قحطی داور حاصل مدیریت سفارشی روسای کمیته داوران
فغانی برای ششمینبار دربی را قضاوت میکند؟
صاحبخبر - مهدیه دریابیگی فغانی: برای قضاوت دربی با من صحبتی نشده در حالی که تمام شواهد نشان میدهد انتخاب کمیته داوران برای بازی دربی، علیرضا فغانی است اما خود این داور در این ارتباط اینطور میگوید: «کمیته داوران تاکنون صحبتی برای قضاوت دربی با من انجام نداده است اما به نظر من داورانی مانند مهدی سیدعلی و حسین زرگر هم با توجه به تجربه و توانمندیهایشان میتوانند دیدار استقلال برابر پرسپولیس را قضاوت کنند اما در کل فعلا کمیته داوران هیچ صحبتی در مورد انتخابش با من نکرده است.» دوباره دربی و دوباره گزینه اول و آخر داوری: علیرضا فغانی. خوشحال باشیم یا ناراحت؟ از اینکه تنها سرمایه فعلی داوریایران علیرضا فغانی است، به همان اندازه که در بازی نیمهنهایی جامجهانی از شدت خوشحالی بغض گلویمان را فشار داد که سوت بازی را به یک داورایرانی دادهاند، اما امروز ازاینکه فقط فغانی تنها سرمایه داوری ما شده که مجبوریم در هر دربی چشم امیدمان به او باشد، باید نگران باشیم. شمارش معکوس برای بازی بزرگ پایتخت شروع شده و مهمترین دغدغهاین روزها بدونشک انتخاب داوری است که بتواند از پساین بازی بهخوبی بربیاید و باز هم از سر ناچاری و با منطق خاصی که بایداین بازی را بهخوبی مدیریت کنیم باید به سراغ سرمایهای برویم که در تمام دلواپسیهای لیگ تنها گزینه است. دربی 88 در راه است، چشم بر هم بگذاریم پنج مهر از راه میرسد و سرخابیها دوباره جلوی هم میایستند، اما دراین لیگ شلوغ پر زد و خورد که چشم کمکداور بازی را نشانه میگیرند، چشم یک هوادار را کور میکنند و به راحتی آب خوردن بهدلیل جو متشنج ورزشگاه، یک بازی نیمهتمام میماند، چه توقعی داریم که بازی دربی با آن حساسیت خالی از هرگونه تنشی باشد. خارج از صحبتهای کلیشهای که به دل هیچکس نمینشیند و فقط تکه و پاره کردن تعارف است، برای این بازی حساس و بحث داوریاش باید فکری کرد. شما اگر بهجای اصفهانیان پشت میز ریاست کمیته داوران بنشینید و قرار باشد نام یک داور را از لابهلای تمام مصلحتهای این فوتبال بیرون بکشید، چه کسی را برای دربی 88 معرفی میکنید؟ بدونشک در این جو آشفته شما هم بهترین و پرآوازهترین داور خود را برای این بازی معرفی میکنید. شاید در این شرایط چارهای نداشته باشید و در کوتاهترین فرصت نام فغانی را به مسوولان برگزاری مسابقه اعلام کنید، این تنها راه عقلانی است. به اصفهانیان حق میدهیم که در این مقطع زمانی به علیرضا فغانی و قضاوت او در دربی فکر کند، اما بد نیست در این استدلالی که سعی میکنیم عقل را به احساسات چیره کنیم، دلایلی را هم مطرح کنیم که مشخص شود چقدر خود آقای رییس و اطرافیانش در بهوجود آمدن این موقعیت دخیل هستند و شاید اگر درست و با برنامه پیش میرفتند امروز در هر گوی انتخابی مجبور نبودند تنها اسم فغانی را بیرون بکشند. آنهایی که این روزها از نزدیک شاهد تصمیمگیری مسوولان کمیته داوران هستند به این نکته اشاره میکنند که رییس کمیته داوران سه گزینه را برای قضاوت دربی انتخاب کرده است. علیرضا فغانی، بیژن حیدری و مهدی سیدعلی سه گزینهای هستند که اصفهانیان و دستیارانش در حال بررسی شرایط آنها هستند و طبیعی است که شانس فغانی بهمراتب بیشتر از گزینههای دیگر است. بهطور حتم نخستین شخصی که بازی دربی را به او پیشنهاد خواهند کرد، فغانی است و اگر او به هر دلیل حاضر به پذیرش قضاوت این بازی نشود، بیژن حیدری این بازی را قضاوت میکند. اما نکته کلیدی که اصل ماجراست و باید دغدغه این روزهای مسوولان فدراسیون باشد این است که در اتاق فکر اصفهانیان و دوستان او در کمیته داوران چه گذشته است که امروز در جامعه داوری آنقدر با فقر داوری مواجه میشویم که گزینه اول و آخرمان فغانی میشود و در صورت نبودن این داور، بیژن حیدری دومین گزینه خواهد بود و بعد از این دو نفر هیچکس دیگر را برای انتخاب بازیهای بزرگ نداریم. زیاد راه دور نرویم. تا همین چند سال پیش در آستانه بازیهای دربی، جامعه داوری چند گزینه برای قضاوت داشت. بد نیست با هم اسامی آنها را بشماریم؛ محسن ترکی، مسعود مرادی، سعید مظفریزاده، محسن قهرمانی، تورج حقوردی، یدا... جهانبازی، علیرضا فغانی و هدایت ممبینی. یعنی در آستانه بازی آنقدر اسامی داوران و استعدادهایی که در لیگ حضور داشتند زیاد بود که مسوولان کمیته داوران نمیدانستند چه کسی را انتخاب کنند. حضور داورانی با این اسم و رسم و حتی کاریزمای داوری بیانگر چه بود؟ چطور میشد که اینقدر داوران بزرگ و بنامی داشتیم که اگر همزمان چند دربی در سراسر ایران برگزار میکردیم غمی برای انتخاب داوران بزرگ نداشتیم؟ اما امروز برای انتخاب دربی پایتخت گزینه اول و آخر میشود علیرضا فغانی که اگر بحث رفتنش از ایران جدی باشد که به نظر میرسد کاملا جدی است، در نهایت در گوی انتخاب داوری هیچ نام بزرگ دیگری نمیماند و شاید تمام دربیها را باید به حیدری بسپاریم. شاید پاسخ تمام چراییها را در چرخه معیوب استعدادیابی کمیته داوران پیدا کنیم؛ در روزهایی که صندلیهای کلاسهای داوری به اشخاصی تعارف زده میشود که صرفا با سفارش بعضی از استانها وارد لیگ میشوند و هیچ استعدادی در آنها دیده نمیشود. امروز ما در بحث جوانگرایی و استعدادیابی به گزینهای مثل محمدحسین زاهدیفر میرسیم که با تمام استعداد و کاریزمایی که دارد صرفا بهدلیل ترس از تست حاضر نیست پیراهن بینالمللی را به تن کند و کمیته داوران مجبور است شخصی مثل کمیل غلامی را وارد لیست داوری کند که حتی جامعه فوتبال او را نمیشناسد و در اغلب بازیها فقط داور چهارم است. ما روزی در جامعه داوری باختیم که صندلیهای استعدادیابی خود را به ناحق تعارف سفارشاتی کردیم که در نهایت هیچ چیز عایدمان نکرد. امروز در داوری باختیم، زیاد خوشحال نباشیم که استعدادی مثل علیرضا فغانی را خرج سوءمدیریت خود میکنیم. اگر درست تصمیم میگرفتیم و برنامه بلندمدت داشتیم، شاید چندین و چند فغانی داشتیم که برای انتخابشان سرگیجه میگرفتیم. حاصل تمام سوءمدیریتمان همین میشود که داریم و داشتههایمان نتیجه بذری است که دیروز کاشتیم. جالب اینجاست که از هر انتقادی میترسیم و برای اینکه مهر سکوت بر دهانشان بزنیم، حتی قوانین را درنظر نگرفته و افرادی را وارد اتاق فکر کمیته داوران میکنیم که چه از نظر سن و چه از نظر تخصص و تجربه و آایتمهای دیگر اصلا با قوانین فعلی فدراسیون مطابقت ندارند و برای اینکه زبان به انتقاد باز نکنند، میز و صندلیهای کمیته داوران را به او تعارف میزنند. باید برای جامعه داوری ترسید، حقیقت این است که ما در انتخاب استعدادها فوقالعاده ضعیف عمل کردیم و اگر بگوییم بهزودی با قحطی داوری مواجه میشویم بیراه نگفتهایم. این جامعه حتی نتوانسته داوران بینالمللی خود را بهخوبی به فوتبالیها بشناساند چه برسد به داوران ملی. با این رفیقبازیها و حضور افرادی که فکر جدید و تازهای برای بروز خلاقیت و استعداد داوری ندارند، همین آش است و همین کاسه. باید به داد این جامعه رسید. باید قحطی داوری را جدی گرفت. وقتی هنوز ما در برگزاریهای بازیهای اول لیگ مشکل داریم و در هر بازی سر و صورت خونین داوران بازی را شاهد هستیم چه توقعی داریم وقتی این لیگ به تب و تاب آخر خود رسید، اتقاقات ناگواری پیش نیاید. هر چیزی تاوانی دارد، تغییرات همیشه با سر و صدا خواهد بود. پذیرش قوانین تازه مستلزم صبر و حوصله است اما نترسیم اگر بیاستعدادها را کنار میگذاریم تا افراد شایسته جایگزین شوند. باید برای شایستهسالاری تاوان بدهیم. اگر زودتر به فکر بیفتیم و بهموقع تصمیم بگیریم شاید در سالهای آتی فکری به حال این شرایط اسفناک بکنیم، اما اگر تفکرات فعلی حاکم باشد، بهدلیل سلیقه شخصی حسین زرگر را که بازنشسته شده به لطف قوانین جدید نگه داریم و خوشحال باشیم که داور باتجربه داریم، آن وقت باید تابلوی تعویض را بهدست داوران بینالمللی بدهیم و برای اینکه لیست بینالمللی را پر کنیم، بهدنبال پاسپورت گمشده فلان داور باشیم. دربی ۸۸ تلنگری است به جامعه داوری، به قحطی که در راه است و دست روی دست گذاشتهایم و هیچ تدبیری برای این قحطی نداریم. خوشحال نباشیم از اینکه برای ششمین بار سوت دربی را به داوری میدهیم که بازی نیمهنهایی جامجهانی را سوت زده است، ناراحت باشیم از اینکه غیر از او و حیدری دیگر سرمایهای برایمان نمانده که بخواهیم از دل آن فغانیها بیرون بکشیم، نگران باشیم از اینکه استعداد داوری هم بهدلیل جو ملتهب فوتبال میخواهد مهاجرت کند، بهتر است برای تمام نداشتههایمان ناراحت باشیم تا اینکه برای داشتههای اندک هورا بکشیم. قحطی داوری را جدی بگیرید و دلواپس این هدر رفتن استعدادها باشیم.∎
نظر شما