پیشنویس: این یک یادداشت عادی نیست، شرح سادهای از وضعیت کسانی است که از ساعت 11:33 روز پنجشنبه 30 دی 1395 زندگیشان زیر آوار پلاسکو فروریخت. آخرین روز دی 1395 آخرین روز پلاسکو بود؛ آخرین روز اولین برج بلند پایتخت که 55 سال بدون اینکه بخواهیم بخشی از تاریخ شخصی خیلی از ما شد. شاید برای همین است که حفرهای که در جای پلاسکو در حاشیه چهارراه جمهوری باقی مانده است به چشم میآید. آخرین روز دی 1395 آخرین روز پلاسکو بود؛ اما آخرین روز این ساختمان اولِ بسیاری چیزها برای خیلیها شد. خیلیهایی که نان شب و خرج زندگیشان لابهلای آتشی که به جان پلاسکو افتاد باقی ماند. آنهایی که همزمان با آتشی که زبانه میکشید و ساختمانی که فرومیریخت ناباورانه ایستادند و دودشدن سرمایههایشان را به چشم دیدند. در فیلمهایی که از لحظه فروریختن پلاسکو باقی مانده میتوان صدای این دودشدن را شنید. آتشی که از طبقه هشتم پلاسکو شروع شد، شعلهای بود که به جان زندگی هرکدام از مالکان هزارو 200 واحد موجود در برج و پاساژ پلاسکو افتاد و زندگیشان را تغییر داد؛ چه آنهایی که در برج بودند و از آنچه داشتند تنها حفرهای باقی ماند و چه مالکان سرقفلیهای داخل پاساژ که همه سالم ماندند اما مالک مجموعه به بهانه ساختن مجموعهای جدید جلوی کسبوکارشان را گرفت. در 365 روزی که از سقوط برج پلاسکو گذشته روزهای سختی به خیلی از این افراد گذشت و سؤالها و درخواستهایشان بیجواب باقی ماند و بسیاری از آنها به پاساژ نور کوچ داده شدند. در این میان وضعیت مالکان سرقفلیهایی که در پاساژ قرار داشت بدتر از آنهایی بود که در برج بودند. خسارت و وام طولانیمدتی که شامل حال مالکان میشد، بهسختی به آنها پرداخت میشد. آنها ماندند و سرقفلیهای میلیاردی که حالا به مفت هم کسی سراغش نمیرفت و سرمایهای که متوقف شده بود بدون اینکه توضیحی بدهند. مالک ساختمان بهعنوان یکی از مقصران این فاجعه بهجای اینکه پاسخی برای مالکان 560 واحد فعال داشته باشند، پشت درهای بسته در جواب سؤالهای آنها یک جواب را تکرار کردند: مرکز تجاری قشنگتر و بهتر از پلاسکو خواهیم ساخت با چند برابر واحد تجاری تازه. در میان این جواب تکراری، پاسخی برای این سؤال نداشتند که وضعیت سرقفلیهایی که قرار است تخریب شوند چه میشود. آنها حتی در برابر شکایتی که سرقفلیداران کردند در دادگاه حاضر نشدند و درحالیکه شهرداری مجوز بازکردن پاساژ را صادر کرد، باز جلوی بازشدن آن را گرفتند. در یک سال گذشته در حالی درهای پاساژ پلاسکو به روی صاحبان سرقفلیها بسته بود که تابستان دزدان وارد شدند و هر آنچه را میشد به پول تبدیل کرد، برداشتند و بردند. دزدانی که آنقدر سروقت کارشان را کردند که ردی هم از خود بهجای نگذاشتند. چند روز پیش سرانجام بعد از یک سال محمد سعیدیکیا، رئیس بنیاد، اعلام کرد قصد دارد کلنگ مرکز تجاری جدید را در سالگرد سقوط برج پلاسکو به زمین سوخته بزند و بولدوزر به جان پاساژ بیندازد و تنها تعهدی که در برابر سرقفلیها دارد این است که هرکسی وقت آمادهشدن بیاید و سندش را ارائه دهد تا از میان چندهزار واحد یک واحد را با پرداخت مابهالتفاوت روز سرقفلی بگیرد. این جمله تقریبا پاسخ همه سؤالهایی بود که در یک سال گذشته تکرار شد.
بنیاد بهعنوان مالک قرار نیست جریمه بیکاری و معطلبودن سرمایه 560 واحد تجاری را بابت ساخت مجتمعی که سود زیادی برایش دارد پرداخت کند بلکه هزینهای اضافهتر هم از هرکدام از این واحدها دریافت خواهد کرد. این حرف رئیس بنیاد شاید تیر خلاصی است به سمت کسانی که یک سال است در آتش پلاسکو آتش گرفتند و اگر در کنارشان نباشی نمیفهمی چه بر آنها گذشته است.
∎
نظر شما