شناسهٔ خبر: 26743199 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: قدسنا | لینک خبر

بازخوانی یک پرونده:

جنگ ۳۳ روزه نماد شکست اقتدار پوشالی ارتش اسرائیل است/قصاص خون عماد مغنیه نابودی رژیم‌صهیونیستی است + فیلم

جنگ 33 روزه اسرائیل علیه حزب الله لبنان در سال 2006 که در نهایت منجر به شکست رژیم صهیونیستی و عقب نشینی از اراضی لبنان شد به اولین سند تاریخی تبدیل شد که اسطوره شکست ناپذیری ارتش این رژیم را باطل کرد.

صاحب‌خبر -

 

 

به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) سرلشکر سلیمانی در مراسم دهمین سالگرد شهادت حاج عماد مغنیه که سال گذشته (1396) در تالار وزارت کشور برگزار شد گفت: امروز در لبنان پاسداشت سه شهید یعنی شیخ راغب حرب، عماد مغنیه و ‌سید عباس موسوی برگزار می‌شود اما این جلسه اولین جلسه علمی پیرامون شهیدی است که حضورش و شهادتش در عالم اسلامی برای دشمن راغب آور و برای دوست نشاط آور بود.

 

وی افزود: من برای اولین بار می‌خواهم پیرامون دوست عزیزی صحبت کنم که دوره مهمی از زندگی ام را با او گذراندم، شخصیتی که شخصیت او تاکنون در بین جوانان مجاهد اسلامی اعم از سنی و شیعه و مسیحی و کسانی که در راه حق فعالیت می‌کنند ناشناخته است.

 

سلیمانی اظهار داشت: البته این کنگره و کنگره‌های دیگر هم نمی‌توانند او را بشناسانند و‌کمک همه هنرمندان و اهل قلم را می طلبد و بر آنها‌ واجب است کمک کنند تا بیشتر به دنیا شناخته شوند.

 

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران گفت: امروز روز شهادت اسطوره زمانه است، حقیقتاً من نمی‌شناسم در مجموعه کسانی که شهید شدند و یا در معرض شهادت‌اند اسطوره‌ای مثل مغنیه باشد، کسی که شهادتش بهت بزرگی در عالم اسلامی به وجود آورد. من بعد از ارتحال امام (ره) در بین شخصیت‌های غیرروحانی ندیدم شخصیتی مثل عماد که اندوهی با شهادتش در عالم اسلامی به وجود آورد.

 

سرلشکر سلیمانی با طرح این پرسش که چه عواملی باعث می شود که انسان ‌به چنین مرحله ای از ایثار و نبوغ برسد، گفت: آیا این ذاتی و مختص شهید مغنیه بود یا اگر هر کسی تلاش کند می تواند به این مرتبه برسد؟ انسان بر اساس دو عامل شخصیت خود را می سازد و تعیین هدف می‌کند اول آرزو و بعد اراده که دو‌عاملی هستند که شخصیت انسان را تحت تاثیر خود دارند.

 

وی گفت: آرمان اگر خاکی بود انسان را در خاک نگه می دارد اما اگر آرزو متعالی بود انسان را در اوج می‌برد و این خیلی در بعد تربیتی مهم است، اراده انسان تابع تعلق اوست و‌تعلق نقش محوری در اراده دارد؛ شما اگر خواستید قدرت و ضعف انسان ها را بسنجید، تعلقشان را بسنجید و اگر دیدید در جایی کسی مثل امام خمینی ره اینگونه برخلاف مسیر جریان حرکت کرد و یک کار محال و غیر ممکنی را ممکن کرد قطعاً به آرزوها و تعلقات و اراده امام (ره) بر می‌گردد.

 

سلیمانی ادامه داد: نیت انسان هم برشی از تعلقات اوست بنابراین تعلقات اثر اساسی در اراده دارد؛ اگر انسان تعلق‌اش به شهادت بود در وقت خطر و پیروزی همان حالی را دارد که در وقت شکست دارد، وقتی خرمشهر سقوط کرد می‌ترسیدند خبرش برای وجود امام ره ضرر داشته باشد وقتی امام ایستاد برای نماز و آرام در گوششان خبر را گفتند و ایشان فرمود: خرمشهر سقوط کرده، پس می‌گیریم، الله اکبر! این نشانه قدرت تعلق است و لذاست که ایستادگی امروز فلسطینیان هم ناشی از همین تعلق است.

 

سردار سلیمانی اظهار داشت: هیچ تعلق خاطری حتی علاقه به فرزند هم نتوانست در مسیر حرکت شهید عماد مغنیه خللی ایجاد کند هر چند شهدا عاطفی‌ترین مردم هستند اما تعلق خاطر سنگین‌تری داشتند که این عواطف را زمین‌گیر می‌کرد و اگر این طور نباشد نمی‌توانند هر فریادی را از هر مظلومی بشنوند و بنابراین مشغول امور بی‌ارزش خواهند شد.

 

فرمانده نیروی قدس سپاه با بیان اینکه عماد مغنیه تنها در یک زمینه تخصص نداشت، گفت: او در جنگ چریکی متخصص بود اما آنچه دشمن را در مقابلش شکست می‌داد تعلق خاطر به چیزی بالاتر بود. انسانی که تعلقاتش والاست وقتی خبر مرگ کسی را به او بدهند لبخند می‌زدند.

 

وی گفت: رمز استقامت در میدان بر همین فلسفه تعلق برمی‌گردد و موضوعی که عماد مغنیه را از بقیه برجسته‌تر می‌کرد و مانند خورشیدی می‌درخشید تفاوت او در آرزوها و تعلق خاطرهایش بود چرا که او آرزویی ماورای خاک داشت و هیچ موضوع زمینی او را مشغول به خود نمی‌کرد و این یکی از مهمترین ویژگی‌های عماد مغنیه است که کمتر راجع به آن صحبت شده است.

 

سرلشکر سلیمانی اظهار داشت: ممکن است هر انسانی در هر زمینه‌ای متخصص شود اما انسان صرفاً حرفه‌ای مانند نیروهای بلک‌واتر که در آمریکا تربیت می‌شوند ناجی نیستند و اگر هم فن و حرفه‌ای در اختیارشان قرار بگیرد نجات‌دهنده نخواهد بود بلکه مخرب است.

 

فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: این ایمان مغنیه بود که او را نگه می‌داشت من بارها شاهد گریه‌های شدید او بودم. در یک جلسه‌ای که همراه تعدادی از آقایان بودیم تلویزیون فیلمی راجع به امام رضا (ع) پخش می‌کرد و در صحنه‌ای که به امام سم نوشانده شد وقتی مغنیه برای اولین بار آن صحنه را دید اول متوجه نشد بعد دقت کرد و آنقدر گریست که همه را منقلب کرد.

 

وی یکی دیگر از ویژگی‌های عماد مغنیه را تواضع او دانست و افزود: حاج رضوان قبل از تأسیس حزب‌الله، حزب الله تأسیس کرد و وقتی که لبنانی‌ها شخصیت‌هایشان ترور می‌شد عماد مغنیه 19 ساله به فکر حفاظت از شخصیت‌های لبنان افتاد. روزی که کورانی و علامه فضل‌الله ترور شدند کسی که چشم فتنه را کور و بعثی‌ها را اخراج کرد مغنیه بود. اما در همه سال‌هایی که با هم طی کردیم یک بار ندیدم در صحبت‌هایش از خودش تعریف کند در حالی که او خالق بسیاری از پیروزی‌ها بود.

 

وی افزود: در جنگ 33 روزه تماس می‌گرفتیم در جنوب می‌دیدم حاج عماد آنجاست، به مقر بقاع زنگ می‌زدیم او بود و در همه جا حضور داشت. حاج عماد همه جا نزدیک دشمن بود تا او را خوب بشناسد.

 

سردار قاسم سلیمانی ادامه داد: یک مرتبه که در جنوب لبنان جلسه‌ای برگزار کرده بودیم هر چند همه نام او را می‌دانستند اما او را نمی‌شناختند یک بار یکی از اعضا اعتراض کرد و گفت تو کی هستی که هر برای ما جلسه می‌گذاری می‌خوری و می‌روی؟ باید ظرف‌ها را امروز تو بشویی، او قبول کرد و کار را انجام داد بعداً فهمیدند که او حاج رضوان است.

 

فرمانده نیروی قدس سپاه اظهار داشت: جمله رهبری که فرمودند عماد فرزند امام بود یک جمله کامل است هر چند حاج رضوان با همان نسبت به رهبری عشق می‌ورزید.

 

وی گفت: نمی‌دانم چقدر لبنانی‌ها این موضوع را باور کنند اما آن کسی که در فضای خوفناک لبنان به ترس سیلی زد عماد مغنیه بود که توانست جامعه لبنانی را از یک جامعه کتک‌خورده توسط دشمن به یک جایگاه عالی برساند. او در تمام عملیات‌ها محور اساسی بود و امکان نداشت بدون حضور عماد مغنیه عملیاتی آغاز شود.

 

سردار سلیمانی با بیان اینکه حاج رضوان در امور تربیتی و علم‌آموزی روشی عجیب داشت، افزود: در عالم شیعه و سنی مجاهدی نداریم که در کنار او کار کرده باشد اما پای درسش نبوده باشد. او کسی بود که خودش از تجربیات دیگران می‌آموخت، با فلسطینی‌ها و عراقی‌ها می‌نشست و تجربه کسب می‌کرد و کادرسازی می‌کرد که بسیاری از مجاهدین امروز تربیت‌شدگان مدرسه عماد مغنیه هستند.

 

فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: حاج رضوان مرد غافلگیری بود و همواره برای دشمن شگفتی‌های جدید می‌آفرید کسی که هواپیمای بدون سرنشین دشمن را می‌گرفت و اطلاعات آن را به صورت آنلاین می‌فهمید عماد مغنیه بود و در گذشته نیز عملیات انصاریه برگرفته از فکر حاج رضوان به وقوع پیوست.

 

سرلشکر سلیمانی خاطرنشان کرد: او در جنگ 33 روزه غافلگیری جدیدی برای دشمن ساخت یعنی همان لحظه‌ای که ناوچه اسرائیلی را زدند، سیدحسن نصرالله از طریق تلویزیون آن را اعلام کرد و گفت هم اکنون می‌بینید و این کار، کار عماد مغنیه بود.

 

وی با بیان اینکه حاج رضوان از امیدها و ناامیدی‌ها فرصت‌سازی می‌کرد، افزود: وقتی رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان آمد همه را آواره کرد و وضعیتی بود که نیروهای لحدی بخشی از ارتش لبنان به صهیونیست‌ها پیوستند و این یک خطر بسیار بزرگ بود اما عماد مغنیه از همین فرصت و از ضعف اعتقادی لحدی‌ها استفاده کرد و فرماندهان اصلی آنها را کشت و اسرائیل را مجبور به فرار از جنوب کرد. او آن چنان دشمن را تعقیب کرد که آنها مجبور شدند امکانات خود را جا بگذارند و حتی نتوانستند زندانی‌های خود را هم ببرند و این یک فرار مفتضحانه برای آنها بود.

 

سرلشکر سلیمانی افزود: وقتی اسراییل به جنوب لبنان آمد همه را آواره کرد اما یک عمل طومارش را در هم پیچاند و آن هم انفجار عظیم مقر افسران رژیم صهیونیستی در بیروت بود که مردم را نجات داد.

 

فرمانده نیروی قدس سپاه در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: حاج رضوان معتقد بود برای به زانو در آوردن دشمن باید همه قابلیت‌های جهادی دنیای اسلام را احیا کنیم. کسی که گروه‌های فلسطینی را با مرکز مقاومت اتصال داد و یاسر عرفات را برای اولین بار به ایران آورد عماد مغنیه بود. او حماس را قدرت داد و جبهه خلق برای آزادی فلسطین را فعال کرد و این تفکر توانست غزه را به یک دژ تسخیرناپذیر تبدیل کند.

 

سرلشکر سلیمانی گفت: امروز غزه و لبنان نقاط تولید اضطراب دائم برای اسرائیل است و همان‌طور که گفته شد هر موشکی که از فلسطین شلیک می‌شود می‌توان اثر انگشت عماد مغنیه را در آن دید.

 

فرمانده نیروی قدس سپاه تصریح کرد: او در عراق هم فعال بود و امروز حتی دشمن از او با مدح یاد می‌کند و من این حالت را تنها در امام دیده بودم. عماد مغنیه 25 سال تمام نقشه‌های دشمن را ناکام گذاشت و خیلی‌ها برای دستگیری او فعالیت کردند. یکبار مرا به اتاق عملیاتش برد و از پشت پرده پنجره‌ای را نشانم داد و گفت یک تیم همواره من را رصد می‌کند او دشمن را با خود می‌کشاند اما در نهایت شکست‌شان می‌داد.

 

وی خاطرنشان کرد: حاج رضوان حتی با کسانی که از حزب‌الله دور بوده و دشمنی می‌کردند صحبت و بحث می‌کرد و سعی داشت آنها را در مسیر حزب‌الله حرکت دهد و اگر آنها قانع نمی‌شدند می‌گفت من دیگر رضوان نیستم بلکه عماد مغنیه‌ام و وقتی این حرف را می‌زد حساب کار دستشان می‌آمد.

 

سرلشکر سلیمانی با بیان اینکه عماد مغنیه مثل شمشیر فرود می‌آمد و مثل شبه ناپدید می‌شد، گفت: او علیرغم این خصوصیات تبعیت عجیبی از آیت‌الله نصرالله داشت. من می‌گویم آیت‌الله چون او اغلب نشانه‌های خدا را به همراه دارد مگر آیت‌اللهی فقط در فقه است؟ او آیت ایستاده خداست و عماد مثل نصرالله روحی فداه بود و گاهی که نظری مخالف نظر سید داشت به حرف او عمل می‌کرد و این را برای خود به صورت یک الزام در آورده بود و محال بود رهبری حرفی بزند و عماد به آن عمل نکند.

 

فرمانده نیروی قدس سپاه خاطرنشان کرد: گاهی که سیدحسن از نگرانی نمی‌خوابید عماد مغنیه تا او را آرام نکند از خانه نمی‌رفت زیرا معتقد بود نصرالله لبنان را سرفراز کرده است.

 

وی اظهار داشت: سیدحسن مظلوم است چون مظلوم دو بُعد دارد؛ یکی اتفاقاتی که برای او می‌افتد و دیگری که کارهایی انجام می‌دهد اما کسی از آن باخبر نمی‌شود. امروز مسیحیت لبنان هم حیات خود را از او می‌داند چرا اهل سنت از حزب‌الله جدا نمی‌شود چون این یک تشخیص به حق است.

 

سرلشکر سلیمانی ادامه داد: من با شهادت عماد مغنیه یاد مالک اشتر می‌افتم چرا که شهادت او عالمی را ویران و دنیایی را خوشحال کرد، عالم اسلام را در اندوه برد اما موجب شادی دشمن شد ولی مهم این است که اسلام یک قدرت مولد دارد، درست است که عماد مغنیه یک شخصیت غیرقابل تکرار در نوع خود است اما اسلام پیوسته شخصیت‌های بزرگی را تربیت و عرضه کرده و این راه به پایان نمی‌رسد.

 

فرمانده نیروی قدس سپاه افزود: دشمن می‌داند اما باید با جدیت بداند که قصاص خون عماد مغنیه شلیک موشک و کشتن یک نفر نیست، قصاص این خون‌ها نابودی رژیم صهیونیستی است و دشمن می‌داند که این یک امر حتمی است این وعده الهی است که حتماً تحقق پیدا خواهد کرد.

 

وی با بیان اینکه امروز هیچ عامل پایداری در این رژیم دیده نمی‌شود، گفت: ما نشانه‌های ناپایداری وحشت را در حال و روز آنها می‌بینیم و اینها آخرین تلاش‌های دشمن است.

 

وی ادامه داد: ما هرگز دشمن را فراموش نمی‌کنیم و شبی بدون فکر کردن به دشمن نمی‌خوابیم و دشمن همیشه جلوی چشم ماست.

 

سرلشکر سلیمانی در پایان تأکید کرد: راه عماد و جهاد و دیگر شهدای لبنان و عراق و جاهای دیگر استمرار خواهد داشت و هر روز بر وسعت آن افزوده می‌شود و ما از خدا شاکریم که ما را در این راه قرار داد و امیدواریم توفیقی دهد تا با بستن کمر همت برای سربلندی جهان اسلام تلاش کنیم.

 

عماد مغنیه که بود؟

عماد مغنیه معروف به حاج رضوان ( ۱۹۶۲ - ۲۰۰۸ م) بنیانگذار یگان نظامی حزب الله لبنان و از فرماندهان جنگ ۳۳ روزه بود که در حادثه تروریستی به شهادت رسید.

 

وی به «مرد سایه» در مقاومت اسلامی شهرت داشت و بسیاری او را مغز متفکر حزب ‌الله قلمداد می‌کردند. دولت ایالات متحده برای دریافت هر اطلاعاتی از او جایزه تعیین کرده بود. عماد مغنیه در سال ۲۰۰۸ م در دمشق ترور شد و به شهادت رسید. آیت الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در پیامی به مناسبت شهادتش، او را فردی معرفی کرد که سراپا عشق و شور جهاد فی سبیل الله بود.

 

شهید عماد مغنیه معروف به حاج رضوان، ۷ دسامبر سال ۱۹۶۲ در شهر صور واقع در جنوب لبنان به دنیا آمد. پدرش فایز مغنیه است و برادرانش جهاد و فؤاد بودند. هر دو برادرش به شهادت رسیدند. از شهید عماد چند فرزند باقی مانده‌اند. جهاد یکی از فرزندانش که در ۲۷ دی ۱۳۹۳ در هجوم بالگردهای اسرائیلی به خودروی حامل وی در بلندی‌های جولان سوریه به شهادت رسید.

 

خانواده مغنیه پس از مدتی از صور به ضاحیه جنوبی بیروت نقل مکان کردند و در این منطقه بود که وی، تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را گذراند و پس از آن در جوانی، وارد دانشگاه آمریکایی بیروت (AUB) شد.

 

عماد مغنیه در اوایل دهه ۸۰ میلادی به "نیروی ۱۷" شاخه نظامی جنبش آزادی ‌بخش فلسطین پیوست. این نیرو به منظور محافظت از مبارزانی مانند ابوعمار، ابو جهاد و ابود ایاد تشکیل شده بود.

 

او از همان زمان، در عملیات انتقال سلاح از جنبش آزادی‌ بخش فلسطین برای مقاومت اسلامی لبنان(که عبارت بود از حزب ‌الله و جنبش امل)، نقش اساسی داشت. هرچند به دنبال اشغال لبنان در سال ۱۹۸۲ م از سوی رژیم صهیونیستی، مبارزان جنبش آزادی ‌بخش فلسطین مجبور به ترک لبنان شدند.

 

او در ابتدا با خروج مبارزان فلسطینی و سازمان آزادی بخش فلسطین از لبنان، به رزمندگان جنبش امل پیوست. اما با انتقال سید حسن نصرالله به حزب الله او نیز به این حزب تازه تاسیس منتقل شد و پس از اجرای موفق چند عملیات، ‌ به عنوان فرمانده گارد حفاظت مقامات بلند پایه حزب‌الله انتخاب شد.

 

چگونه عماد مغنیه مرد سایه‌ها شد

یکی از بزرگ‌ترین ویژگی‌های وی در مورد تدابیر امنیتی این بود که حتی در زمان دیدنش نیز کسی او را نمی‌شناخت، این موضوع باعث شده بود او به صورت یک فرد عادی و ساده بدون ناظر و محافظ به فعالیت‌هایش ادامه دهد. وی در نشست‌های رسمی و عمومی حاضر می‌شد، اما به عنوان یک فرد عادی در مقاومت مانند دیگر اشخاص حضور پیدا می‌کرد، زیاد در مناقشه ها شرکت نمی‌کرد، بلکه فقط گوش می‌کرد. این نحوه رفتار به روش عادی زندگی وی تبدیل شده بود. 

 

در زمان دیدار سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس با «محمد ناصیف» معاون رئیس‌جمهور فقید سوریه، حاج عماد در هیئت ایرانی حضور داشت. در زمان صحبت ها، مترجم در انتقال جمله ای از فارسی به عربی اشتباه کرد که حاج عماد این اشتباه را تصحیح و خود را به عنوان یک مشاور در هیئت معرفی کرد. این نحوه رفتار، آزادی عمل زیادی را به وی داده بود.

 

با این ‌وجود وی همواره سلاح کمری را در قاب خاکستری رنگش با خود حمل می‌کرد. مغنیه توان جسمی خود را حتی در دهه آخر عمر خود نیز حفظ کرده بود. او در زمان آموزش نیروهای مقاومت برای اسارت گرفتن یک نظامی اسرائیلی به سرعت در را باز کرد و با مهارت بالا یکی از عناصر تنومند مقاومت را که دو برابر خودش هیکل داشت، با تمامی تجهیزات و تسلیحاتش بلند کرد. یکی از عناصر مقاومت نزدیک به وی می‌گفت حاج عماد در مسائل دفاع شخصی آموزش‌هایی به ما می‌داد.

 

در ساعت‌های آخر قبل از شهادتش، حاج عماد جلسه‌ای را با رمضان عبدالله شلح دبیر کل جنبش جهاد اسلامی و سرتیپ محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت. سردار پاکپور روایت می‌کند که آنها قرار بود در نیمه شب با هم دیدار کنند. جلسات متعددی در همان روز در زمینه بررسی نحوه تقویت و بالا بردن توانمندی‌های نظامی و امنیتی جنبش حماس و جهاد اسلامی برگزار شده بود. حاج عماد همواره دیر در جلسات حاضر می شد، اما به محض ورود به این جلسه با لبخندی که بر لب داشت، قلب شرکت کنندگان را راضی می‌کرد و کسی نمی‌توانست به او اعتراض کند.

 

وقتی که انفجار انجام شد، سردار پاکپور اولین کسی بود که خود را به عماد مغنیه رساند، او در حالت سجده به شهادت رسیده بود. وی در مورد خود می‌گفت: این خیانت است که من از مرگ بترسم در حالی که برادران خود را به تکالیف جهادی فرامی‌خوانم. آنهم در شرایطی که مطمئن هستم برخی از آنها به شهادت خواهند رسید. ضعیف‌ترین سطح ایمان این است که چیزی را که برای آن‌ها می‌پسندم، برای خودم نیز بپسندم.

 

عماد مغنیه و دغدغه آزادی اسرا

وفیق صفا می گوید: بعد از انجام عملیات اسارت نظامیان اسرائیلی در سال ۲۰۰۶ با پایان جنگ، و در مذاکرات برای انجام تبادل اسرا حاج عماد حاضر بود، اما کسی از تیم مقابل او را نمی‌دید. گاهی اوقات وی حضور جسمی در این نشست ها نداشت، اما در سایه و در مکانی مناسب‌تر مذاکرات را دنبال می‌کرد. شهادت حاج عماد در فوریه انجام تبادل اسرا را چند ماه به تعویق انداخت، اما این عملیات در نهایت با عنوان عملیات رضوان انجام شد.

 

توانمندی‌های موشکی مقاومت فلسطین مدیون مغنیه است

رمضان عبدالله شلح دبیر کل جنبش جهاد اسلامی در همین راستا بعد از پیروزی مقاومت فلسطین  در جنگ هشت روزه گفت: اکنون چیزی را می‌گویم که فاش کردنش در این مرحله اشکالی ندارد، سربسته بگویم در تمامی موشکهایی که از غزه به سمت دشمن صهیونیستی شلیک می‌شود رد پای حاج عماد مغنیه به چشم می خورد.

 

نحوه ترور عماد مغنیه

روز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ میلادی (۲۳ بهمن ۱۳۸۶) «عماد فایز مغنیه»، معاون دبیرکل حزب لبنان در کمیته جهادی حزب الله به منطقه «کفر سوسه» در دمشق می‌رسد و وارد آپارتمانی می‌شود که برخی از رهبران فلسطینی و مسئول یکی از بخش‌های جهادی حزب‌الله و تعدادی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران در آن حضور داشتند تا درباره آموزش‌های نظامی و هماهنگی‌های نظامی بحث و تبادل نظر کنند.

 

پیش از پایان نشست شهید مغنیه نشست را ترک می‌کند و از حاضران می‌خواهد، بحث و گفت‌وگوها و هماهنگی‌ها را ادامه دهند. دقایقی بعد صدای انفجار به گوش رسید. تمام کسانی‌که در نشست شرکت داشتند، بر این باور بودند که هدف قرار گرفته‌اند، اما داد و فریاد مردم در حیاط جلوی ساختمان و حضور دستگاه‌ها و نیروهای امنیتی سوری در محل، ‌ تعدادی از آنها را از خانه بیرون کشید تا ببینند، چه اتفاقی افتاده است که عماد مغنیه را یافتند که هشت گوی آهنین به بدن وی اصابت کرده است.

 

یکی از گوی‌های آهنین به چشمش اصابت کرده و از پشت سرش بیرون آمده بود. او بلافاصله جان خود را از دست داده بود. دوستانش پیکرش را به داخل ماشین برده و مستقیما راهی لبنان شدند.

 

مسئول نظامی حزب‌الله که همراه شهید مغنیه در نشست حضور داشت، با سید «حسن نصرالله»، دبیرکل حزب الله لبنان تماس می‌گیرد تا خبر شهادت مغنیه را به او بدهد و پیکرش را به بیمارستان منتقل کند تا در آنجا «سید» حضور یابد و آخرین دیدار و نگاه را به رفیق راهش داشته باشد و او را در پرچم بارگاه امام «حسین» (ع) بپیچد که آن را از کربلای معلی دریافت کرده بود و خبر شهادت مغنیه را به خانواده‌اش و دوستانش بدهد.

 

رژیم صهیونیستی برنامه‌های کاری و نقشه رفت و آمدهایش را از بیش از ۶ ماه قبل از ترور تهیه کرده و از آن آگاه بود، به گونه‌ای که دستگاه اطلاعات و جاسوسی که وی را در خفا و سکوت تعقیب می‌کرد.

 

به این ترتیب شهید مغنیه روز ۱۲ فوریه در اثر انفجار بمب به شهادت رسید. منابع مذکور تاکید می‌کنند که ۳ تیم در محل ترور حضور داشتند، تیم رصد و پیگیری، ‌ تیم اجراکننده عملیات و تیم بیرون بردن و خارج کردن عوامل از محل. همه این تیم‌ها در نزدیکی محل ترور و در آپارتمانی رو به روی مرکز و محل عملیات حضور داشتند.

 

همچنین در محل ترور، هواپیمای بدون سرنشین مدل «هارون» مشاهده شد که از نوع هواپیماهای رادار گریز است و رادارهای سوری توان کشف و شناسایی آن را نداشتند. وظیفه این هواپیما پوشش تیم‌های مجری عملیات تروریستی کفرسوسه بود.

 

غیر از آن دستگاه شنود ۸۲۰۰ ساخت رژیم صهیونیستی برای تحت نظر داشتن و ضبط تمام تماس‌های ثابت و همراه و اطلاعات لازم از تمام نیروهای امنیتی و غیر امنیتی در محل حادثه کار گذاشته بود تا حمایت لازم از تیم‌ها را به عمل آورد و بر موفقیت عملیات بیفزاید.

 

به گفته این منابع رژیم صهیونیستی در شب ترور اقدام به انجام رزمایشی تحریک آمیز مقابل سواحل لبنان و به ویژه مقابل منطقه «صخره الروشه» با قایق‌های مجهز به موشک‌انداز کرد. همچنین یک زیر دریایی صهیونیستی از نوع «دلفین» نیز در آب‌های منطقه «خلده» مشاهده و رصد شد، تا حزب‌الله را مشغول و نگاه آن را از آنچه در سوریه برای آن تدارک دیده شد، منحرف کند.

 

جنگ 33 روزه

 

جنگ 33 روزه که در سال 2006 میلادی توسطه اسرائیل علیه لبنان به ویژه حزب الله صورت گرفت از تحولات مهم و تأثیر گذار منطقه خاورمیانه است. آنچه در مقاله خواهد آمد گزارش اجمالی از ماهیت حزب الله لبنان، اهداف اسراییل از برپایی جنگ، تأثیرات آن و ادله شکست اسرائیل است. ضرورت شناخت این جنگ و تأثیرات آن را می توان در دو حیطه بیان کرد؛ یک، رؤیت تحقق وعده های الهی که یک گروه اندک چگونه با یک رژیم به طور کامل مسلح می جنگند و توان ایمانی آنها موجب پیروزی می شود و دوم اینک با توجه به رخ دادهای این جنگ مشخص شود راهبرد رهایی منطقه از آشوب، مبارزه مسلحانه است نه دیپلماسی با اسرائیل.

 

اهداف اسرائیل

 

رژیم صهیونیستی در تجاوز به لبنان در سال 2006 میلادی دلایل زیر را دنبال می کرد:

 

دلایل غیرمستقیم: رژیم غاصب که از سال 1978م تجاوز به لبنان را آغاز کرده بود، از زمان اعلام موجودیت حزب الله در سال 1985م یکی از اهداف خود را شکستن این بخش از مقاومت منطقه قرار داد. کشمکش بین نیروهای مقاومت در لبنان بخصوص حزب الله و اسرائیل ادامه داشت تا اینکه در سال 2000م اسرائیل شکست سختی از حزب الله و مقاومت دریافت کرد.

 

دلایل غیرمستقیم تجاوز اسرائیل در سال 2006م عبارت بودند از؛ پایان دادن به مقاومت و راه آن، انتقام گرفتن از مقاومت، بازگرداندن روحیه ارتش اسرائیل در جریان شکست سال 2000، ضربه زدن به همبستگی لبنان و سوریه و کشاندن لبنان به سمت اردوگاه اسرائیل و آمریکا.

 

دلایل مستقیم: بعد از سال 2000م سیدحسن نصرالله رهبر حزب الله سیاست این گروه مقاومت را بازپس گیری اسرای لبنانی از بند اسرائیل قرار داد. به همین دلیل اقدام به ربودن دو سرباز اسرائیلی در 12 ژوئیه 2006 کرد. اسرائیل که گمان نمی کرد، حزب الله در پیشبرد هدف خود به این اندازه مصر باشد، بهانه را فراهم دید تا دوباره تجاوز به لبنان را آغاز کند. بازگرداندن اسرای اسرائیلی را که می شد با مبادله اسرای لبنانی به آسانی انجام گیرد، هدف مستقیم تجاوز این رژیم به لبنان شد.

اهداف سیاسی نیز دخیل در این تجاوز بود که خلاصه وار ارائه می شود:

 

1.تسلیم کردن و به اطاعت واداشتن سوریه نسبت به تصمیم امریکا به ویژه اگر اسرائیل بتواند در مدت زمانی کوتاه حزب الله را از بین ببرد.

 

2.محدود و متوقف کردن نقش ایران و دور کردن تهدید ایران از سرائیل.

 

3.فرستان این پیام به مخالفان اسرائیل که زمان مقاومت در برابر این رژیم به پایان رسیده است. این ها دلایل غیرمستقیم، مستقیم و اهداف سیاسی اسرائیل در تجاوز 33 روزه به لبنان بود.

 

جنگ و تأثیرات آن

 

12 ژوییه 2006م جنگ 33 روزه کلید خورد. ارتش اسرائیل از هوا و زمین به لبنان و مقاومت حزب الله حمله کرد. می توان جنگ 33 روزه اسرائیل علیه لبنان را با توجه به اهداف اسرائیل به چهار مرحله تقسیم کرد: مرحله اول، جنگ برای پیروزی مطلق، مرحله دوم؛ جنگ برای پیروزی نسبی، مرحله سوم؛ جنگ برای حفظ حیثیت و مرحله چهارم؛ جنگ برای حفظ موجودیت.

 

ویژگی مرحله اول، غرور مسئولان اسرائیل، تبیین اهداف عالی برای جنگ، انجام حملات وسیع هوایی و زمینی، تایید محافل جهانی و اعراب منطقه. در مقابل، حزب الله به مقابله با عملیات روانی اسرائیل و آغاز جنگ چریکی و حملات غافلگیرانه دست زد.

 

ویژگی مرحله دوم، را می توان کنار گذاشتن برخی اهداف عالی، تلاش برای ایجاد روابط دیپلماتیک توسط اروپا جهت نشان دادن برتری اسرائیل، مخالفت آمریکا با آتش بس، برتری عملیات روانی حزب الله و حمایت مردم منطقه از حزب الله و... دانست.

 

ویژگی مرحله سوم، کمبود هدف جدید برای بمباران لبنان، استفاده از موشک های ممنوعه توسط اسرائیل، بمباران قانا، حمایت جهانی از مقاومت لبنان و انزوای کامل اسرائیل دانست.

 

ویژگی مرحله چهارم، این است که اسرائیل احساس کرد موج مقاومت می خواهد به مرزهای او وارد شود موجودیت او را تحت خطر قرار دهد در اینجا بود که سریعاً به قطعنامه متوسل شد و حزب الله برای حفظ منافع کشور لبنان تن به این قطعنامه داد.

 

تأثیرات پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه را می توان به طور خلاصه این گونه بیان کرد:

 

1.درباره اسرائیل: شکست ابهت منطقه ایی اسرائیل و تشجیع مردم منطقه اعم از سوری، لبنانی و فلسطینی دربرابر اسرائیل. پیروزی مردم غزه در جنگ 22 روزه و 11 روزه را می توان از تأثیرات مقاومت حزب الله و جرأت مردم مسلمان منطقه علیه اسرائیل دانست.

 

تجاوزات اسرائیل خصوصاً در مورد استفاده از سلاح های ممنوعه و حمله به قانا چهره خبیث این رژیم را بار دیگر برای جهانیان روشن ساخت و باعث شد تا اسرائیل نتواند از حمایت های جهانی به نفع خود استفاده کند.

 

2.درباره لبنان: مردم و حکومت لبنان تا ابد وام دار حزب الله گشتند. این حقیقت روشن شد که خلع سلاح حزب الله به معنای ازبین رفتن استقلال و موجودیت لبنان است و تنها خلع سلاح یک گروه شبه نظامی نیست.

 

3.در منطقه گرایش به حزب الله و تشیع بسیار اوج گرفت تا حدی که علما دیگر فرقه های اسلامی احساس خطر کردند.

 

4.مردم منطقه دوباره متوجه شدند که راه مقابله با اسرائیل مذاکره نیست بلکه مقابله نظامی است.

 

خسارات اسرائیل در جنگ 33 روزه

 

به روایت اسناد محرمانه و رسمی فرانسه ابعاد گسترده خسارات اسرائیل در جنگ 33روزه مشخص شد یک مرکز فرانسوی با انتشار گزارشی رسمی از دولت فرانسه که در 300 صفحه منتشر شد ابعاد جدید و محرمانه‌ای از اسرار جنگ 33روزه و خسارات خیره‌کننده رژیم صهیونیستی در این جنگ را فاش کرد.

 

بر اساس گزارش پایگاه خبری الانتقادنت، مرکز فرانسوی "محور منطق" «axis of logic» که در ایالت ماساچوست آمریکا فعالیت می‌کند، خلاصه نسخه‌ای از گزارش سری خود درباره جنگ 33روزه را به همراه تصاویر و نقشه‌های رسمی روی خروجی پایگاه اینترنتی خود قرار داده است.

 

این گزارش به آمار خیره‌کننده تلفات و خسارات رژیم صهیونیستی در جریان این جنگ اشاره می‌کند و سانسور خبری شدید این رژیم را در انتشار اخبار تلفات نیروهای خودی برملا می‌نماید.

 

بر اساس این گزارش، رسمی در این جنگ دوهزار و 300صهیونیست به هلاکت رسیده و بیش از 700 نفر زخمی شده‌اند، این در حالی است که اسرائیل آمار تلفات این جنگ را 119 نفر ذکر کرده‌ است.

 

همچنین تعداد 160 تانک متعلق به اسرائیل منهدم شده‌اند که 65 دستگاه از آنها به طور کامل از بین رفته است، 38 دستگاه از این تانکها نیز از نوع "مرکاوا" بودند که اسرائیل ادعا می‌کرد این تانکها غیر قابل انهدام هستند.

 

تنها در ناوشکن ساعر که توسط نیروهای حزب‌الله منهدم شد بیش از 24 صهیونیست به هلاکت رسیده‌اند که اسرائیل این رقم را چهار تن اعلام کرده بود.

 

این گزارش می‌افزاید: منابع اطلاعاتی روسیه، اطلاعات اشتباه و گمراه کننده از مواضع حزب‌الله و نیروهای آنان به اسرائیل ارائه کرده است.

 

بر اساس این گزارش همانگونه که گزارشهای بسیاری پیش از این اشاره کرده‌اند جنگ 33روزه نتیجه ربوده شدن دو صهیونیست از سوی افراد حزب‌الله لبنان نبود بلکه برنامه‌ای از پیش تعیین شده بر اساس توافقات آمریکا و اسرائیل برای آغاز این جنگ تهیه شده بود.

 

خسارت‌های اقتصادی جنگ در اسرائیل

 

اسرائیلی‌ها طی این جنگ یکی از خسارت‌بارترین و بدترین روزها و هفته‌های خود را پشت سر گذاشتند. در این جنگ 83 سرباز و افسر نظامی و 39 شهرک‌نشین کشته و بیش از 1187 شهرک‌نشین و نظامی مجروح شدند. علاوه بر این 20 هزار نفر نیز دچار آسیب‌‌های روانی شدند. حدود 5000 موشک کاتیوشا به سوی اسرائیل شلیک شد که 5 درصد این موشک‌ها با برخورد مستقیم به اهداف اسرائیلی موجب خسارات هفتگی در 11 هزار منزل، 50 موسسه صنعتی، 550 مکان تجاری و 1200 خودرو شد. در زمینه کشاورزی نیز، پرتاب موشک‌های کاتیوشا مانع برداشت محصولات کشاورزی در مساحتی به وسعت 180 هزار دونم در شمال اسرائیل شده است.

 

اسرائیل در این جنگ روزانه 110 میلیون دلار متضرر شده است. اتحادیه صنعتگران، خسارت اقتصادی این رژیم را بین 68 تا 90 میلیون دلار اعلام کرد، زیرا 90 درصد تاسیسات اقتصادی کریات شمونه و 80 درصد تاسیسات اقتصادی منطقه کرمیل واقع در الجلیل و 45 درصد این تاسیسات در منطقه حیفا تعطیل شد.

 

پیامدهای اقتصادی این جنگ برای اسرائیل، در تصویب بودجه سال 2007 این رژیم نمود داشته است. چرا که وقوع این جنگ به درخواست‌های وزارت دفاع برای افزایش بودجه دامن زد. به طوری که در بودجه سال 2007، دو میلیارد شیکل (حدود 450 میلیون دلار) به بازسازی مناطق شمالی اختصاص داده شده است. همچنین این جنگ، بطور متوسط 3/3 درصد، هزینه‌های تمامی وزارتخانه‌ها را در مقایسه با بودجه سال 2006 افزایش داده است.

 

انتهای پیام/

 

نظر شما