ساعتی بعد آمد، عارض شد: تصدقت گردم گویا به جهت توسعه صحن مطهر تعمیرات میکردهاند، ناخنک بیل مکانیکی خورده به صورت قبری و صورت قبر را چاک داده و جنازه هویدا گشته. در افواه است که جنازه به رسم اهالی مصر مومیایی بوده و از سالخوردگان جمع یکی گواه داده که جنازه پهلوی اول است .
فوقالنهایه متعجب گشته از درگاه ایزد منان عاقبت به خیری طلبیدیم. برگشتنا بوی کباب زیر دماغمان زد به یاد عهد شباب گفتیم کبابی تناول کنیم که ری است و کباب و ریحانش خاصه در بهار. کباب خورده به منزل مراجعت کردیم .
فی اثنا تعویض ملابس خشایار از اتاق خویش ندا داد اوه اوه اینجا رو ببین !
فرمودیم چه شده؟
عارض شد: تصدق همه سایتها و خبرگزاریها زدن که جنازه پهلوی اول بوده .
فرمودیم: چطور مقبره و اینها نداشت آن که ما دیدیم؟
گفت: فی سنوات الماضیه شیخ صادق خلخالی نامی گویا قاضی القضات بود امر به ویرانی کرده و تخریب شده است.
فرمودیم: حالا صاحب این چهار تکه استخوان هرکه بوده و هرچه بوده اینهمه بامبول و شامورتی بازی ندارد که برفرض جنازه پهلوی هم باشد! خب که چه ؟ برای شکم گرسنه خلایق نان و قاتق میشود؟ یعنی هیچ خبر در ممالک محروسه به جهت پوشش نبوده و نیست که کلهم جماعت ژورنالیست چند تکه استخوان را راپورت دهند؟
گفت: چه عرض کنم؟ و ادامه داد: حل شد تصدقت گردم گویا تولیت حرم جناب عبدالعظیم سلاما... علیه روشنگری فرمودهاند و اعلام داشتهاند بلی جنازهای کشف شد و مجدد به خاک سپرده شد و پهلوی نبوده است... .
گفتیم خب خدا را شکر! حالا همین را فردا عدهای پیراهن عثمان میکنند کهای ال و آی بل ... همینقدر هم که نگاشتهایم از بیغیرتیمان بود... فوقالنهایه خستهایم. باران بر جانمان خورده برویم یک آویشن و نبات بنوشیم بخسبیم سرما به جانمان ننشیند... زیاده فرمایش نداریم.
نظر شما