شناسهٔ خبر: 36519072 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران‌ورزشی | لینک خبر

کل ماجراهای من از عشق به بسکتبال می‌آید نیکخواه بهرامی:

حالا دیگر در تیم ملی هم رفیقیم، هم جدی کار می کنیم

هدف اصلی مهرام، معرفی چند جوان جدید به بسکتبال

صاحب‌خبر - وصال روحانی صمد نیکخواه بهرامی 36 ساله، متأهل، صاحب یک دختر 8 ساله به ‌نام ویانا و دارای پیشینه بازی در شش باشگاه حرفه‌ای ایرانی، دو تیم فرانسوی و چهار باشگاه چینی، دو دهه و نیم پس از شروع بسکتبال به‌طور جدی، هنوز شاغل و پرکار است و به نشانه آن فصل جدید لیگ برتر بسکتبال ایران را با مهرام آغاز کرده و در پنج هفته‌ای که از این مسابقات می‌گذرد، حضور موفقی را هم به نمایش گذاشته است. همه می‌پرسند چه چیزی او را به ادامه حرکت وا‌ می‌دارد و این همه انگیزه او از کجا می‌آید و بسکتبالیستی که سال‌ها پیش اولین تجربه حرفه‌ای خود را در باشگاه «ایران نارا» سپری کرد و سر از پتروشیمی، صنام و دانشگاه آزاد هم در‌آورد، در سومین مرتبه ظهورش در مهرام به‌دنبال چه چیزهایی است که تا به حال آن را کسب نکرده باشد. کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران که در این حضورها 9 بار طعم قهرمانی در لیگ برتر بسکتبال را چشیده، قطعاً قسمتی از نگاهش به المپیک 2020 است و اعتقاد دارد حضور قوی و فراگیر در این رقابت‌ها که مجوز راهیابی به آن طی پیکارهای جام‌جهانی امسال در شهریورماه حاصل آمد، او و یارانش را به سطح بالاتری از آمادگی خواهد رساند و نتایج آبرومندانه‌تری را برای کشورمان در سخت‌ترین میدان ورزشی عالم رقم خواهد زد. آقا صمد، فصل تازه را خوب و با بردهای پیاپی شروع کردید. به‌نظر می‌رسد انگیزه شما مثل سابق قوی‌ است و البته قوه مدیریت‌تان نیز بیش ‌از هر زمانی شده است. فکر می‌کنم کل ماجراهای من از یک عامل اصلی و فاکتور کلیدی می‌آید و آن هم عشق شدید به بسکتبال است. تا این عشق را نداشته باشید، در ورزش حرفه‌ای به هیچ‌جا نمی‌رسید. گذشت زمان یک چیزهایی را از شما می‌گیرد و چیزهایی را هم به شما اضافه می‌کند. چیزی که می‌گیرد سرعت ناب و چالاکی عضلات است و آنچه به شما می‌بخشد، تجربه و قوه مدیریت است. من الان همان بدن چابک 20 سال پیش را ندارم اما از تجربه‌ای بهره ‌می‌گیرم که پیش‌تر هرگز آن را نزد خود حس نکرده بودم. در دیدارهای اولیه مهرام آمادگی‌تان محسوس بوده است. نسبت به فصل پیش تمرینات بسیار بیشتری داشته‌ام و آنچه می‌بینید محصول یک «پیش‌ فصل» خوب است. در مهرام هم که بعد از یک سال دوری از لیگ‌برتر بسکتبال به این عرصه بازگشته، تمرینات پرفشاری را پشت سر گذاشته‌ایم و بدن‌ها آماده و ذهن‌ها مهیای یک فصل طولانی شده است. فضای مهرام مثل همیشه یک فضای حرفه‌ای و مبتنی بر کار و تلاش همه جانبه است و من همیشه ارکان کاری و روش‌های جاری در این تیم را تحسین کرده‌ام. به ‌نظر می‌آید مهرام امسال هم از مدعیان اصلی قهرمانی است. هدف ما نیز همین است اما چون هنوز در ابتدای فصل قرار داریم برای مطمئن بودن در این زمینه بسیار زود است و هر اتفاقی متصور است. امسال نفرات برتر بسکتبال کشور بیش از گذشته در تیم‌های مختلف تقسیم شده‌اند و این باعث جذابیت فزون‌تر رقابت‌ها و برابری قوای تیم‌ها شده است. سال پیش اوضاع اینطور نبود و فقط دو سه تیم خوب بودند و تازه آن تیم‌ها نیز هیچ‌یک بی‌نقص و درخشان نبودند. اینها به ما می‌گوید در فصلی قرار داریم که شانس قهرمانی روی سر حداقل سه‌ چهار تیم چرخ می‌زند و ما همانقدر شانس قهرمانی داریم که مثلاً پتروشیمی و شیمیدر دارند. سال پیش به ‌لیگ برتر پشت کردید و اصلاً به میدان نیامدید. دلیل آن همان چیزی بود که برای‌تان شرح دادم. من در آن لیگ افق روشنی را نمی‌دیدم. تیم‌ها متوسط و فاقد کیفیت بودند و رونقی احساس نمی‌شد. فقط 10 تیم به میدان آمدند که دوتای آنها هم در اوایل راه انصراف دادند و لیگ 8 تیمی شد که این یک سوء تبلیغ بزرگ برای لیگ بود. دیدم بیرون بنشینم، بسیار بهتر خواهد بود. امسال اما 14 تیم در صحنه حاضرند و همانطور که قبلاً گفتم سطح کار پنج ‌شش‌تای آنها بالا است و تیم‌ها کیفیتی دارند که می‌ارزد با آنها همراه شوی و به این عرصه پا بگذاری. با این مشخصه‌ها ما با لیگ طولانی و پرفراز و نشیبی طرف هستیم که هر نتیجه و فرجامی در آن متصور است. مهرام اما هر چهار بازی اولش را برده و البته در دو دیدار از این چهار مسابقه روی لبه تیغ حرکت کرده است. تیم امسال ما تلفیقی از جوانی و تجربه است و هدف عمده امسال مهرام پرورش و معرفی چند جوان گرانمایه و جدید به بسکتبال کشور بوده و البته هدف قهرمانی نیز مثل همیشه سرلوحه کارهای ما است. من و با‌تجربه‌ترهای تیم مثل ارسلان کاظمی باید مدیریت لازم را بر تیم اعمال کنیم و به‌گونه‌ای باشیم که پنج ‌شش بازیکن جوان‌تر به آرامی رشد کنند و تبدیل به نفراتی شوند که کل بسکتبال کشور به آنها احساس نیاز کند. این چندمین باری است که با مصطفی هاشمی کار می‌کنید و پیشینه کارهای مشترک‌تان به سال‌های دور و نزدیک می‌کشد و لابد این‌بار نیز حضور این مربی در الحاق شما به مهرام سهم مهمی داشته است. قطعاً همینطور است. من می‌توانم تأکید کنم که یکی از مربیان اولیه و بسیار تأثیرگذار در زندگی‌ام همین آقای هاشمی بود و او مرا از دوران جوانی‌ام در مسیر مطلوب و لازم قرار داد و به سوی آینده به حرکت درآورد. او هم به لحاظ کار فنی در سطح بالایی است و هم روحیه خوبی را به تمامی شاگردانش می‌دهد و بلد است چه بکند تا شاگردان جوان‌ترش، اعتماد به‌نفس پیدا کنند. جری و عاری از ترس شوند و مسیر پیشرفت را به سرعت بپیمایند. آقا مصطفی ظرفیت‌های مرا هم نیک می‌شناسد و همیشه فرصت‌ها و فضاهای لازم را در اختیارم می‌گذارد تا آنچه را که در چنته دارم بروز بدهم و اوج توانایی‌های خود را به اجرا بگذارم. شما چه بخواهید و چه نخواهید، با سبقه حداقل 20 سال حضور در سطح اول بسکتبال ایران الگویی برای نسل‌های اخیر بسکتبال کشور هستید و خیلی‌ها به شما نگاه می‌کنند تا از شما خط فکری بگیرند و شما را منبع الهام خود بینگارند اما جالب است بدانیم خودت به این موضوع چگونه نگاه می‌کنی و فکر می‌کنی کجا و در چه جایگاهی ایستاده‌ای؟ شاید تا 32 و 33 سالگی می‌توانستم تخمین دقیقی درباره وضعیت خودم بزنم اما حالا که سنم بالاتر رفته، کار سخت‌تر شده و نمی‌توان چیزی ورای یک فصل و یک سال را در افق پیش‌رو دید و بررسی کرد و به نتیجه‌ای روشن رسید. پا به سن که گذاشتی باید معقول و با احتیاط عمل کنی و سال به‌ سال پیش بروی و با گذشت هر فصل برای فصل بعدی تصمیم بگیری. بنا بر این من فقط می‌توانم بگویم که برای نبردهای امسال کاملاً آماده‌ام اما اینکه سال بعد در همین موقع چکاره‌ام اصلاً معلوم نیست و به تبع آن جایگاهم در بسکتبال ایران ظرف دو سه سال پیش‌رو نیز غیر قابل تخمین زدن است. اما شما یک بار دیگر عضوی از تیم ملی بودید و با مشارکت شما راهیابی به المپیک توکیو تضمین و محقق شد. درست است و آقای مهران شاهین‌طبع لطف کرد و باز هم جایی در تیم ملی به من داد اما این به معنای چیز خاصی در ارتباط با آینده یا عامل ضمانت برای اتفاقات بعدی نیست. شرایط هم فراهم شد و در هفته‌های منتهی به پیکارهای جهانی چین تمرینات خوبی را پشت سر گذاشتیم و به نتیجه‌ای هم که می‌خواستیم و صعود به المپیک بود، رسیدیم اما اینکه بر این اساس یک نتیجه‌گیری درازمدت بکنم و این واقعه را پله‌ای برای آینده خود قرار بدهم، یک تدبیر نامعقول است. خوشبختانه امسال فضای اردوی ملی به لطف روش‌های انتخابی آقای شاهین‌طبع با ملاطفت و انعطاف بیشتری همراه بود و او که به دیسیپلین و نظم بالا معروف است کاری کرد که خشکی و روحیات بی‌انعطاف از اردوی ملی برود و هم جدی کار کنیم و هم بخندیم و دوست و همراه یکدیگر باشیم و اثر مثبت و مستقیم آن در پیکارهای جام جهانی در چین روشن شد. نفرات این تیم بیش از هر زمانی به هم نزدیک و با یکدیگر دوست بودند که کمک کرد بعد از سه شکست اولیه بیدار شویم و در دور دوم مسابقات جبران مافات کنیم. فکر می‌کنم همانطور که ما بازیکنان در گذر زمان به آرامی رشد می‌کنیم و بهتر می‌شویم، مربیان نیز به تدریج به نتایج و سیاست‌گذاری‌های بهتری در کار خود نایل می‌شوند و به تبع آن به سطح بالاتری از کارآیی می‌رسند. خیلی‌ها می‌گویند راز پایداری طولانی‌مدت شما تمرینات فراوان و قطع نشدنی‌تان است و سختکوشی خیره‌کننده ‌شما سبب شده 25 سال پس از اولین مرتبه به چشم خوردن شما و برادر فقیدتان (آیدین نیکخواه بهرامی) همچنان مطرح باشید. ظاهراً شما به تمرینات گروهی هم اکتفا نمی‌کنید و یکسری تمرینات انفرادی و مختص خودتان را نیز دارید. همینطور است. من به طور مستمر تمرین می‌کنم و حتی فصل گذشته که کلاً تیم نداشتم، تمریناتم هرگز قطع نشد و هر روز با خودم چالش و مرور فن داشتم. این امر همتی بالا می‌خواهد و مادامی که شیفته این حرفه و عاشق کارتان نباشید، به چنین دیدگاه و مدارجی از این دست نمی‌رسید. حداقل حسن این تمرینات فراوان و شدید این است که از رقبای جوان‌ترتان که ممکن است از شما سبقت بگیرند، عقب نمی‌افتید و حسن مهم‌تر این است که با اتفاقات روز همسو می‌شوید و از روند جریانات مدرن عقب‌ نمی‌افتید. همیشه اتفاقات و نتایجی هست که باعث دلخوری انسان‌ها می‌شود و باید بر آنها غلبه کنید و راه خودتان را بروید تا به آنجا که می‌خواهید برسید و همیشه مطرح بمانید و این کاری است که من انجام داده‌ام. ‌چه توصیه‌ای به نسل جوان‌تر دارید؟ کوچکتر از آنم که توصیه‌ای داشته باشم اما کلاً معتقدم که اضافه بر استعداد ذاتی که اصل مهمی است ما باید حتماً به مسائل روحی - روانی که نقش مهمی در شکل‌گیری کاراکتر جوان‌ترها دارد اهمیت زیادی بدهیم و دائماً روی این قضایا کار کنیم و البته سختکوشی و به شدت و زیاد و جدی تمرین کردن را نیز در دستور کار خود قرار دهیم و هر کار و راهی جز این به بیراهه منجر می‌شود یا اینکه موجب اوجگیری بازیکنان نمی‌شود. من از جوانی به شدت کار و برای خود هدف‌گذاری کرده و هرگز از تمرین مفصل غافل نمانده‌ام و اگر در این مقطع دیر از زندگی‌ام و به واقع در وقت اضافی عمر ورزشی‌ام هنوز در صحنه حاضرم به سبب همین سختکوشی و پس‌انداز معنوی است که از قبل داشته‌ام. خیلی‌ها معتقدند که به‌رغم شایستگی فراوان نسل جدید بسکتبال که در پنج شش سال اخیر رو آمده نسل طلایی قبلی که از 2004 و 2005 و با حضور شما، حامد حدادی، مهدی کامرانی و حامد آفاق پایه‌گذاری و محقق شد و در تمامی سطوح و رده‌های سنی قهرمان آسیا شد، تکرار نشدنی است. اگر ما رجحانی بر نسل فعلی داشته باشیم، این است که از آنها بسیار تشنه‌تر و برای کسب افتخارات حریص‌تر بوده و انگیزه‌های قوی‌تری داشته‌ایم وگرنه استعدادهای پایه نسل فعلی چیزی از ما کم نیست. ما بسیار تلاش کردیم و با تمام وجود می‌خواستیم که اوج بگیریم و به تمام عناوین قهرمانی برسیم و محصول این خواستن‌ها چیزی بود که مشاهده کردیم. من تنها چیزی که می‌توانم به‌عنوان هدف عاجل و ضروری برای نسل فعلی و حتی نسل خودم تعیین و آن را تبلیغ کنم، این است که باید سقف آرزوها و فهرست اهداف خود را بالاتر ببریم و دیگر نباید به کم و حداقل‌ها قانع باشیم و فقط راهیابی به جام‌جهانی و المپیک‌ها کافی نیست بلکه باید در جام‌جهانی بعدی از گروه‌مان بالا برویم و در المپیک نتایجی نزدیک مقابل چند تیم بزرگ بگیریم و در آسیا قهرمانی‌های بی‌وقفه داشته باشیم. دیگر تکرار معیارها و دستاوردهای گذشته برای ما کافی نیست. بسکتبال ما نزدیک به دو دهه است که اوج گرفته اما از حالا باید به چیزی بیش ‌از مطرح بودن بیندیشد. یادم می‌آید روزی آقای نوربخش که سرپرست تیم ملی بسکتبال بود به ما گفت روزگاری وقتی با ژاپن و چین و کره بازی می‌کردیم آرزو می‌کردیم که با اختلاف بیش از 20 پوئن نبازیم اما حالا به چین می‌رویم و در آنجا قهرمان آسیا می‌شویم. او از زجرهای شدید آن ایام می‌گفت و بنابر‌این قدر شادی‌ها و افتخارات این ایام را بهتر از هرکسی می‌داند. بهترین و تأثیرگذارترین مربی عمرت چه کسی بوده است؟ از مصطفی هاشمی، محمد بشیروویچ، رایکو ترومن و مهران شاهین‌طبع تشکر ویژه می‌کنم اما باید از سعید طاعتی نام ببرم که مربی اصلی و اولیه من در سطح پایه بود و خیلی چیزها را به من آموخت و اگر او نبود، شاید «صمد» فعلی نمی‌بودم. و بهترین خاطره عمرت؟ اول شدن در مسابقه‌های بسکتبال قهرمانی آسیای 2007 در خاک لبنان که سبب شد ما به ‌المپیک 2008 پکن هم راه یابیم، توفیقی از یاد نرفتنی بود و ما را وارد فازی جدید از فعالیت‌های‌مان کرد و پایه‌ای بر دو قهرمانی بعدی‌مان در آسیا با همان نسل طلایی شد. شیرین‌تر از آن به یاد ندارم.

نظر شما