دو مهاجم که یکی از آنها انگلیسی بلد بود، با مرد ژاپنی درگیر شد و به زور کیفش را دزدید و وی را با ضربه کلت از ناحیه کتف زخمی کرد. مرد زخمی موضوع را به پلیس خبر داد. ماموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران در آنجا حاضر و با تحقیق از رایزن ژاپنی متوجه شدندکه داخل کیف سرقتیاش کارت شناسایی، یک میلیون تومان پول نقد و کتاب آموزش زبان فارسی بوده است. پروندهای در شعبه اول بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران تشکیل و با دستور بازپرس نصرتی، تحقیقات پلیس آگاهی آغاز شد. چهارساعت بعد از این سرقت، ماموران در جریان دزدی مسلحانه خودروی پورشه در خیابان اندرزگو قرار گرفتند. ماموران با حضور در محل سرقت و در تحقیقات متوجه شدند سرنشینان خودروی تیبای فراری دو پسر جوان را از خودرو بیرون کشیده و مقابل پاهایشان شلیک کردهاند و با دزدیدن پورشه فرار کردند. در تحقیقات بعدی ماموران رد خودروی سرقتی را در جایگاه سوختی در بومهن به دست آوردند. در تحقیقات از مسوولان جایگاه سوخت و بازبینی دوربین آنجا معلوم شد که متهمان روز بعد از سرقت پورشه به آنجا رفته و بنزین زده و با کارت بانکی زن یکی از متهمان، پول بنزین را پرداخت کردهاند. سرانجام آخرین ردپای متهمان در خانهای در فاز 11 پردیس به دست آمدو ماموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران بامداد یکشنبه بیست و نهم مهر امسال، به آنجا رفته و دو دزد مسلح را بازداشت کردند. در بازرسی از آنجا یک قبضه کلت و 22 عدد فشنگ کشف شد. متهمان پیش از ظهر یکشنبه برای تحقیقات به شعبه یکم بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران منتقل شدند . امیر و ابوالفضل در تحقیقات به همدستی با یکدیگر در سرقت مسلحانه از رایزن سفارت ژاپن، سرقت پورشه و نیز تهدید مسلحانه کارمند اداره آب و فاضلاب بومهن در پمپ بنزین اعتراف کردند.
فکر کردم رایزن سفارت ژاپن، تبعه افغان است
امیر، طراح اصلی این سرقتها، پنج سال قبل ازدواج کرده،دختری سه ساله دارد و معتاد به تریاک است. دوستش ابوالفضل مجرد و در یک بنگاه املاک کار میکند.
امیر! درس خواندهای؟
ترم دوم فوقلیسانس در رشته صنایع و برنامهریزی در دانشگاه آزاد بودم که ازدواج کردم و نتوانستم درسم را تمام کنم.
از حرفهات بگو؟
با همدستم در بنگاه املاک کار میکردم. هشت ماه نیزدر واحد انبار یک موسسه مالی اعتباری در تهران کار کردم، اما بعداز دعوا با کارفرمایم اخراج شدم. بیکاری باعث قهر همسرم شد.
ورزشکار هستی؟
بله، یازده سال در رده نوجوانان و جوانان در خط دفاع در سه باشگاه سایپا، صبا و هما فوتبال بازی میکردم.
چرا روی دستانت خالکوبی کردی؟
بعد از بیکاری پدرزنم میگفت باید کار دولتی پیدا کنم، از لج او و اینکه برای کار دولتی استخدام نشوم خالکوبی کردم.
سلاح را چطور تهیه کردی؟
با پنج میلیون تومان پول قرضی یک هفته قبل از سرقتها سلاح را در تهران از مردی خریدم. فقط با آن میخواستم مالباختهها را بترسانم.
رایزن سفارت ژاپن را میشناختی؟
نمیدانستم رایزن است و اتفاقی انتخابش کردیم. خیال کردم تبعه افغان است، اما زمانی که انگلیسی حرف زد با او انگلیسی حرف زدم، کیفش را که نداد با کلت ضربهای به کتفش زدم و کیف را دزدیدم.
خودروی پورشه دزدی را کجا بردی؟
براحتی نمیشد آن پورشه مشکی را فروخت. آن را به دوستم دادم که به اهواز برد. بعداز چند روز با من تماس گرفت وخبر داد که مالک پورشه در تلگرام و اینستاگرام برای یابنده آن 50 میلیون تومان مژدگانی گذاشته که قرار شد او خودرو را بدهد و پول را بگیرد و بخشی را هم به ما بدهد که دستگیر شدیم.
معصومه ملکی
حوادث
نظر شما