سرمقاله
با هم بجنگیم!
صاحبخبر - متحد و برای یک هدف با هم بجنگیم! سعید زاهدیان Saeed Zahedian گذشتهها گذشته؛ امروز روز دیگری برای فوتبال ایران است. روزی مهم و سرنوشتساز در تاریخ فوتبال ایران. همه ما -همه مردم ایران که ضربان قلبمان با تیم ملی بالا و پایین میشود- بیصبرانه شروع بازی با عمان و پیروزی در این مسابقه را انتظار میکشیم تا یک گام دیگر به آرزوی 43ساله که قهرمانی در جام ملتهای آسیاست، نزدیک و نزدیکتر شویم. هرچه در این چند روز گذشت را از امروز تا پایان جامملتها فراموش میکنیم و میخواهیم به جای جنگیدن با هم، با هم و در کنار هم برای یک هدف مشترک بجنگیم. تردیدی وجود ندارد که همه ما -که با شعار 80 میلیون، یک ملت و یک ضربان- تیممان را در سفر به امارات بدرقه کردهایم، شاید کنار تیم نباشیم اما از نقطه نقطه جهان قلبمان برای این تیم میتپد. بیشک وزیر ورزش هم که پنجشنبه با آماج حملات کیروش یکی از بدترین روزهای عمر خود را سپری کرد، بیش از همه ما به پیروزی در این مسابقه و قهرمانی در آسیا 2019 فکر میکند؛ نه از جایگاه وزیر ورزش و جوانان، بلکه بهعنوان یکی از 80 میلیون ایرانی این تیم را متعلق به خودش میداند. واقعیت این است که تیم ملی ایران متعلق به ملت ایران و تکتک آدمهایی است که خودشان را زیر پرچم سبز و سفید و قرمز، یک ایرانی میدانند. این تیم پیش از اینکه تیم کیروش باشد، تیم ما ایرانیها است؛ تیمی که نماد همبستگی ملی و غرور یک کشور است، حتی اگر در زمین مسابقه نتیجه را به حریف واگذار کند. به همین دلیل بود که بعد از بازی مقابل پرتغال در جام جهانی، بسیاری از هواداران با چشمان خیس و ایستاده به احترام تیم ملی، بازیکنانی که بابت حذف در زمین اشک میریختند را یکصدا و متحد تشویق میکردند. امروز روز دیگری است؛ روز اتحاد برای منافع ملی و فراموش کردن هر آنچه به این موضوع لطمه بزند، حتی اگر سرمربی تیم ملی تاریخ این سرزمین و قهرمانان بزرگ ایران را از ابتدای تاریخ تا امروز نشناسد و نداند که برای هر وجب از این خاک چه رشادتها و از جان گذشتگیهایی که نکردهایم. هنوز علی دایی -اسطوره فوتبال ایران و آسیا- را فراموش نکردهایم که با دنده شکسته و طحال پاره برای تیم ملی بازی کرد و جانش را به خطر انداخت. هنوز تصویر علی دایی با سر بانداژ شدهاش از خاطر ما نرفته. شاید نسل جدید آن بازی را ندیده باشند اما حتما خوب آندرانیک تیموریان را بهخاطر دارند که با دست شکسته در اولسان بیش از 70 دقیقه در زمین مقابل هافبکهای جنگجوی کره جنگید و بعد از صعود به جام جهانی 2014، مقابل پرچم ایران زانو زده و اشک شوق میریخت که تصویر او همه ما را متاثر کرد. آندو بعد از آن مسابقه مستقیم به بیمارستان رفت و دست راستش زیر تیغ جراحان قرار گرفت و شکستگی دست او بهحدی بود که تا مدتها با پلاتین به فوتبالش ادامه میداد. اینها نمونههایی از تلاش فوتبالیستهای ما با پیراهن تیم ملی ایران است و در سایر رشتههای ورزشی هم از این دست اتفاقات کم نیست که ورزشکاران ما برای بالا رفتن پرچم کشورمان از عمق جان مایه گذاشتهاند. امروز دوباره فرصتی فراهم شده تا تیم ملی برای شاد کردن مردم ایران -که شاید روزگار بهسختی میگذرانند- اما در هر شرایط عاشق تیم خود هستند و با بردها شادند و با شکستها غصه میخورند، تلاش کند. شاید در کمتر کشوری این همه پیوند میان تیم ملی و مردم باشد که نتایج بازیهای فوتبال بر جامعه آنقدر اثر بگذارد که بعد یک برد بزرگ تا مدتها کمبودها و کاستیها را به فراموشی بسپارند و پیروزی در میدان فوتبال مرهمی بر دردهای آنان باشد. در چنین شرایطی، همه ما از هر گروه و دستهای، با هر تفکر و نگرشی، هوادار تیم ملی هستیم و برای موفقیت تیممان از همه چیز میگذریم. امروز برای کیروش و تیم ملی آرزوی پیروزی داریم و تا بالا بردن جام قهرمانی، گلایهها، نقدها، منافع شخصی و رنگی را کنار میگذاریم تا «با هم» در کنار هم، برای تحقق یک رویای زیبا با حریفان بجنگیم؛ امروز هدف، پیروزی بر عمان است اما رویای بزرگ ما قهرمانی آسیا بعد از 43 سال است که برای رسیدن به آن باید متحد باشیم، با هم -با یکدیگر- نجنگیم و با هم-در کنار هم- با رقبا بجنگیم.∎
نظر شما