گفت وگو 150 تا بچه دارم
مجید قناد: به داد بچه ها برسیم!
نویسنده : ملیحه رفیع طلب
صاحبخبر - «مجید قناد» خاطره مشترک چند نسل است که کودکیشان با اجراهای شیرین و پرشور او در برنامههای مختلف تلویزیونی گره خورده است. این عموی دوست داشتنی هنوز در 64سالگی هم عاشقانه از اجرا برای بچهها میگوید و این که بهترین اوقات زندگی او در همین اجراهایش برای کودکان رقم خورده است. به تازگی مهمان شهرمان بود و همین بهانهای شد تا با این نوستالژی شیرین دوران کودکی به گفت وگو بنشینیم: از مدرسه تا مدرسه اولین اجرای قناد در سال ۶۲ و در برنامه «از مدرسه تا مدرسه» بود. خودش خاطرههای آن سالها را تعریف میکند: همیشه تلاش کردهام تا همین قالب اجرای کودک را برای خودم حفظ کنم و از این شاخه به آن شاخه نپرم. خدا را شکر نتیجه هم گرفته ام. این سالها همه اش برایم خاطره بوده است. اما دوست دارم از یکی از اولین تجربیات جالبم بگویم. خاطرم هست حول و حوش سال ۶۳ یا ۶۴ اجرای برنامه «از مدرسه تا مدرسه» را در دست کار داشتم، یک بار به دلیل این که یکی از تماشاچیان شلوار جین پوشیده بود، مسئولان امر من را با این که تهیه کننده نبودم جریمه کردند. نظرشان این بود که چون مجری بودی و باید میدیدی و اجازه نمیدادی کسی شلوار جین بپوشد.(خنده) خلاصه از این دردسرها هم داشتیم تا به امروز رسیدیم. کودک را کودکانه نبینیم قناد تاکید دارد که هم اکنون کیفیت برنامههای مختص کودکان و نوجوانان کاهش یافته است و در بیان دلایل آن توضیح میدهد: پرداختن به حوزه کودکان و نوجوانان کاری گروهی است و در گذشته تمام عوامل از جمله دکوراتور، تصویربردار، صدابردار، تهیه کننده و کارشناسان که روی متن مشاورههای لازم را انجام میدادند، دور هم جمع میشدند و هم فکری میکردند و به اتکای این هم فکری، پشتوانهای قوی شکل میگرفت. از لحاظ مالی نیز صداوسیما حمایتهای لازم را انجام میداد اما هم اکنون به دلیل حجم پخش تبلیغات در برنامه، بار آموزشی این جنس برنامهها کاهش یافته و بیشتر جنبه سرگرمی آن پُررنگ شده است. البته تا اواسط دهه 80 روند خوبی را در این بخش شاهد بودیم. من در آن دوران برای راهنمایی و رانندگی فعالیتهای زیادی کردم و همیار پلیس را راهانداختیم و تلاش کردیم فرزندانمان را در راستای نیازهای جامعه آموزش دهیم اما از آن رویکرد کمکم به تبلیغ چیپس و پفک رسیدیم و بار محتوایی برنامهها افت کرد. وی ادامه میدهد: متاسفانه هم اکنون کودکان را در روند برنامه سازی هایمان بازی نمیدهیم و به او نگاهی کودکانه داریم. باید از خودمان بپرسیم چرا این قدر تولیدات سینمایی کودکان کم شده، در حالی که آنها بخشی از جامعه مخاطب سینمای ما هستند و اساسا نسلی را شکل میدهند که قرار است در آتیه سالنهای سینمای ما را پُر کنند اما ما از همین حالا برای آنها دستمان خالی است. به داد بچهها برسیم این مجری توانمند با بیان این که فعالیت در این حوزه عشق و علاقه میطلبد و من با تمام وجودم برای بچهها اجرا میکنم، میافزاید: اگر روزی حتی به دلیل شرایط مالی و بی توجهی به کودکان، به من اجرایی پیشنهاد نشود، باز هم راهم را در همین زمینه ادامه خواهم داد. هم اکنون در دانشگاه هنر مشغول تدریس هستم و همین که دانشجویانم را آموزش میدهم باعث خشنودی من است. تا امروز از کار کردن با بچهها خسته نشدم و سعی میکنم به هر شکل و نحوی آن را ادامه دهم. در حوزه کودک نیروهای خلاق، قدیمی و توانمندی حضور دارند که ظرفیت شان باید مغتنم شمرده شود. برای آن که این افراد به چنین تجربهای برسند، هزینههای زیادی صرف شده است. تربیت چنین نیروهایی، به همین میزان هزینه، وقت و انرژی نیاز دارد. پس باید در جایی از وجود آنها بهره لازم گرفته شود. وی از اهمیت شادابی کودکان میگوید، موضوع مهمی که در هیاهوی زندگی شهری و حذف شدن بسیاری از شادیهای کودکانه، به فراموشی سپرده شده است؛«باید به داد این بچههای نسل جدید برسیم. آنها خیلی زودتر از آن چه باید با فناوری پیوند خوردهاند. یک کودک هفت ساله با موبایل جوری کار میکند که پدر و مادرش هم بلد نیستند اما اقتضای سن او بازی کردن و دویدن و بودن در جمع دوستان هم سن و سالانش است. در دورهای ما برای شاد کردن بچهها جُنگ میگذاشتیم و به زمین و زمان میزدیم تا لبخندی روی لب بچهها بیاید اما چقدر از آن شور و نشاط را در نسلهای جدیدتر میبینیم؟ همه برنامه سازیهای ما نباید در حوزه تولید فیلم و سریال خلاصه شود، گاهی یک برنامه کودک خوب میتواند جریان سازتر شود و حتی بزرگ ترها را هم پای تلویزیون بنشاند.» برای نسل جدید هم «هادی و هدی» بسازیم از قناد در خصوص علت محبوبیت اش در بین کودکان و خانوادهها میپرسیم، به چاشنی همان بیان شیرین و مهربان، جواب میدهد: اگر محبوبیتی هست به خاطر عشقی است که به کارم دارم و دیگر این که عزیزانی که به من کمک کردند تا در این مسیر بهتر گام بردارم. وی نگران جذابیت بیشتر محتوایی است که تولیدات رسانههای خارجی دارند و میگوید: باید فرزندانمان را جذب رسانههای داخلی کنیم در غیر این صورت به طرف ماهواره جذب میشوند. اگر به بچه یک نوع غذا بدهیم آن را میخورد اما دلش را میزند. از این حیث باید ذائقه او را به درستی بشناسیم و به تناسب آن تولید محتوا انجام دهیم. البته پدر و مادرها هم باید درباره محتوایی که فرزندانشان در معرض آن قرار دارند، حساس باشند. اما این مجری قدیمی و دوست داشتنی، از مواجهه مردم با خود در اماکن عمومی چنین تعریف میکند: وقتی مردم من را در خیابان و کوی و برزن میبینند، آن قدر لطف و محبت دارند که خدا را شکر میکنم که هم کودک من را میشناسد و هم پدر و پدر بزرگ و مادربزرگ و اینها سراسر انرژی است. این جاست که بیشتر از همیشه میخواهم حاصل سالها تجربه را برای تلویزیون جبران کنم. نگذاریم حوزه کودک ما بدون پشتوانه بماند. برنامههایی تولید کنیم که مثل هادی و هدی برای نسل امروز ما خاطره بشوند. عصبانی نمیشوم قناد از خصوصیات رفتاریش برایمان چنین میگوید: اطرافیانم تا به حال عصبانیت من را ندیدهاند. به همه هم توصیه میکنم اگر کسی عصبانی شان کرد، جای اخم لبخند نثارش کنند تا یک انرژی خوب را خلق کرده باشند. حتی در دشواریها هم باید آن برق شادی در چشمانمان باشد. دنیای ما به این حسهای خوب نیاز دارد. کسی که شما را ناراحت میکند، بالاخره میرود اما حتی او هم از شما خاطره خوشی خواهد داشت اگر به رویش بخندید. وی تاکید میکند: تا آن جا که جان در بدن دارم به کودکان خدمت میکنم. مجری گری فقط این نیست که اجرا کنیم و برویم. حدود ۲۰ سال برنامه زنده داشتم و در آن مدت هیچ اتفاقی نیفتاد. اما وقتی از آن برنامه کنار آمدم، حواشی ایجاد شد. هر حوزهای نیازمند آدمهای کاردان و دلسوز است. کاش نگاههای بعضی از ما درباره نیازهای حوزه کودک اصلاح شود. وی خاطر نشان میکند: خوب به یاد دارم، یک بار به آقای سمندریان که استاد من بود، گفتم هر موقع به روی صحنه میروم، تن و بدنم میلرزد. گفت: آفرین. پرسیدم چرا آفرین؟ گفت: چون تو به دوربین نگاه نمیکنی به هزاران هزار نفری که پشت دوربین نشستهاند، نگاه میکنی پس باید به گونهای باشی که هیچ کدام را نرنجانی و با تخصص کارت را اجرا کنی. ۱۵۰ بچه دارم حرفمان میرسد به آرزوها و حسرتهای زندگی و قناد در این باره بیان میکند: همین که توانستهام با تمام بچههای ایران صحبت و برایشان برنامه اجرا کنم، به آرزویم رسیدهام و در این جایگاهی که هستم تلاشم را برای ارتقا و انتقال تجربه هایم به دیگران انجام میدهم. حسرتی در زندگی ندارم و هرکجا که باشم سعی میکنم خودم را با آن جا وقف دهم. اگر به بیمارستان و عیادت دوستی میروم به بخش کودکان سر میزنم و این گونه دلم را خوشحال میکنم و اگر حتی یک کودک را خوشحال کنم برایم حس خوبی را به همراه میآورد. وقتی در مکانهای عمومی میروم این قدر لطف مردم و فرزندانشان شامل حالم میشود و عکس میگیرند که گاهی در روز به ۵۰ عکس میرسد. من سعی کردهام محبوب باشم تا معروف. هر کس از من میپرسد عمو قناد چند بچه داری؟ میگویم ۱۵۰ تا. چون هر هفته در برنامهای که دارم حدودا همین تعداد در کنارم هستند. به تمامی همکارانم گفتهام یادمان باشد برنامهای که اجرا میکنیم مختص تهران نباشد، بچههای جنوب و شمال کشور، دلبندانم از غرب یا شرق کشور را هم در نظر بگیریم، آنهایی که با عشق پای جعبه جادویی نظاره گر اجرای ما هستند و حقی بر گردنمان دارند.∎
نظر شما