شناسهٔ خبر: 30981720 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه سایه | لینک خبر

گزارشی از چند کودک‌ربایی در کشور

دستم را رها نکن...

خبری از کودکش نیست؛ همه‌چیز در یک چشم‌برهم‌زدن اتفاق افتاد. کودک از دستش رفت. زن جوان به‌همراه همسر و دو فرزند شش‌ساله و 16‌ماهه‌‌اش برای زیارت به مشهد مقدس رفته بود، برای نماز جماعت آماده شد، فرزندش در کنارش بود، اما وقتی نماز به پایان رسید، دیگر کودکش را ندید، دنیا روی سرش خراب شد. از محمد پرهام؛ پسرک شیطان و شیرین‌زبانش خبری نبود، از همه کمک خواست؛ از خادمین حرم و از مردم اما هیچ‌کسی او را ندیده بود. هیچ دردی برای یک مادر سخت‌تر از این نیست که جگر‌گوشه‌اش را به این شکل در شهر غریب از دست بدهد، هزاران فکر منفی به ذهنش خطور کرد، رو‌ به حرم ایستاد و از امام رضا(ع) خواست تا خودش فرزندش را به او بازگرداند تا همراه با پسرک شیطانش به شهرش یزد بازگردد. پلیس آگاهی در‌ این‌ پرونده وارد عمل شد. حدسش کودک‌ربایی بود؛ تصاویر دوربین‌های مدار‌بسته حرم این حدس را به یقین تبدیل کرد. در بازبینی تصاویر دوربین‌های مداربسته نشان می‌‌داد که پسرک 16‌ماهه چند‌قدم از مادرش دور شده و سراغ یکی‌از خادمان حرم رفته و دقایقی با او بازی کرده است. خادم احضار می‌شود و در جریان تحقیقات به مأموران می‌گوید: «در‌حالِ انجام کار بودم که پسربچه سراغم آمد. تنها بود و فکر کردم گم شده است. چند دقیقه‌ای او را نگه داشتم و با او بازی کردم تا‌اینکه مردی سراغم آمد و گفت زن جوانی را دیده که در‌پی یافتن پسرش بوده است و شاید این پسر، فرزند همان زن باشد. چند لحظه بعد زنی که آن مرد از آن صحبت می‌کرد سراغم آمد و گفت این بچه پسر اوست. من هم حرفش را باور کردم و پسربچه را به او دادم و او هم خیلی‌سریع از حرم خارج شد. بررسی تصاویر ضبط‌‌شده نشان می‌داد که زن جوان بعد‌از تحویل‌گرفتن محمد‌پرهام همراه با مردی که سراغ خادم آمده بود، از در حرم خارج شده و سوار بر یک تاکسی سمند از آنجا دور شده‌اند. پدر و مادر محمد‌پرهام یک لحظه آرام و قرار نداشتند از پلیس می‌خواستند و التماس می‌کردند که هر‌چه‌زودتر دزدان فرزند‌شان را پیدا کنند، مادر جوان اشک می‌ریخت و نام فرزندش را صدا می‌کرد، هر فردی با دیدن چنین صحنه‌ای، دلش می‌شکست. ثانیه‌ها برای آنها به اندازه یک عمر می‌گذشت، مادر فکر می‌کرد، نکند دیگر محمد‌پرهام را نبینم، نکند او را از کشور خارج کنند، نکند بلایی سرش بیاورند و جنازه‌اش را تحویل دهند، نکند.... نکند... دو‌روز از گم‌شدن محمد‌پرها

صاحب‌خبر -

ربایندگان کودکان در اقدام غیرانسانی خود اهداف مختلفی دارند؛ برخی به‌دلیل نداشتن فرزند دست به چنین کاری می‌زنند، برخی که ذات شیطانی دارند، به‌دنبال سوءاستفاده جنسی از کودکان هستند، برخی استفاده ابزاری از آنها می‌کنند، در‌این‌بین شانس با کودکانی‌ست که گیر خانواده‌ای بیفتند که صاحب فرزند نمی‌شوند. هر‌چند این اقدام نیز غیرانسانی‌ست که کودکی از والدینش جدا شده و ناامنی، میهمان دل کوچکش شود؛ اما نسبت ‌به نیت‌های شوم دیگر در ربایش کودکان این نوع ربایش قابل‌ِتحمل‌تر است. اما از کجا معلوم که کودک بی‌پناه و معصوم در دام چه انسان‌هایی گرفتار می‌شود و آیا کودک بعد‌از ربایش به خانه باز می‌گردد؟ اگر باز‌گردد آیا این کودک همان کودک چند‌روز‌پیش خواهد بود؟ روان‌شناسان کودک معتقد هستند که در حفظ و نگهداری جسمی و روانی کودک، پیشگیری بهتر از درمان است؛ چرا‌که آسیب‌های جسمی و روانی ضمن اینکه به‌صورت طولانی‌مدت در کودکان باقی می‌ماند و گاه تا بزرگسالی نیز ادامه دارد، ممکن است به‌هیچ‌عنوان درمان نشود. به‌عنوان‌ِمثال کودکی که از‌سوی آدم‌ربایان دزدیده شده است، اضطراب و جدایی را تا سال‌های سال با خود به دوش می‌کشد، همیشه مضطرب و نگران است که این بار روانی در‌طولِ تحصیل، بزرگسالی و حتی ازدواج آنها نمود دارد. بر‌این‌اساس والدین باید همواره هوشیار باشند و حتی یک ثانیه از کودک خود غفلت نکنند. به‌ویژه در‌مورد کودکان زیرِ‌یک‌سال در یک جا بند نمی‌شوند و مدام در جست‌و‌خیز هستند و شاید بارها و بارها در خیابان و معابر دست والدین خود را رها کنند که این ناشی‌از حس کنجکاوی در آنهاست. پلیس نیز مهم‌ترین عامل در ربایش کودکان را غفلت والدین می‌داند، یک لحظه رها‌ کردن کودک در مکان‌های شلوغ مثل بازار، برای ربودن یک کودک کافی‌ست، یک لحظه غفلت‌کردن از کودک و فرستادن او برای یک خرید جزئی، برای کودک‌ربایان کافی‌ست تا کودک بی‌دفاع و معصوم را با خود ببرند. نمونه‌های ربایش کودک بسیار است در‌ادامه به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود که اغلب حکایت از غفلت و بی‌توجهی والدین در حفظ و نگهداری این فرشته‌های کوچک دارد.

نجات دختر هشت‌ساله از دام مردی شیطان‌صفت
چندی‌پیش، زنی با پلیس کرج تماس گرفت و از نجات دختر هشت‌‌ساله ربوده‌شده‌ای در یکی‌از بوستان‌‌های محله گوهردشت کرج خبر داد. مأموران انتظامی با حضور در آنجا با زن جوانی رو‌به‌‌رو شدند که دست دختر هشت‌ساله گریان را به‌دست‌گرفته و در‌حالِ آرام‌کردن او بود. مأموران کودک و این زن را برای ادامه تحقیقات به اداره پلیس آگاهی منتقل کردند. زن جوان که خودش را معلم معرفی می‌‌کرد به افسر تحقیق گفت: «در‌حالِ عبور از خیابان بودم که دیدم مردی جوان همراه یک دختر هشت‌ساله از خودروی پرایدی پیاده شدند و چند لحظه بعد راننده از آنها دور شد. چهره مرد جوان پریشان بود و به‌زور دخترک را با خود این‌سو و آن‌سو می‌برد. دختر کوچولو گریه می‌‌کرد و رفتارش به‌گونه‌‌ای بود که انگار با آن مرد غریبه است و نمی‌خواهد با او همراه شود، با دیدن این صحنه و چهره رنگ‌‌پریده دختر هشت‌ساله احتمال دادم آنها نسبتی با هم ندارند؛ بنابراین به سمت‌شان رفتم و به رفتار مرد جوان اعتراض کردم. او در جوابم مدعی شد که این کودک، فرزند یکی‌از اقوامش است و هر‌طوری بخواهد با او رفتار می‌کند». در‌همین‌موقع دختر خردسال با گریه گفت: «خاله، او مرا دزدیده است؛ کمکم کن». به‌سمت دختربچه رفتم و دست او را گرفتم که مرد کودک‌‌ربا با من درگیر شد. او به طرفم حمله کرد که عابران متوجه این درگیری شدند و به‌سمت ما آمدند و متهم فرار کرد. مأموران به گفت‌‌و‌گو با کودک پرداختند که معلوم شد گفته‌‌های خانم معلم صحت دارد و خانه کودک حوالی باغستان است و آدم‌ربا او را به محله گوهردشت آورده است. با مشخص‌شدن ماجرای کودک‌‌ربایی، مأموران به کمک اهالی اطراف را جست‌‌و‌جو کردند و توانستند مرد کودک‌‌ربا را در یکی‌از محله‌های اطراف شناسایی کنند و او را پیش‌از‌اینکه فرصتی برای فرار پیدا کند، بازداشت کردند. کودک خردسال نیز تحویل خانواده‌اش شد. متهم در جریان تحقیقات به افسر تحقیق گفت: «چند‌روز در‌حوالی محله باغستان پرسه می‌زدم تا برای عملی‌کردن نقشه شیطانی‌‌ام کودکی را بدزدم. روز حادثه دختر هشت‌ساله توجهم را جلب کرد و تصمیم گرفتم نقشه دزدیدن او را اجرا کنم. او و خانه‌‌شان را زیرِنظر گرفتم و متوجه شدم پدر او در خانه نیست. او و دیگر اعضای خانواده در خانه تنها هستند. او هر از گاهی برای خرید به مغازه محله‌‌شان می‌رفت. روز حادثه دوباره به محله آنها رفتم و خانه‌‌شان را زیرِنظر گرفتم. دختربچه از خانه بیرون آمد و دقایقی بعد با خرید دلستر به خانه بازگشت. زمانی‌که قصد داشت در خانه را ببندد وارد خانه شدم. دستم را روی دهان او گذاشتم که دلستر از دستش افتاد. کشان‌کشان او را بیرون بردم. زمانی‌که دوستانم با خودرو از راه رسیدند، کودک را داخل خودرو انداخته و فرار کردیم. آنها من را حوالی بوستانی در گوهردشت پیاده کردند و رفتند و من، کودک را کشان‌کشان با خود می‌بردم. قصد آزار و اذیت او را داشتم که زنی متوجه ماجرا شد و با دخالت او ناکام ماندم.

عوامل افزایش احتمال ربایش و سرقت از کودکان
سرهنگ رضا موذن؛ معاون مبارزه با سرقت پلیس آگاهی نیروی انتظامی گفت: «سرقت از کودکان در شرایطی صورت می‌گیرد که والدین نسبت ‌به رفت‌و‌آمد کودکان بی‌دقت بوده و آنها به‌تنهایی در معابر حضور دارند. از‌سویِ‌دیگر، آویختن طلا و جواهرات به کودکان در کوچه و خیابان، دادن اسباب‌بازی‌های گران‌قیمت یا موبایل به کودکان، عدم آگاهی کودکان درباره مراقبت از خود و دوری‌کردن از افراد ناشناس از‌جمله مواردی‌ست که احتمال سرقت از کودکان را افزایش می‌دهد». وی افزود: «پلیس آگاهی نیروی انتظامی همواره به رعایت نکاتی در‌این‌زمینه تأکید و تصریح دارد که کودکان را با آویختن زیورآلات باارزش به خطر نیندازیم، اسباب‌بازی‌های گران‌قیمت کودکان را فقط در جاهای مطمئن به آنها بدهیم و از دادن موبایل به کودکان در مواقع غیرضروری پرهیز کنیم. همچنین توصیه می‌شود که به فرزندان خود بیاموزیم به غریبه‌ها حتی کودکان اعتماد نکرده و همچنین از فرستادن کودکان کم‌سن برای خرید اجتناب شود و آدرس دقیق منزل را نوشته و همواره در جیب کودکان قرار دهیم». موذن اضافه کرد: «برخی والدین زمانی که فرزندشان مورد سرقت قرار گرفته، مضطرب شده و نمی‌دانند باید چه اقداماتی انجام دهند، بر‌اساس توصیه پلیس، در‌این‌شرایط افراد باید آرامش و خونسردی خود را حفظ کرده و در گام نخست با پلیس ١١٠ تماس گرفته و به‌جای رفتن به کلانتری در محل سرقت، منتظر پلیس ١١٠ بمانند. به توصیه پلیس، همچنین باید هرگونه اطلاعات درباره سرقت به‌طورِ‌کامل در‌اختیار مأموران قرار داده شود، حتی اگر اموال سرقتی ارزش چندانی نداشته باشد». معاون مبارزه با سرقت پلیس آگاهی افزود: «والدین باید با‌توجه‌به پیچیده‌شدن جرایم و استفاده از شگرد و شیوه‌های نوین تبهکاران در جرایم، آگاهی خود را افزایش داده تا در سایه این آگاهی، فرزندان خود را نیز آگاه کنند تا از‌این‌طریق راه نفوذ افراد سودجو مسدود شود و نتوانند از کوچک‌ترین فرصت‌ها، سوءاستفاده کنند؛ چرا‌که لازمه مقابله با جرم آگاهی و خودایمنی‌ست که از‌این‌طریق خود و خانواده خود را در برابر حوادث ایمن کنیم». سرهنگ موذن به خانواده‌ها توصیه می‌کند در فصل بازگشایی مدارس از سرویس‌های شناخته‌شده که پرونده و سوابق کاری آنها نزد مراکز آموزشی‌ست، برای جابه‌جایی فرزندان خود استفاده کنند. وی با‌بیان‌ِاینکه بخش عمده‌ای از مدارس قبل‌از آغاز سال تحصیلی اقدام به معرفی و نام‌نویسی در سرویس‌هایی که شناخته‌شده هستند، می‌کنند، از والدین خواسته است از پذیرش سرویس‌های متفرقه و سرویس‌هایی که به‌واسطه معرفی افراد ناشناس که آنها نیز شناخت کافی از آن ندارند؛ جدا خودداری کنند». این مقام انتظامی با‌تأکید‌بر‌اینکه خانواده‌ها باید از مراکزی که مجاز به سرویس‌دهی هستند، برای فرزندان خود استفاده کنند، گفت: «مدارس، سرویس‌های شناخته‌شده و معتبر را به خانواده‌ها معرفی کنند تا شاهد اتفاقات ناگواری که به‌واسطه عدم استفاده از سرویس‌های مجاز و رفتارهای سلیقه‌ای که در‌این‌رابطه رخ می‌دهد، نباشیم». معاون مبارزه با سرقت پلیس آگاهی ناجا تصریح کرد: «سرویس‌های مدارس موردِ‌تائید پلیس راهور و سازمان شهرداری علاوه‌بر برچسب دارای کد، شماره و مشخصه‌های ساماندهی شده نیز هستند». سرهنگ موذن ادامه داد: «سرویس‌هایی که فاقد برچسب سرویس مدرسه هستند و مبادرت به جابه‌جایی دانش‌آموزان می‌کنند، منع تردد دارند و پلیس راهور با آنها برخورد می‌کند». وی با‌تأکید‌بر صلاحیت رانندگان سرویس‌های مدارس مبنی‌بر عدم اعتیاد و سوءسابقه، داشتن سلامت جسمانی و روانی، افزود: «پس‌از ارائه مدارک از‌سوی راننده‌های سرویس به مدارس و تائید آن، فرد مزبور به خانواده‌ها معرفی می‌شود؛ معمولا رانندگان سرویس مدارس، سال‌ها سابقه همکاری با مدارس را داشته، شناخته شده و موردِ‌تائید هستند. همچنین رانندگان سرویس‌های مدارس باید دارای پرونده خدمتی باشند».
معصومه نیکنام/ ایرنا

برچسب‌ها:

نظر شما