شناسهٔ خبر: 27701289 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

شب گذشته در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد

داستان‌خوانی با چاشنی تولد «سیدمهدی شجاعی،/ بایرامی: «شجاعی» استثنا است

نشست کوتاه با داستان، دومین محفل داستان‌خوانی به دعوت سیدمهدی شجاعی شب گذشته با تولد این نویسنده همراه بود.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، نشست کوتاه با داستان دومین محفل داستان‌خوانی به دعوت سیدمهدی شجاعی شب گذشته با حضور محمدرضا بایرامی در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.

بر اساس این گزارش سیدمهدی شجاعی در ابتدای این نشست ضمن اشاره به شرایط کنونی کتاب،‌اظهار داشت: در شرایط فعلی کتاب و مطالعه مهجور است، بنابراین حضور علاقمندان در چنین نشست‌هایی مغتنم شمرده می‌شود.

شجاعی در بخش دوم سخنان خود با بیان اینکه چرا داستان کوتاه برای این نشست‌ها انتخاب شده، توضیح داد: یکی از دلایل انتخاب و اصرار داستان کوتاه ظرفیت‌هایی است که در این قالب وجود دارد، سال‌هاست احساس من این است که این قالب مهجور شده در شرایطی که در شرایط اجتماعی خاص این قالب بیش از سایر قوالب جواب خواهد داد.

به گفته این نویسنده یک از دلایلی این مسئله شاید این باشد که ضرباهنگ زندگی و فعالیت‌ها تندتر شده و در حال حاضر قالب به سمت فشردگی پیش می‌رود لذا احیای داستان کوتاه را ضروری می‌دانم.

این ناشر با بیان اینکه داستان کوتاه به قدری مهجور است که نه ناشر کار کوتاه چاپ می‌کند نه نویسنده و مخاطب سراغ آن می‌روند، گفت: بنابراین فکر کردیم باید با بضاعت اندک وارد این عرصه شده و آن را احیا کنیم. نگاه ما شاید به داستان کوتاه گسترده‌تر از نگاه متعارف است. بنابراین به جوانان توصیه می‌کنم برای تقویت داستان نویسی ادبیات کهن را مطالعه کنند. با اینکه ادبیات کهن ما اغلب شعر است اما با خواندن شعر قلم، استغنا می‌یابد و در نوشتار تاثیرگذار خواهد بود.

مدیر انتشارات کتاب نیستان با تاکید بر اینکه داستان و قصه به معنای امروز در قالب شعر بیان می‌شده، گفت: از منطق‌الطیر عطار تا مثنوی همه حکایت‌ها و داستان‌هایی است که در قالب شعر بیان شده اما ما هم باید به این آثار از وجهه داستان کوتاه نگاه کنیم.

شجاعی ضمن اشاره به یکی از آثار استاد کدکنی تصریح کرد: استاد شفیعی کدکنی آخرین برگ سفرنامه باران این است که زمین چکیده است را وقتی می‌نویسد نشان می‌دهد این چند کلمه داستان کوتاه است از این رو ظرفیت‌ها بالاست.

وی در بخش دیگر شعری از پروین اعتصامی خواند و با تاکید بر اینکه همه عناصر داستانی در این شعر موجود است، گفت:از داستان کوتاه و نهایت ایجاز می‌توان در آثار استفاده کرد.

* بایرامی: متاسفانه داستان کوتاه مشتری ندارد

محمدرضا بایرامی در بخش اول سخنان خود ضمن بیان اینکه از آقای شجاعی تشکر می‌کنم وقتی به من گفتند به این جلسه بیایم نپرسیدم چرا، چرا که ایشان هر جا را بگویند،‌می‌روم، گفت: چقدر خوب است آقای شجاعی در شرایط حساس این احساس خطر را متوجه شده که داستان کوتاه مهجور است، هر چند نوشتن داستان کوتاه کار سختی است و من در میان آثارم فقط یک کتاب دارم در این حوزه؛ داستان کوتاه متاسفانه مشتری ندارد و ناشران نیز از آن استقبال نمی‌کنند و خواننده نیز اغلب در پی رمان است. به هر حال این موارد زنگ خطرها را به صدا درآورده است.

بایرامی گفت:از زاویه کار ما بزرگترین آزمون نویسنده، داستان کوتاه است و در این بخش آقای شجاعی از استثناها است چرا که وقتی اغلب دوستان به سمت نوشتن رمان می‌روند نمی‌توانند برگردند چرا که در داستان کوتاه هر کلمه باید محکم در متن بنشیند.

وی افزود:‌در داستان کوتاه محدوده‌ها سخت هستند، نویسنده برای اینکه دستش رو نشود وارد این وادی نمی‌شود بنابراین نوشتن داستان کوتاه دشوار است.

در ادامه فاطمه سلیمانی به خوانش داستان «تا سپیده» پرداخت و کمی درباره چرایی نگارش آن صحبت کرد.

سیدمهدی شجاعی در بخش دوم این برنامه داستان کوتاه خواند اما نویسندگان جوان حاضر و متولیان فرهنگسرای اندیشه به واسطه تولد این نویسنده در 6 شهریور جشن کوتاهی برای وی برگزار کردند که شجاعی غافلگیر شد.

 

محمدرضا بایرامی پس از این بخش گفت: آقای شجاعی همیشه منشا خیر در ادبیات بودند. ایشان به حدی که نویسندگی انسان را به انزوا می‌برد و آدم به سایر امور خود نمی‌رسد اما او همیشه برای همه کاری وقت داشته است، من همیشه فکر می‌کنم به اندازه کاری که او در نوشتن می‌کند صرف دوستان، ادبیات، فرهنگ و سینما نیز می‌کند که واقعا این مسئله از عهده یک نفر خارج است.

در ادامه کلیپی از آثار محمدرضا بایرامی پخش شد و در ادامه این نویسنده بخشی از داستان «آتش‌به اختیار» را خواند و درباره جنگ گفت: جنگ روز 21 تیر 67 تمام شد. تکلیف جنگ ولی در همین روز روشن شد و به خصوص در نزد کسانی که در منطقه جنوب بودند. خصوصا بخش غربی خوزستان، این روز بسیار مشهور است و در ذهن همه آنها به جای مانده است. در آن روز اتفاق عجیبی رخ داد اینکه تمام خطوط ما در هم شکست و دشمن پیشروی سریعی داشت و توانست کلی از متصرفات ما که در اختیار داشتیم پس بگیرد. این روز در میان سربازان مشهور است و این داستان درباره آخرین روز جنگ است.

وی درباره اینکه چه لزومی دارد داستان کوتاه جنگی بنویسیم، آیا اصلا مخاطب دارد توضیح داد: داستان نویس از سه چیز می‌نویسد، عشق، مرگ و زندگی اما در صحنه‌ای مثل جنگ هیچ یک از اینها به جنگ نزدیک نیستند بنابراین جنگ جذاب است.

نویسنده رمان «سلاخ‌خانه شماره 5» می‌نویسد: در کشور من بمباران شیمیایی شد اما این بمباران به وسعت هیروشیما سر و صدا نکرد. او می‌گوید من داستان مدرن می‌گویم ولی نگرانی‌ام این است که جذاب شود چون نمی‌خواهم جنگ جذاب باشد.

به گفته بایرامی خود لفظ جنگ جذابیت دارد و نویسنده این را می‌داند و جان خود رابه خطر می‌اندازد تا آن را کشف کند و این جذابیت باعث می‌شود تن به خطر بدهد. اما برخی نویسندگان در این میان می‌گویند می‌خواهیم از جنگ بنویسیم اما جذاب نه، در کشور ما این اتفاق نمی‌افتد، فرصت که نیست تهدید هم به شمار می‌رود. به خاطر اینکه مجموعه‌ای از رسانه‌ها دست به دست هم دادند و به جای اینکه این جذابیت را به مخاطب عرضه کنند او را رهانده‌اند اما حتما تا سال‌های سال می‌توان از جنگ نوشت.

سیدمهدی شجاعی در بخش پایانی این نشست گفت: داستان نوشتن برای جنگ کار دشواری است و عموم کسانی که در جبهه حضور داشتند و لمس کردند نویسنده نبودند و عموم کسانی که نویسنده بودند لمس جبهه را تجربه نکردند. یکی از دلایلی که بایرامی و یا تعداد اندکی از جنگ نوشتند و منحصر به فرد هم نوشتند این است که پیوند این دو کار دشوار است. هر چند امروز خاطرات بسیاری نوشته می‌شود و به شدت هم ترویج می‌شود اما داستان، قالب هنری است که از عهده هر کسی برنمی‌آید. این هنر خاص آقای بایرامی و دوستانی مشابه ایشان است و در عرصه ادبیات نداریم با این توانمندی سراغ جنگ رفته و از دل جنگ خارج شده باشد.

وی بیان کرد:‌در خانه سینما هم گفتم وظیفه اصحاب فرهنگ، اندیشه و هنر این است که رشد و تعالی برای فرهنگ مردم ایجاد کنیم. تلقی من این است آنچه می‌کشیم از عوامی است و هر چه بلا سرمان می‌آید به دلیل جهالت است. بنابراین ما باید مردم را به دانستن تجهیز کنیم. بنابراین این اتفاق نمی‌افتد مگر با کتاب؛ در واقع ابزار دیگر چون فضای مجازی هیچ کدام جای انتقال مفاهیم به مانند کتاب نمی‌بینند چون عمق کتاب را ندارند.

بر اساس این گزارش علی فامیان استاد دانشگاه با خواندن داستان «سیگار» توضیحاتی درباره ترجمه داستان‌های برگزیده جایزه او هنری داد.

انتهای پیام/

نظر شما