ۳۰ هزار جنگجو و ده‌ها هزار نفر مبارز و پیزو دارد.

دوم، این افراد هدفی جذابی برای حملات داعش، نیروهای نظامی اسد و یا جبهه النصره و سایرین می‌شوند. کشتن و به اسارت گرفتن این جنگجویان (یا خانواده‌های این جنگجویان) که از سوی آمریکا تعلیم دیده‌اند، ارزش رسانه‌ای دارد و در تبادل اسرا برگ برنده محسوب می‌شود.

سوم، این نیروهای شورشی تعلیم دیده، به خبرنگاران آمریکایی می‌گویند که به ان‌ها وعده‌های تسلیحات بیشتری داده شده بود. وقتی نیروهای معارض علنا از وعده حمایتی شخص ثالثی برخوردار می‌گردند، تلاش می‌کنند تا با با فریب مقامات دولتی و افکار عمومی آن شخص ثالث، تا حد امکان بر میزان کمک‌های دریافتی بیفزایند.

این مباحث‌، هشت سوال عمده را مطرح می‌کند که باید از سوی کنگره و کاخ سفید مورد بررسی قرار بگیرد.

1. این پروازهای هوایی از کجا صورت می‌گیرند؟

نظارت و حمایت هوایی نیازمند تعهد همه ساعته برای اموری از قبیل سوختگیری هوایی، جست‌و‌جو و نجات و یا توانایی‌های حمله است. این خدمات از اردن یا سایر کشورهای خلیح فارس و یا جایگاه‌های نیروی دریایی آمریکا هزینه‫بر، پرخطر و نیازمند تلاش‌های لجستیکی مشقت باری است. بهترین مکان برای این اقدامات، پایگاه‌های هوایی جنوب ترکیه است. اما ترکیه که از صدور چنین مجوزی برای انجام حملات هوایی علیه داعش خودداری کرده است، ایا برای مقابله با نیروهای اسد چنین مجوزی را به امریکا خواهد داد؟

2. وقتی شورشیان تحت تعلیم آمریکا تهدید شودند، به چه کسی حمله کنیم؟

آیا ایالات متحده می‌تواند وقتی این شورشیان از سوی داعش مورد حمله واقع شدند، از ایشان حمایت کند اما وقتی از سوی ارتش آزاد سوریه، یا سایر گروه‌های معارض دیگر مورد حمله قرار گیرند از حمایتشان دست بردارد؟ اگر امریکا ببینید که با سوریه در حال جنگ است، باید موشک‌های کروز و حملات هوایی صورت بگیرد تا پایگاه‌های هوایی رژیم اسد را نابود کند. چه اتفاقی می‌افتد اگر جامعه اطلاعاتی آمریکا بفهمند که شورشیان سوری تعلیم دیده از سوی حزب الله یا ایران مورد حمله قرار گرفته‌اند؟ ایا آمریکا به خاطر این شورشیان به جنگ ایران می‌رود؟

3. زمان حملات حمایتی از شورشیان را چه چیزی تعیین می‌کند؟

ایا ایالات متحده می‌تواند وقتی این شورشیان از سوی داعش مورد حمله واقع شدند، از ایشان حمایت کند اما وقتی از سوی ارتش آزاد سوریه، یا سایر گروه‌های معارض دیگر مورد حمله قرار گیرند از حمیاتشان دست بردارد؟

4. ایا می‌توان به شورشیان اعتماد کرد که از پس انتخاب صحیح هدف بربیایند؟

نقش این شورشیان تعلیم دیده در انتخاب مکان‌های بالقوه چیست؟ با توجه به اینکه این عملیات‌ها در نزدیکی بافت شهری و غیر نظامی رخ می‌دهند، چگونه می‌توان مطمئن شد که درخواست بمباران شورشیان شامل مناطق حساس نیست؟

5.  ایا تسلیحات موقع نیاز تامین می‌شوند؟

اگر این شورشیان با کمبود صلاح یا تجهیزات سنگین مواجه شوند، ‌ایالات متحده تسلیحات را در اختیارشان خواهد گذاشت؟ و چه تضمینی هست که در دست سایر نیروهای نظامی قرار نگیرند؟

6. آیا این شورشیان از حمایت نیروهای هوایی آمریکا برخوردار می‌شوند؟

در صورتی که این گروه‌ها تعلیم دیده خودشان با سایر جنبش‌ها هماهنگ شوند، چه اتفاقی می‌افتد؟ ایا حمایت هوایی آمریکا فقط شامل نیروهایی است که خود تعلیم داده و یا شامل سایرین نیز می‌شود؟

۷. ایا سربازان آمریکایی این شورشیان را نجات خواهند داد؟

اگر این نیروهای نظامی نیازمند کمک شوند، ایا ایالات متحده متعهد می‌شود که نیروهای ویژه خود را برای خروجشان از سوریه اعزام کند؟ چنان که برای نیروهای شبه نظامی حامد کرزای از دست طالبان در نوامبر ۲۰۰۱ رخ داد؟

8. و اگر این معارضان برنده شوند، ‌چه اتفاقی می‌افتد؟

سوال پایانی این است که اگر این نیرو‌ها برنده شوند، ایا به یافتن راه حل سیاسی کمک خواهند کرد؟ چه مکانیزمی برای این کار طراحی شده؟ و وقتی جنگ داخلی سوریه پایان یابد، ایا این شورشیان تعلیم دیده سلاح‌ها را بر زمین می‌گذارند؟

خلیج خوک‌ها در صحرا

در واقعه‌ای فراموش نشدنی، کاخ سفید ۵۳ میلیون دلار (معادل ۴۱۵ میلیون دلار امروز) از غذا و دارو و سه میلیون دلار نقدی – که از شهروندان و شرکت‌های آمریکایی تامین می‌شد- را به رژیم کاسترو داد تا گروگان‌های تشکیلات ۲۵۰۶ را ازاد کند. هنگام ورود ۱۱۱۳ زندانی کوبا، ‌کندی جنگجویان را برای شجاعت و شهامتشان تشویق کرد اما هرگز اذعان و یا عذرخواهی نکرد که خودداری آمریکا از حمایت نظامی از حمله تحت فرمان آمریکا موجب اسارتشان شده است.

همانطور که بعد‌ها مشاور امنیتی کندی گفت: درست است که نه سیا و نه کاخ سفید به این موضع نپرداختند. فاز دوم هیچ وقت بررسی نشد. کاخ سفید و کنگره سپتامبر گذشته توافق کردند که پروژه‌ای مشابه خلیج خوک‌ها را این بار درخاورمیانه انجام دهند و بار دیگر صحبتی از فاز دوم نیست. پروژه سوریه مشابه پروزه سال ۶۱ میلادی است: چه اتفاقی می‌افتد اگر اغاز جنگ مشخص نیست و اهداف استراتژیک تعیین شده کاملا نامحتمل هستند. اما پیش از آنکه این پروژه عملیاتی شود، اوباما باید به شهروندان توضیح بدهد و با ارائه شواهدی نشان دهد فاز دوم مورد بررسی قرار گرفته و منطقی برنامه ریزی شده است.

نظر شما