سرمقاله
میراث بر باد رفته تیم ملی
صاحبخبر - آرمن ساروخانیان نمایشی که این روزها از تیم ملی میبینیم، همان اتفاقی است که نگران بودیم بعد از جدایی کیروش رخ بدهد. آنچه در آن دوره هشت ساله با زحمات مربی پرتغالی و بازیکنان ساخته شده بود، سریعتر از آنچه فکرش را بکنیم در حال فرو ریختن است. اوضاع برای کیروش طوری پیش رفت که ادامه همکاریاش با تیم ملی ممکن نبود. بعد از هشت سال پر ماجرا، دو جام جهانی و دو جام ملتهای آسیا، این رابطه انگار به نقطه پایانش رسیده بود. با این حال انتظار میرفت که برای محافظت از میراث این مربی و هزینه مادی و معنوی که بابت ساختن آن تیم شده بود، فدراسیون فوتبال دلسوزانهتر عمل کند. فرآیند جانشینی کیروش بیشتر بر پایه تصمیمات احساسی بود و به نظر میرسید مدیران ارشد فوتبال روی موج افکار عمومی سوارند. جملاتی مثل «مربی میآوریم که بزرگتر از کیروش باشد» و «یک مربی هجومی انتخاب خواهیم کرد» به نظر میرسید بیشتر بابت لجبازی با کیروش مطرح میشود و اثری از معیارهای فنی در آنها نبود، غافل از اینکه انتخاب اشتباه قرار است به تیم ملی آسیب بزند. در نهایت قرعه به نام ویلموتس افتاد که نه به خاطر تبحر تاکتیکی که بیشتر بابت دوران درخشان بازیگریاش شناخته میشود. کسی که نتوانسته بود با نسل درخشان فوتبال بلژیک به موفقیتی برسد و در ساحل عاج هم ناکام شده بود. فدراسیون در مدیریت و مراقبت از تیم ملی هم مثل انتخاب سرمربی سهلانگارانه عمل کرد. کیروش برای تیم ملی مدیر هم محسوب میشد و با اصرار او بود که بخش زیادی از اردوها و بازیهای دوستانه برگزار شد، ولی ویلموتس حاضر نیست فراتر از وظایفش نقشی به عهده بگیرد و حتی در ماههای گذشته برای تماشای مسابقات لیگ برتر و شروع اردو هم حاضر نشد به تهران بیاید. تیم هماهنگ، مصمم و بابرنامه جام جهانی و جام ملتها با سرعتی باورنکردنی به تیمی ناهماهنگ، بیروحیه و بیهدف تبدیل شده و چنین هنری را نمیتوان تنها به نام یک نفر ثبت کرد. واکاوی گذشته درد زیادی را دوا نمیکند و پیش از شروع دور برگشت مسابقات باید راهی برای فرار از این بحران پیدا کنیم، ولی انفعالی که اطراف تیم ملی دیده میشود، اصلاً امیدوارکننده نیست. نه از بازیهای دوستانه خبری است، نه ویلموتس قرار است تغییر رویه بدهد و نه در فدراسیون عزمی برای یک تغییر اساسی دیده میشود.∎
نظر شما