صاحب‌خبر - هومن جعفری نه به ریبری که سه بار به صورت گیوم بلکه روزنامه‌نگار معروف فرانسوی سیلی زد نه به سرمربی تیم ملی وزنه‌برداری که آمد به وزنه‌بردارش روحیه بدهد، زد توی گوشش و پرده گوش پاره شد! حالا باز دم گیوم بلکه که اعلام کرده اصلا و ابدا قصد شکایت ندارد و امیدوار است که اوضاع در یک جلسه خصوصی بین او و باشگاه حل شود (یعنی مایه چاق). اینجا که از غرامت و این چیزها خبری نیست. فقط دعا می‌کنیم سرمربی محترم برای اردوهای بعدی این وزنه‌بردار بیچاره را به اردوهای تیم ملی دعوت کند و خطش نزند! نمی‌شود هم مدال نگیری هم پرده گوشت پاره شود و هم از اردو خط بخوری! (البته می‌شودها! دعا می‌کنیم نشود) سلام تیم جدید! یکی از اتفاقات بسیار جالبی که در ذوب آهن رخ داده این است که مدیرعامل باشگاه ذوب، یکطوری از خجالت رشید مظاهری دروازه‌بان خودش درآمده که وایت واکرها در فصل هفتم بازی تاج و تخت، این بلا را سر اژدهای بانو دنریس تارگرین نیاورده بودند! اول صبحی مظاهری هم مصاحبه کرده و گفته که با این وضع باید نیم فصل جدا شود. حالا ما این وسط یک پیشنهادی می‌کنیم که البته اول فصل هم مطرح شده بود. اینکه رحمتی برود ذوب‌آهن، مظاهری برود تراکتور و حسینی بماند استقلال! اگر گلر دیگری هم هست که از وضعش در تیمش ناراضی است سریع‌تر اعلام کند، در ستون شماره بعد برای او هم یک تیم جور کنیم. نتیجه اخلاقی: اول فصل می‌گفتند نیم فصل مظاهری از ذوب آهن جدا می‌شود، من کم تجربه می‌خندیدم و می‌گفتم مگر آذری می‌گذارد! باورتان می‌شود؟ نیزه بازی توصیه می‌کنیم در فضای مجازی با عزیزان دل کری نخوانید. ما یک مطلبی نوشته بودیم برای کارلوس کی‌روش، در پاسخ عزیزی این را برای بنده کامنت کرد. «نیزه‌های شما و دوستانتان به جنگ تیم ملی رفته. دشمنان داخلی و خارجی با هم هجوم آورده‌اند. زدن تیم ملی مد شده این روزها. تیم مظلوم، تیم ملی‌ست که حتی وزارتخانه هم حامیش نیست. عباس میرزا هم اینطور به جنگ روس‌ها رفت. خدا به داد ملی‌پوشان برسد.» باورتان می‌شود؟ نیزه؟ عباس میرزا؟ روس‌ها؟ حالا مسخره‌ترش اینجاست که دشمنان خارجی این وسط چه کسانی هستند؟ تا جایی که ما می‌دانیم تمام هفت میلیارد نفری که در کره زمین هستند، منتظرند کی‌روش سرمربی تیم ملی‌شان شود. یعنی کی‌روش یا سرمربی‌شان بوده، یا سرمربی‌شان هست و یا اینکه آنها بی‌صبرانه منتظرند تا دوباره با نامبرده قرارداد ببندند! حالا چه کسی دارد با نیزه به استاد حمله می‌کند را نمی‌دانم.∎​