درباره کرونا و حواشی آن کارشناسان باید صحبت کنند
چراغپور: این پازل زشت دیدن ندارد
صاحبخبر - جعفر برزگر فوتبال ما خیلی کم حاشیه داشت حالا کرونا هم به آن اضافه شد. ویروسی که همه فعالیتهای ورزشی را در سراسر دنیا تحتالشعاع قرارداده و فقط ربطی به لیگ ما ندارد. در این باره با جلال چراغپور همکلام شدیم و ایشان چون تخصصشان نبود اظهارنظری نکردند اما درباره دلایل ناکامی تیمهای ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا به نکاتی اشاره کردند که تحلیل، پیگیری و آنالیز آن میتواند راهکارهای جدیدی را پیش روی فوتبال ما بگذارد. همانطور که در برد و باختهای یک تیم همه سهیم هستند اما از نظر چراغپور در این اتفاقات فوتبال ما همه آنهایی که دستی در آتش دارند همه مقصرند اما سهم همهشان به یک اندازه نیست. ویروس کرونا باعث شده تا بازیهای لیگ بدون تماشاگر برگزار یا اصلا انجام نشود. این یک موضوع فنی نیست که من دربارهاش حرف بزنم. این یک مسأله اجتماعی، مدیریتی و بهداشتی است که کارشناسان مربوطه باید اظهارنظر کنند تا مردم راه پیشگیریاش را بدانند. به همین دلیل، بازیها برگزار شود یا اینکه بدون تماشاگر باشد را اهل فن دربارهاش باید صحبت کنند. پس برویم سراغ فوتبال و ناکامی تیمهای ما در لیگ قهرمانان آسیا. بعد از بازیهای هفته دوم انتقادهای زیادی از سطح دانش مربیان ایرانی شد و البته آنها به درستی مدعی هستند که هزینه تیمهای عربی و خرید بازیکنان گرانقیمتشان با فوتبال ما قابل قیاس نیست. ببینید این یک موضوعی است که زنجیروار به هم متصل است. در این مبحث هم ادعای منتقدان صحیح بوده هم مربیان. اگر تیم امید ما 48سال به المپیک نمیرود را نمیتوان با دو جمله و حتی یک صفحه از روزنامه ایران ورزشی تحلیل کرد و به نتیجه رسید. به نظر من یکسری عوامل ریشه در زمان دارد و بعضی هم ریشه در مکان. مثلاً اتفاقات بازی دو روز پیش سپاهان و پرسپولیس ریشه در مکان دارد اما 48 سال نرفتن تیم امید به المپیک ریشه در زمان. اینها را باید طوری تفکیک و تحلیل کرد که برای خواننده لذتبخش باشد. شما تفکیک کنید. در این تقسیمبندی هر کدام به یک اندازه سهم دارند و مقصرند. مثلاً دانش در گردش مربیان ما پایین است اما چند درصد، باید تحلیل شود. پس یک پله باید پایینتر برویم. آموزش ما چند درصد کلاس جهانی است؟ همین سؤال تا حدودی فشار را از روی مربیان برمی دارد. مربیان ما کلاس A آسیا را میگذرانند که 40 درصد آموزش را هم ندارد. در این مرحله باید سراغ مدرسان برویم آنها هم مقصرند البته طی 20سال گذشته همین مدرسان بودند و زمانی که درسهایشان به اتمام میرسد تازه 40 درصد آموزش است. پس مقصر AFC است؟ به همین دلیل باید همه جوانب را در نظر گرفت و بررسی کرد. در واقع همه در این چرخه به نوعی مقصرند؟ ببینید دانش در گردش مربیان در این مورد سهیم است و آنها مقصرند اما همه تقصیرها گردن آنها نیست، مدرسان ما هم همین طور. ضمن اینکه بازیکنان ما به حد مسترینگ همان مهارت بالفطره، تمام مهارت یا مهارت نهادینه شده نمیرسند. همین مورد خاص به دو شاخه تبدیل میشود. بفرمایید. اول اینکه آیا این ورزش به طور ژنتیک، آناتومیک یا فیزیولوژیک با نژاد ما تطابق صد درصدی دارد، همانطور که کشتی، وزنهبرداری، پرورش اندام و تکواندو دارد. یک قدم عقبتر برویم و اینکه مردم جامائیکا چی دارند که همیشه در دوهای سرعت و نیم استقامت و بعضاً استقامت رکورد دارند؟ چرا در فینال دوی 100 متر جهان و المپیک فقط یکی دو سفید پوست میبینیم اما این فوتبال به طور ژنتیک در اختیار اروپا و آمریکای جنوبی است. در بخش آسیا و تا حدی کشوری مثل ژاپن را میبینیم که یکی دو نفر در فوتبال مطرح اروپا دارند. اما زمانی بازیکنانی مثل دایی، باقری، مهدوی کیا، کریمی، هاشمیان و... در سطح اول دنیا بازی میکردند. اگر تخصصی به این موضوع نگاه کنید بعضی کشورها انواع خاصی از بازیکنان ما را میپسندند. مثلاً من بازیهای رحمان رضایی را در اروپا دنبال میکردم اما بازیکنی مثل کیلینی کجا پورعلی گنجی کجا. پس اگر ما در برههای از زمان به آمار میرسیم باید آن را روی منحنیاش بررسی کنیم. چطور؟ مثلاً وحید هاشمیان سانتر فوروارد بازی میکند علی دایی هم در همین پست بازی میکرد که اتفاقاً هر دو سابقه بازی در بایرن مونیخ را هم دارند اما این دو نفر ویژگیهای متفاوتی در فوتبال داشتند. ضمن اینکه در هر نژادی جهش نژادی وجود دارد که عوامل طبیعی و جنگها در آن دخالت دارند. در واقع مسترینگ یک شاخهای از نژاد است. مورد دوم؟ مورد دوم آمورش ریشههای فوتبال است. پایههای ما و نوع نژاد ما اجازه نمیدهد که مسترینگ در فوتبال ما بالا برود. همینها باعث میشود که سراغ بازیکنانی مثل شیمبا، منشا، باتیستا و... برویم. اینها باید آسیب شناسی شود و در یک جمله نمیتوان اشکالات را گفت و برطرف کرد. همه مواردی که گفتیم مقصرند، دانش در گردش مربیگری، آموزش دلالیزم، مسترینگ، نژاد. وقتی این پازل را به هم وصل میکنیم به فوتبال ما میرسیم. این پازل متأسفانه آنقدر زشت است که دیدن ندارد. بعضی از همین دلالها سراغ بازیکنانی میروند که در لیگ دسته سوم اروپا هم بازی شان نمیدهند اما به دلیل ناآگاهی مدیر آن باشگاه با قراردادهایی قابل توجه به لیگ ما میآیند. پس در واقع همه به نوعی مقصرند. فوتبال ما چند 10 شاخه دارد اگر شما به نصف آنها هم اشاره کنید در واقع به همه گفتید در این شرایط به هیچکس هم برنمی خورد ضمن اینکه آنها خودشان را هم مقصر واقعی نمیدانند و هر ایرادی هم از اولی بگیریم میاندازد گردن دومی. یک مثال دیگر بزنم. بفرمایید. همین رئیس فدراسیون، آقای تاج عزیز هشت سال مدیر بودید چه ایرادی داشت که وقتی موضوع بازنشستهها اعلام شد استعفا میدادید و اینقدر پافشاری برای ماندن نداشتید. در آن صورت نفر بعدی یک سال فرصت داشت که به این فوتبال تا حدی سروسامان بدهد. مشکلات این فوتبال دو سه روزه حل نمیشود. شما به بازیکن 10 ساله آموزش اشتباه بدهید در 20 سالگی دروازه خالی را بیرون میزند.∎
نظر شما