شیرینترین خاطره عمرم
صاحبخبر - سه سال پیش در یکی از دفعات بازگشتم به ایران، روزی در یک خیابان ضمن راهپیمایی دختری نوجوان در فاصله کمی با من زمین خورد. خودم را به وی رساندم و کمک کردم تا بلند شود. مرا شناخت و ابراز سرور و افتخار کرد و گفت آقای موحد اجازه بدهید پای شما را ببوسم. گفتم دخترم چرا پای مرا ببوسی، اجازه بده شما را فردا به صرف ناهار دعوت کنم و برایت از زندگیام بگویم تا درسی برای آیندهات شود و توفیق و خوشبختی بیشتری در زندگیات داشته باشی. خیلیها فکر میکنند شیرینترین خاطرات عمر من مدالهای ورزشیای است که گرفتهام، حال آنکه دیدار غیرمنتظره با آن دختر نجیب و انسانصفت شیرینترین و جالبترین خاطره عمرم را شکل داده است. من آن دختر خانم فهمیده را نمونه و نمادی از کل ایرانیهای شریف میدانم. زنان و مردانی که به تمامشان ادای احترام بلیغ میکنم.∎
نظر شما