مزدک میرزایی کجاست؟ مجری آرام و بیحاشیه تلویزیون به یکباره از دیشب برای همه مهم شده و میخواهند بدانند واقعا به شبکه ماهوارهای پرسروصدای مورد حمایت سعودیها در لندن رفته؟ راستش را بگوییم هنوز معلوم نیست. نمیشود چیزی گفت. نمیتوان قضاوت کرد اما به هر حال نمیشود بیخیال خبرها شد.
کاربران در شبکههای اجتماعی دارند با این قضیه شوخی میکنند اما قبل از خواندن خوشمزگیها آنها شاید بهتر باشد اول یادداشت کاملا جدی فرهاد عشوندی را که در خبرآنلاین منتشر ببینیم و به آن فکر کنیم. البته قبلش باید با تیتر شیطنتآمیز و ژرونالیستیاش کنار بیایید:
*** مزدک، ترسوی استانداردی که نگرانش هستیم***
باور خبرش سخت بود اما واقعا مزدک میرزایی رفته. خبر عجیبی است، تقریبا آرامترین، محتاطترین و سربهزیرترین گزارشگر ورزشی ایران با پیشنهاد شبکه فارسی زبان به لندن رفته است. رفته چون پیشنهاد چند هزار پوندی داشته. رفته چون هر طوری میشمردند و برنامه تقسیم میکردند، او را نمیشمردند. نه خیلی سوتی میداد، نه این قدر هیجانانگیز بود که ستاره باشد. حتی برای سپردن برنامه لیگ یک هم به او اکراه داشتند. سنش داشت به حوالی ۵۰ میرسید و خب احتمالا به جایی رسیده بوده که خواسته تغییری ایجاد کند.
او هم رفت مثل خیلی از سرمایههای سوخته تلویزیون. مزدک رفت اما مگر برای رسانه ملی مهم است؟ او را اینجا این قدر ندیدند که ول کرد و رفت. اینقدر دنبال پول ساخت برنامههایش رفت که خسته شد و رفت به مسیر بیبازگشت. او که قطعا بزرگتر از عادل فردوسیپور نبود، عادل که هیچ، مگر بزرگتر از امثال عطا بهمنش بود که چنان خانهنشینش کردند؟
نه او هیچیک از اینها نبود و خسته شده بود از این یکنواختی و حس گس نادیده گرفته شدن و در سایه ماندن. این قدر مرام داشت که بعد از آن همه فشار ماندن زیر سایه عادل، جایش را نگیرد و اینقدر به جایی رسیده بود که ول کند و برود. اما این رفتن از او چه میسازد؟ یک سوپراستار؟ تجربه راستش چنین چیزی را نشان نداده. اسمها را بیایید مرور کنیم. آنها که رفتند از روشنزاده و مانوک خدابخشی تا فریبرز قریب و صالحنیا تا مجید وارث، کدام یک در یادها ماندند؟
مهدی رستمپور اگر میماند ستارهتر بود یا حالا که رفته؟ اینها که هیچ، فرشید منافی کجاست حالا؟ آن ستاره بینظیر رادیو جوان آیا درخششی دارد؟ سینا ولیالله هم اگر گل کرده، برای جنس متفاوت کاریاست که کرده، وگرنه شاید او هم این شهرت را نداشت. حالا احتمالا مزدک در رویای ساخت ۹۰ خودش است، هزاران مایل آنطرفتر و اینجا دوستانش باید نگرانش باشند که سیدمحمد حسینی جدیدی از پسری که دوستش داریم، ساخته نشود. پسری معمولی که همیشه استاندارد است اما نه ستاره است و نه روحیه این مدل ماجراجوییها را دارد.
یکی از دوستان گزارشگرش که بسیار سرشناس است و کسی است که خوب حقش را همیشه گرفته، وقتی خبر را شنید گفت: نه بابا، امکان ندارد، بین ما از همه ترسوتر مزدک است، امکان ندارد چنین کاری بکند! اما انگار یا دوستش را نشناخته یا نمیدانسته که او به جایی رسانده شده که چارهای غیر از رفتن برای رسیدن به حقش برای خود متصور نشده است
*** خب حالا اشکهایتان را پاک کنید تا چیزهایی بخوانیم حاصل خوشمزگی هموطنانمان که با هر چیزی شوخی میکنند. حتی رفتن مزدک میرزایی…
یکی از کاربران در فضای مجازی، مهاجرت میرزایی دستمایه شوخی با علی فروغی کرد و نوشت: «فروغی چند وقت دیگه بمونه شبکه ۳ دیگه مجری نداره، یوسفی رفت شبکه یک، مزدک رفت اینترنشنال، خیابانی رفت ورزش، عادل و گلزار رو هم که بیکار کردن»
همچنین کاربر دیگری در رابطه با این موضوع مطلبی منتشر کرد و نوشت: «بعد از حذف فردوسیپور، مزدک میرزایی هم رسما از صدا و سیما رفت و به شبکه ایران اینترنشنال پیوست. اینجاست که باید به فروغی، مدیر شبکه سه گفت:
تو بمان و دگران، وای به حال دگران!»
یکی از کاربران هم موضوع مهاجرت مزدک را با مصاحبههای جواد خیابانی به زبانهای خارجی، تلفیق کرد و نوشت: «جواد خیابانی خودشو کشت به زبان ژاپنی و انگلیسی، آلمانی و… اجرا کرد ولی مزدک بجاش لژیونر شد. نتیجه اینکه اونور آب رفتن شانسیه، بیخود پول کلاس زبان ندید.»
کاربری با اشاره به سانسورهای صدا و سیما نوشت: «یعنی حالا از این به بعد اگه صدا سیما بخواد بازیهای تاریخی که گزارشگرش مزدک بوده بازپخش کنه بجای صداش آباژور میذارن؟»
∎
نظر شما