شناسهٔ خبر: 33562536 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه سایه | لینک خبر

خداحافظی تلخ پژمان منتظری از استقلال و تیم ملی

احترامم را نگه نداشتند...

مدافع باتجربه استقلال در دو تصمیم مهم خداحافظی رسمی خود از استقلال و تیم ملی فوتبال را اعلام کرد؛ او می‌خواهد به‌قول خودش یکی، دو‌سال آخر، دور از حاشیه سرش را گرم کند! به‌گزارش ورزش‌سه؛ پژمان منتظری یکی از خاص‌ترین فوتبالیست‌های ایرانی محسوب می‌شود؛ بازیکنی که در طول فوتبالش خیلی کم مصاحبه کرد و درگیر حواشی موجود شد تا توجهش به فوتبال باشد. در تمام این دوران نیز با رویه خاص خودش به هر چیزی که می‌خواست رسید و جایگاه مناسبی در سطح ملی و باشگاهی برای خود دست‌و‌پا کرد. منتظری که دوست داشت سال‌های آخر فوتبالش را در استقلال سپری کند، سال گذشته نیز یکی از خوب‌های این تیم بود و انتظار داشت با‌توجه‌به سابقه‌اش جزو اولین نفراتی باشد که قراردادش تمدید می‌شود، اما این اتفاق تا این لحظه نیفتاده تا او تصمیم به خداحافظی از هواداران آبی بگیرد. تصمیمی تلخ از‌سوی مدافع محبوب استقلالی‌ها. تلخی این خداحافظی وقتی توام با وداع رسمی‌اش با تیم ملی فوتبال نیز شد، بیشتر به چشم می‌آید. این مدافع باتجربه بعد از مدت‌ها سکوت در گفت‌و‌گویی مفصل، صحبت‌هایی را درباره اتفاقاتی که پشت سر گذاشته و جدایی‌اش از استقلال انجام داد که در ادامه می‌خوانید:

صاحب‌خبر -

**حرف نمی زدم، یک عمر خودخوری می‌کردم
من همیشه در زندگی‌ام خط قرمزهایی برای خودم دارم. فکر می‌کنم 15‌سال است که خط قرمزهایم را نگه داشتم. من اتفاقات مختلفی را در این مدت تجربه کردم؛ اما خط قرمزهایم را رعایت کردم. اینکه در فضای مجازی کمتر حضور داشته باشم و نامم در حواشی دیده نشود. به‌همین‌خاطر خیلی‌کم مصاحبه کرده‌ام؛ در یک‌ماه آخر حضورم در استقلال اما اتفاقاتی افتاد که مجبور شدم بعد از 15‌سال خط قرمزهایم را کنار بگذارم و صحبت‌هایی را انجام بدهم. قطعاً خودم بیشتر از همه اذیت شدم اما اگر آن کار را نمی‌کردم، یک عمر خودخوری می‌کردم.
**می‌توانستند بگویند نگران تمدید قرارداد پژمان نباشید
مردم و هواداران استقلال طی روزهای گذشته بسیار به من محبت داشتند و بابت وضعیتم با این تیم ابراز نگرانی کردند. مثلاً من بازیکن بزرگ این تیم و کاپیتان استقلال بودم. آقایان در استقلال می‌توانستند مصاحبه کنند و بگویند مردم نگران تمدید قرارداد با پژمان نباشند و این حداقل کاری بود که می‌توانستند انجام بدهند؛ اما این اتفاق نیفتاد.
**حاضر بودم قرارداد سفید امضاء کنم
من یک چیزی را واضح و شفاف بیان می‌کنم. من حاضر بودم قرارداد سفید به‌معنای واقعی نه‌اینکه شواف باشد و بعد در آن مبلغ نوشته شود، امضاء کنم. این کار را می‌کردم که هم برای وجهه خودم خوب بود و هم استارتی برای تمدید قراردادها برای فصل بعد می‌شد. اما متأسفانه هیچ‌کس با من صحبتی انجام نداد.
**10، 12‌روز خواب و خوراک نداشتم
اگر دنبال این بودند که با من تمدید کنند، تماس کوچکی می‌گرفتند و می‌گفتند شما با ما هستی، بزرگ ما هستی و می‌دانیم مشکلی برای تمدید قرارداد نداری. با همین تلفن همه‌چیز حل می‌شد. اگر این اتفاق می‌افتاد، من دیگر هرروز تا 4 و 5 صبح درگیری ذهنی نداشتم. 10، 12 روز نه درست خوابیدم، نه درست غذا خوردم. زندگی شخصی‌ام مدام به‌هم‌ریخته بود. احساس می‌کردم شخصیتم لگدمال می‌شود و باید تصمیمی می‌گرفتم. به‌همین‌خاطر آن پست اینستاگرامی را گذاشتم.
**آرزویم بود یک‌سال دیگر در خدمت استقلال باشم
وقتی آن پست را منتشر کردم، آن لحظه تصمیم به ترک باشگاه استقلال گرفتم. باشگاهی که با تمام وجود دوستش دارم و آرزویم بود یک‌سال دیگر خدمت این تیم باشم، اما این اتفاق نیفتاد تا حداقل شب‌ها بتوانم راحت بخوابم.
**قابل هضم نیست که آخرین نفر به من زنگ بزنند
تصمیم به خداحافظی از استقلال برای من تصمیم سختی بود. برای اینکه بتوانم احترام خودم را نگه دارم اما باید این تصمیم را می‌گرفتم. شما می‌دانید که طی یک‌ماه و ‌نیم گذشته باشگاه مدام دنبال تمدید قراردادها‌ست و تا‌حدودی بازیکنان ورودی اش را نیز گرفته و قراردادها را امضاء کرده است. اتفاقا دفاع وسط هم جذب کردند. اینکه آخرین‌نفر به من زنگ بزنند، برایم قابل هضم نیست. نمی‌خواهم بزرگی باشگاه را زیر سوال ببرم، اما احترامم نگه داشته نشد.
**اگر الان این اتفاق نمی افتاد، وسط فصل می‌افتاد
اینکه من در استقلال سال‌ها بازی کردم، فقط یک دلیل داشت. روزی که به استقلال آمدم، 23‌سال داشتم و آن زمان فقط برای بازارگرمی به دفتر باشگاه استقلال رفتم. می‌خواستم بازار‌گرمی کنم و با یکی از دو تیم سپاهان و سایپا قرارداد ببندم، ولی آقایان فتح‌الله‌زاده و امیری و مرحوم ناصرخان حجازی، به‌قدری احترام به من گذاشتند که تصمیم گرفتم قرارداد ببندم. این احترام احساس خوبی به من داد اما الان برعکس آن‌روز است. هیچ احترامی وجود ندارد و بهتراست دیگر بیشتر از این شخصیت من زیر سوال نرود. اگر الان این اتفاق نمی افتاد، ممکن بود در طول فصل با اولین مصاحبه‌ام بیفتد که مشکلات بعدی پیش بیاید. پس چه بهتر که الان رخ بدهد.
**جرأت نداشتند بگویند مرا نمی‌خواهند
من به این نتیجه رسیده‌ام که آقایان دوست نداشتند با من ادامه بدهند؛ اما جرأت گفتنش را به مردم نداشتند. به‌خاطر‌همین این ماجرا اینقدر طول کشید. این مسئله اما واقعا خطرناک است. واقعاً هیچ تعادلی میان رفتارهای مدیران استقلال وجود ندارد. شما ببینید چه برخوردی با وریا کردند. او سال آینده کاپیتان اول تیم می‌شود؛ اما با این مصاحبه‌ای که کردند شخصیت بازیکن خودشان را زیر سوال بردند.
**بازی در تیم ملی دیگر برایم کافی‌ست
از ویلموتس که یک مربی بزرگ است بسیار تشکر می‌کنم که مرا دعوت کرد؛ اما احساس می‌کنم که دیگر تیم ملی برای من کافی‌ست. خداحافظی از تیم ملی برای بازیکن‌های بزرگ‌تر من نیز غریبانه اتفاق افتاد اما تصمیمم جدی‌ست و با خانواده‌ام نیز مشورت کردم. می‌خواستم بعد از جام ملت‌ها بروم که همان زمان هم دیر بود. حالا اما این تصمیم را اجرایی می‌کنم.
**خداحافظی همیشه تلخ است
خداحافظی در هر شرایطی برای فوتبالیست‌ها تلخ است. جایی‌که یک‌عمر در آن وقت گذاشتی را باید ترک کنی و این دردناک است. اما باید روزی این اتفاقات می‌افتاد و الان هم رخ داده است.

نظر شما