شناسهٔ خبر: 34929957 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران‌ورزشی | لینک خبر

داستان فراز و نشیب یکی از غول‌های برزیل در 3دهه اخیر

شیرفروشی که پالمیراس را به قدرت رساند و به خاک سیاه نشاند

دهه 1990 برای پالمیراس مانند رؤیا بود. آنها در سال 1992 قراردادی سه‌ساله با شرکت ایتالیایی پارمالات امضا کردند. این شرکت را کالیستو تانتزی مدیریت می‌کرد و در ایتالیا اعتبار بسیاری داشت آنها حالا دوباره مدعی شده‌اند. در نوامبر 2018 بود که آنها به دومین قهرمانی خود در سه سال اخیر رسیدند. روزهای خوب به پالمیراس برگشته، اما آنها هنوز فاصله‌ای طولانی تا احیای نوستالژی 94 پیش رو دارند

صاحب‌خبر - لوک جینل نشریه برزیلی «پلاکار» در سال 1994 پرسید: «چه کسی می‌تواند خط حمله‌ متشکل از ریوالدو، اوایر و ادموندو را متوقف کند؟» و خودش سپس پاسخ داد: «هیچ‌کس.» همان سال که برزیل برای چهارمین‌بار فاتح جام‌جهانی شد، این «سه‌گانه جادویی» پالمیراس را برای چهارمین‌بار به قهرمانی لیگ برزیل رساندند. آنها مدافعانی که جرأت مقابله با آنها را داشتند را نابود کردند. این سه بازیکن از 58 گل پالمیراس در آن فصل، 38 گل را به ثمر رساندند. آنها پیکان حمله یکی از جذاب‌ترین تیم‌های مدرن برزیل بودند؛ تیمی که سامپایو، مازینیو و زینیو را هم در اختیار داشت و خط دفاعی قدرتمندی داشت که روبرتو کارلوس عضوش بود. پالمیراس تیمی بود که اسپانسرش پارمالات بود؛ تیمی رؤیایی در برزیل با محصولات لبنی ایتالیایی. 25سال گذشته و پالمیراس توانسته به اوج برگردد. آنها در سه فصل اخیر دوبار فاتح لیگ برزیل شده‌اند اما آنها همین پنج سال پیش فاصله زیادی تا موقعیت حال حاضرشان داشتند. دیگر خبری از سرمایه‌گذاری‌های میلیون‌دلاری شرکت لبنیات نبود و وردائو (لقب پالمیراس، به‌معنای درخت بزرگ) در آستانه دومین سقوطش در سه فصل قرار داشت. آنها داخل میدان فاجعه‌بار عمل می‌کردند و هیأت‌مدیره هم پی‌در‌پی حرف‌های متناقض می‌زد. مائورو بتینگ، خبرنگار نوشت: «هیچ پولی نیست. هیچ تیمی وجود ندارد. از رهبری تیم هم خبری نیست.» اما بازگشت آنها حیرت‌انگیز بوده است. دهه 1990 برای پالمیراس مانند رؤیا بود. آنها در سال 1992 قراردادی سه‌ساله با شرکت ایتالیایی پارمالات امضا کردند. این شرکت را کالیستو تانتزی مدیریت می‌کرد و در ایتالیا اعتبار بسیاری داشت. آنها از اواسط دهه 1970 در زمینه اسپانسرشیپ در فوتبال فعالیت می‌کردند. شاید بزرگ‌ترین همکاری آنها با باشگاه پارما بود. پارمالات سرمایه‌گذاری بسیاری در پارما انجام داده و ستارگانی مانند توماس برولین، فائوستینو آسپریا و جیان‌فرانکو زولا را به این تیم آورده بود تا به کمک تیم، شرکتش را تبلیغ کند. آنها می‌خواستند وارد بازار برزیل هم بشوند. به این ترتیب پارمالات نسخه‌ای بومی‌شده از تیم تازه‌به‌دوران‌رسیده پارما را در برزیل پیاده کرد. آنها برای سرمایه‌گذاری گزینه مشخصی داشتند؛ باشگاهی که در ابتدا نام پالسترای ایتالیا را داشت و حالا به نام پالمیراس شناخته می‌شد. این باشگاه نماینده جامعه گسترده ایتالیایی‌های مهاجر به سائوپائولو بود که بزرگ‌ترین شهر برزیل است. گری جنکینز در کتاب «تیم زیبا» که برای تیم قهرمان جام‌جهانی 1970 نوشته شده، می‌نویسد: «طبق یک شوخی برزیلی، تقدیر شهر سائوپائولو را زشت کرده تا مردم هر روز صبح کاری به‌جز سر کار رفتن نداشته باشند، اما در واقع این ایتالیایی‌ها بودند که سائوپائولو را تبدیل به شیکاگوی برزیل کردند.» ایتالیایی‌ها باشگاه پالمیراس را بنا نهادند. بنیان‌گذاران پالسترای ایتالیا از مهاجران ایتالیایی بودند و این باشگاه در سال 1942 به پالمیراس تغییر نام داد. آنها به داشتن بازیکنانی مانند ژوزه آلتافینی، هومبرتو توتزی و آنفیلوجینو گواریسی مشهور بودند. گواریسی در جام‌جهانی 1934 برای ایتالیا هم بازی کرد. اما شاید مشهورترین فرد مهاجر در میان این بازیکنان، ستاره سبیلو و قدرتمند نسل دهه 1970 بود؛ روبرتو ریولینو که جنکینز درباره‌اش می‌نویسد: «پسری با خون ایتالیایی در خانواده‌اش که بی‌تردید یک پالمیرنسه بود.» ریولینو بر خلاف توتزی، آلتافینی و گواریسی، هرگز برای تیم محبوب دوران کودکی‌اش بازی نکرد و با قراردادی گران‌قیمت به رقیب اصلی پالمیراس، یعنی کورینتیانس پیوست، اما او از تبار ایتالیایی بود و به این ترتیب طرفدار پالمیراس بود. تا همین امروز بخش مهمی از هویت باشگاه را میراث ایتالیایی آن تشکیل می‌دهد و به‌دلیل همین پیوند بود که پارمالات تصمیم گرفت در پالمیراس سرمایه‌گذاری کند. پالمیراس طرفداران پرشور و زیرساخت‌های خوبی داشت، اما آنها 17سال بود که نتوانسته بودند قهرمان شوند. پارمالات با سرمایه‌گذاری در باشگاهی محبوب که در دوران افتش به‌سر می‌برد، می‌توانست آزادانه در این باشگاه حکمرانی کند. همانطور که ژوزه کارلوس برونورو، مدیری که پارمالات در سال‌های نخست برای پالمیراس در نظر گرفته بود می‌گوید، قهرمان نشدن‌های پالمیراس باعث شده بود ایتالیایی‌ها در ازای سرمایه‌گذاری بخواهند در اداره امور باشگاه نقش داشته باشند: «پارمالات می‌خواست در مدیریت سهیم باشد. این موضوع برای این شرکت طبیعی بود. پالمیراس این درخواست را پذیرفت و شراکت از آنجا شکل گرفت.» پارمالات هیأت‌مدیره را مدرن‌سازی کرد، چهره باشگاه را با پیراهنی راه‌راه تغییر داد و از طریق برونورو، کنترل کارهای مالی باشگاه را بر عهده گرفت. میلیون‌ها دلار از طریق اسپانسرشیپ به باشگاه سرازیر شد و بودجه نقل‌و‌انتقالات باشگاه به‌حدی زیاد شد که در تاریخ برزیل بی‌سابقه بود. در اوایل سال 1993 بود که روبرتو کارلوس، آنتونیو کارلوس، ادیلسون و البته ادموندو به وردائو پیوستند. زمانی به ادموندو لقب «ننگ بشریت» داده بودند و گفته می‌شود پالمیراس برای خرید او 2/1میلیون دلار خرج کرد. لقب دیگر او «حیوان» بود. بعد از آن مشخص شد پارمالات برنامه‌های بزرگ‌تری هم در سر دارد. آنها برونورو را به آرژانتین فرستادند تا درباره انتقال یک بازیکن فانتزی‌ که البته بازی‌اش رو به افول بود مذاکره کنند. نام آن بازیکن دیه‌گو مارادونا بود. اما دیه‌گو متأسفانه حاضر نشد فوتبالش را در برزیل ادامه بدهد. در عرض یک سال، «حیوان» و هم‌بازی‌هایش فاتح لیگ برزیل شدند. ریوالدو هم از موجی میریم به این تیم آمده بود. پالمیراس قوی‌ترین تیم برزیل بود. ریوالدو با زانوهای کجش کاری کرده بود که این باشگاه توقف‌ناپذیر شود. کورینتیانس که او را در سال 1993 قرض گرفته بود، در پرداخت مبلغ انتقال دائمی او تردید داشت، اما پارمالات تعلل نکرد و این بازیکن را خرید. ریوالدو و ادموندو با وجود شخصیت‌های سرکشی که داشتند، بلافاصله با هم هماهنگ شدند. ریوالدو با قامت بلند و سبک بازی بی‌شتاب و راحتش با توپ می‌درخشید و هم‌بازی او در خط حمله هم بازیکنی مرگبار بود. ترکیب آنها عالی بود. یکی از آنها دقیق و ظریف بازی می‌کرد و دیگری بداهه‌نوازی دیوانه‌وار بود. با حضور اوایر که شم گلزنی فوق‌العاده‌ای داشت، پالمیراس توانست خط حمله‌ای داشته باشد که قابل قیاس با خط حمله «سه R» در سال 2002 بود؛ یعنی رونالدو، ریوالدو و رونالدینیو. این تیم با هدایت واندرلی لوکزمبورگو سبک بازی شناوری را به نمایش می‌گذاشت. او به بازی با سبک «لوزی جادویی» مشهور بود و البته در دوران مربیگری رئال‌مادرید به‌دلیل همین سبک با تمسخر روبه‌رو شد، اما سیستم 2-2-2-4 محبوب لوکزامبورگو در واقع بازتابی از برزیل تله سانتانا در سال 1982 بود. جاناتان ویلسون در کتاب «معکوس کردن هرم» نوشته است: «این سیستم مطابق ذهنیت برزیلی بود. دو هافبک که از عقب بازی‌سازی می‌کنند اجازه می‌دهند چهار بازیکن تهاجمی با قدرت به دروازه حریف حمله ببرند.» لوکزامبورگو از این سیستم در پالمیراس به‌خوبی استفاده کرد. البته او تغییراتی در این سیستم داد. پشت سر مهاجمان، زینیوی تیزپا بازی‌سازی و جریان بازی را کنترل می‌کرد. توان او در کنترل بازی چندان مورد توجه قرار نگرفت اما عملکردش آنقدر خوب بود که در جام‌جهانی 1994 برای تیم ملی برزیل بازی کند. ترکیبی از مازینیو، سامپایو و کونسیسائو در خط میانی او را پشتیبانی می‌کردند و پوشش در خط دفاع بذ عهده آنتونیو کارلوس، کلبر و تونیائو بود که برای حضور در ترکیب ثابت با هم رقابت داشتند. با انرژی وحشتناک روبرتو کارلوس در سمت چپ، کلودیو یا مازینیو در سمت راست و حضور ولوسو در دروازه، خط دفاعی پالمیراس به‌حدی مستحکم بود که به توپخانه خلاقی که با پول‌های پارمالات ساخته شده بود اجازه می‌داد آزادانه به سمت دروازه حریف بتازند. آن تیم قوی‌ترین تیم برزیلی پس از فلامنگو با زیکو در اوایل دهه 1980 یا حتی پس از سانتوس با پله بود. پالمیراس با دو قهرمانی پیاپی در لیگ برزیل هم افتخاراتی که هواداران می‌خواستند را به آنها داد و هم تبدیل به ابزار بازاریابی فوق‌العاده‌ای برای پارمالات شد. قهرمانی در سال 1994 جذاب‌تر هم بود، چراکه پیروزی که سرنوشت قهرمانی را مشخص کرد مقابل کورینتیانس به دست آمد اما پس از دومین قهرمانی بود که تیم فروپاشید. ادوموندو به ریو رفت و در آنجا هم‌بازی و البته دشمن روماریو شد. ریوالدو به اروپا رفت تا زندگی مرفهی برای خود بسازد. کونسیسائو، مازینیو (که پدر تیاگو آلکانتارا، بازیکن بایرن‌مونیخ است) و بسیاری دیگر از بازیکنان هم جدا شدند. نسل طلایی به همان سرعتی که کنار هم قرار گرفته بودند، از تیم رفتند. قهرمانی بعدی در سال 1999 از راه رسید؛ زمانی که فیل اسکولاری آنها را به قهرمانی در کوپا لیبرتادورس رساند، اما پالمیراس اسکولاری آن شکوه و درخشش انفرادی ستارگان را نداشت و بیشتر بر مبنای انضباط ساخته شده بود تا زیبایی. روح سال 1994 تیم تکرار نشد و پارمالات هم تصمیم گرفت به‌مرور سرمایه‌گذاری‌هایش در پالمیراس را کم کند. تیم دیگر ستاره‌هایش را نداشت و عملکرد آنها به‌سرعت دچار افول شد. در سال 2002 دقیقاً یک دهه پس از حضور پارمالات، پالمیراس از سری «آ» سقوط کرد. چند سال بعد مشخص شد چرا این شرکت ایتالیایی سرمایه‌گذاری‌هایش را کم کرده است. سوفری ایری در سال 2004 در آبزرور نوشت: «حتی در کشورهای دوردستی مانند آفریقای جنوبی، استرالیا و برزیل، کودکان با کارتن‌های شیر پارمالات و با ماست‌های این شرکت روی میز آشپزخانه بزرگ شده‌اند. همین حالا هم کارتن‌ها در قفسه‌های مغازه‌ها هستند اما در عرض چند هفته، این شرکت چندملیتی که نماد موفقیت صنعتی ایتالیا بود، دچار رسوایی بزرگی شد. آنها متهم به یکی از بزرگ‌ترین کلاهبرداری‌های تاریخ هستند.» مشخص شد که مدیر شرکت، یعنی تانتزی، سال‌هاست که سرمایه‌های شرکت را به حساب خودش واریز می‌کند. او 8میلیارد یورو اختلاس کرده بود. امپراتوری پارمالات فروپاشید و در این میان بزرگ‌ترین نماد آن، یعنی باشگاه پارما هم تا مرز نابودی پیش رفت. البته ارتباط آنها با باشگاه پالمیراس از سال 2000 تقریباً قطع شده بود اما دستگیری و به زندان افتادن تانتزی نشان از آن داشت که دیگر رابطه‌ای بین پارمالات و پالمیراس وجود نخواهد داشت. افتخاراتی که پالمیراس با پارمالات کسب کرد، حالا به تاریخ سپرده شده بود. یک شرکت ایتالیایی دیگر، یعنی فیات بخشی از اسپانسرشیپ پالمیراس را بر عهده گرفت، اما این باشگاه نتوانست جانشین خوبی برای پارمالات پیدا کند و در اکثر سال‌های قرن بیست‌و‌یکم در حاشیه بود. این برای 15میلیون طرفدار تیم دشوار بود و آنها عادت داشتند تیم‌شان جزو مدعیان قهرمانی باشد. اما آنها حالا دوباره مدعی شده‌اند. در نوامبر 2018 بود که آنها به دومین قهرمانی خود در سه سال اخیر رسیدند؛ یعنی تنها چند ماه پس از بازگشت فیل اسکولاری به‌عنوان مربی. زمانی که این مربی سابق چلسی در جولای 2018 به تیم برگشت، پالمیراس در رده ششم جدول بود. اسکولاری که سابقه سه قهرمانی پیاپی در سوپرلیگ چین و یک قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا را با گوانگ‌ژو اورگرانده داشت، حالا پالمیراس را قهرمان کرده بود. اوضاع می‌توانست بهتر هم باشد اما آنها در نیمه‌نهایی کوپا لیبرتادورس مقابل بوکا جونیورز باختند و حذف شدند. روزهای خوب به پالمیراس برگشته، اما آنها هنوز فاصله‌ای طولانی تا احیای نوستالژی 94 پیش رو دارند. منبع: فورفورتو

نظر شما