شناسهٔ خبر: 28880286 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

شاعران سراسر ایران در شیراز جمع شده و در رثای امام حسین(ع) شعر خواندند

یک روضه ادبی در قلب استان فارس

با مترجم انداخته و آمده بودند داخل ساختمان ارشاد. یحتمل دم در هم فالوده و چای و کیک یزدی را زده بودند به بدن. بعد هم جلوی میز ابتدای سالن گعده گرفته بودند با چند نفر از شعرا. از آن فاصله صدا نمی‌رسید چه می‌گویند اما قهقهه‌های یکی از توریست‌ها با آن تیپ اسپرتش نشان می‌داد که دارد لحظات خوبی را در اداره کل ارشاد استان فارس می‌گذراند.

صاحب‌خبر -

چند متر آن طرفتر و داخل سالن چندصد نفری از حلقه توریستها و شعرایی که با هم گرم گرفته بودند، به چشم میخورد. سالن پر شده بود از شیرازیهایی که گوش سپرده بودند به شعرخوانی شاعران عاشورایی. مجلسی که بیشتر به روضه ادبی شبیه است تا شب شعرهایی که در ذهن تصورشان میکنیم. بعید نبود یکی از همان شعرایی که با توریستها گرم گرفته و لبخند به چهرهشان نشانده بود، ساعتی قبل در سالن چند متر آن طرفتر با مرثیه و حماسه، اشک چند صد نفر را مهمان سفره سیدالشهدا کرده باشد.

شب شعر عاشورای شیراز پنجشنبه و جمعه گذشته سیوسومین دوره و به عبارت بهتر، سیوسومین سال برگزاری خود را از سر گذراند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید متولی این شب شعر نه ارشاد است و نه حوزه و نه هیچ نهاد و اداره دیگری. 33 سال قبل مرحوم حاجحسین فرهنگ از شعردوستان شیرازی که مثل همه ایرانیها به سیدالشهدا هم ارادت داشته، آستین بالا میزند و تعدادی از شعرا را دور هم جمع میکند تا در یک دورهمی شاعرانه از امام حسین(ع) بگویند و بشنوند و صفایی بکنند. همین میشود سنگ بنای یک حرکت فرهنگی در شعر و ادبترین شهر ایران، شیراز! تا الان که مشغول خواندن این سطرها هستید 33دوره از این رویداد میگذرد. احتمالا برای شما جالبتر هم باشد که بدانید هزینههای این حرکت هم از ابتدا از طریق همین جناب فرهنگ تامین میشده و در ادامه آرام آرام بعضیها مثل همین ارشاد فارس و شهرداری شیراز هم به کمک آمدهاند و در حد توان و وسع، خودشان را در چنین توفیقی سهیم کردهاند.

از اصلاح طلب تا اصولگرا در کنار هم

ساز و کار شب شعر عاشورا قدری با کنگرهها و جشنوارههای ادبی و فرهنگی مرسوم متفاوت است. اول اینکه هیچ سازوکار رسمی و ثبت شدهای وجود ندارد. از چند هفته قبل از برگزاری مراسم، جمعی از شعردوستان و ادبای شیرازی که عمدتا هم سن و سال زیادی ندارند دور هم جمع میشوند و تحت مدیریت جناب فرهنگ (فرزند مرحوم فرهنگ که بانی این رویداد بوده) شروع میکنند به تماس و دعوت و پیغام و پسغام به شعرایی از نقاط مختلف کشور. یک چیز دیگر هم بگوییم که دانستنش خالی از لطف نیست؛ جمع مجری شب شعر متشکل از جریانهای مختلف سیاسی شیراز است که البته در سه چیز با هم مشترکند و قدر این اشتراک را هم خیلی میدانند: شعر و ادبیات، عاشورا و انقلاب اسلامی (و بعضا نه حتی جمهوری اسلامی) همین هم هست که از اصلاحطلب تیر تا اصولگرا و هر جریان سیاسیگرا توی این جمع هست و با هم کار را جلو میبرند.

شعرای دعوت شده هم فارغ از سن و سال و محدودیت جغرافیایی و حتی جنسیت هستند؛ از مشهد و تهران و قم گرفته تا تبریز و زنجان و شیراز و اهواز. روی این حساب جای تعجب ندارد شاعرانی که در سه شب پشت تریبون میروند یکی ته لهجه ترکی زنجانی دارد و آن یکی مشهدی؛ یکی چهره آفتاب سوخته دارد و از جنوب آمده و دیگری از وسط خیابانهای پایتخت راهی شیراز شده است.

گعدههای شاعرانه در خانه قدیمی

برای اسکان حضرات شعرا هم خبری از هتل و سوئیت و این چیزها نیست. خاندان فرهنگ یک خانه قدیمی دو طبقه حیاطدار بزرگ در یکی از مناطق مرکزی شیراز دارند و شعرایی هم که از نقاط مختلف ایران میآیند در طول دو سه روزی هم که در شیراز هستند توی این ساختمان سکنی میگزینند. خواب و خوراکشان هم با جناب فرهنگ است.

البته این را هم بگوییم که برای صبحانه و ناهار و شام، طبقه اول سفره میاندازند و همه کنار هم مینشینند؛ از دهبزرگی موسفید کرده شعر آیینی گرفته تا دکتر اسماعیل امینی پژوهشگر تا قاسم صرافان آیینیسرا و عرفانپور غزلسرا و دیگر حضرات شعرا. خیلی از موسفید کردههای شعر آیینی حداقل یکی دو باری پایشان به این شب شعر باز شده است. برای رفت و آمد به سالن حافظیه اداره کل ارشاد فارس که مراسم شعرخوانی آنجا برگزار میشود هم خبری از خودروهای پلاک دولتی نیست. دور و بریهای جناب فرهنگ از دامادش گرفته تا الباقی کسانی که جزو تیم اجرایی هستند، اسنپ میگیرند (پای اسنپ خیلی وقت است به شیراز هم باز شده) و حضرات شعرا را به سالن حافظ در چند ده متری مقبره حضرت خواجه شمسالدین حافظ شیرازی، ترانسفر میکنند. احتمالا انتظار ندارید که چند دو جین شاعر دور هم جمع شده باشند و خبری از گعدههای ادبی عصرگاهی و شبانه و شعرخوانی با زیرشلوار و چای و سیگار نباشد. شبها بعد از برگشتن از سالن حافظ و صرف شام، هر چند نفر در حیاط یا یکی از اتاقها دور هم جمع میشوند و فلاسک چای و زیرسیگاری را میگذارند وسط و با زیرپیراهن و پیژامه اشعارشان را میخوانند و از آخرین تراوشات خلاقانه همدیگر مطلع میشوند.

محمدصادق علیزاده

فرهنگ و هنر

نظر شما