محمدرضا باهنر، رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری، در گفتوگویی با خانه ملت از علت کنارگذاشتن قالیباف در رقابتهای انتخاباتی سخن گفته است. اهم سخنان او در ادامه میآید:
اصولگرایان بدون آنکه از اصولشان دست بردارند باید ادبیات خود را اصلاح و نفوذشان در جامعه را بیشتر کنند تا بتوانند با نسلهایی که تغییر میکند، تعامل مثبت و سازندهای داشته باشند.
باید به احزاب موجود براساس این شرایط اخطار و فرصت داده شود تا خود را با این شاخصهها تطبیق دهند که حدود 80 تا90 درصد احزابی که مجوز گرفتند، تعطیل میشوند.
عموما احزاب ما غیر از حزب جمهوری اسلامی به جای اینکه دولتساز باشند از سوی دولت ساخته شدهاند؛ یعنی یک دولت میآید روی کار، قدرت میگیرد و حزبی را تأسیس میکند.
اصولگراها نیز از این مسئله مستثنا نیستند. ما در مجلس نهم به همراه جامعه روحانیت و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بر یک مانیفست تفاهم کردیم که 12 تا باید و 12 تا نباید داشت که اینها مانیفست اصولگرایی بود و مطالب جامعی هم تقریبا داشت اما اینکه همه مدعیان اصولگرایی این مانفیست را قبول دارند یا خیر، سؤال دیگری است به همین دلیل است که یک دورهای جبهه متحد میشود و یک دوره جمنا میشود.
دوره چهرهها و شخصیتهای حقیقی کاریزما تقریبا تمام شده و اگر کاریزمایی هم قرار است در کشور به وجود بیاید، ساختارها باید به وجود بیاورد که این را باید دنبال کنیم.
اشتباه است همه قدرت دست ما پیرمردهای اول انقلاب باشد
رئیسی از نظر اجماع یک مشخصههای ویژهای داشت که سایر کاندیداها نمیتوانستند این اجماع را روی خود جلب کنند اما اینکه جمنا برای حمایت از آقای رئیسی اصولا تأسیس شد، خلاف واقع است.
رئیسی در همان زمان که نامزدیاش مطرح شد ابتدا مخالف بود و فرایندهایی طی شد تا به نتیجه رسید و اصلا اینگونه نبود که تصور کنند ساختار جمنا یک اراده داشت که رئیسی انتخاب شود.
افرادی که به جمنا وارد شدند روز اول افراد متفاوتی را بهعنوان کاندیدای نهایی مدنظر داشتند اما اینگونه نبود که جمنا برای رئیسی ساخته شده است. نمیخواهم بگویم اجزا اینگونه نبودند طبیعی است افرادی که به جمنا وارد شدند، هرکدام برای نامزدی فرد مورد نظرشان تلاش را آغاز کردند.
جمنا نتوانست همه فعالان سیاسی اصولگرا را دور هم جمع کند و احزاب اصولگرا به دلیل رویکردی که جمنا مبنی بر استفاده از سرمایههای اجتماعی جوانتر داشت، دلخور بودند و میگفتند جمنا به احزاب توجه کمی داشته است.
برخی از بازنشستگان سپاه که از سپاه بیرون رفته بودند و ارتباط تشکیلاتی نداشتند عضو جمنا بودند که در استانها در افکار عمومی پررنگ شده بود که جمنا ساخته و پرداخته سپاه و بسیج است.
به طور مثال آقای ذوالقدر که رئیس ستاد اجرائی جمنا بود حدود 10 سال قبل از سپاه جدا شده و در قوه قضائیه فعالیت میکرد اما افکار عمومی و کسانی که آقای ذوالقدر را میشناختند به نام سردار ذوالقدر میشناختند و در افکار عمومی اینگونه عنوان شده بود که جمنا ساخته و پرداخته سپاه و بسیج است.
جبهه پایداری اصلا بحثشان چیز دیگری بود و آنها میگفتند شما بهاصطلاح وحدتی که میخواهید به وجود بیاورید وحدت تشکیلاتی و سهمیهبندی است و ما به دنبال یک وحدت گفتمانی هستیم و فرقی بین خودشان و بقیه قائل بودند و الان هم قائل هستند. در نهایت چون کاندیدای نهایی جمنا کاندیدایی شد که به ذائقه پایداریها خوش میآمد حمایت کردند البته این به معنی عضویت رئیسی در جبهه پایداری نیست ایشان عضو جبهه پایداری نبوده و نیستند. اگر کاندیدای نهایی جمنا بهطور مثال قالیباف یا فرد دیگری میشد ممکن بود جبهه پایداری دیگر حمایت نکند.
بنده ساختار جمنا را برای حزبشدن درست و کافی نمیبینم و جمنا نمیتواند یک حزب باشد، بلکه یک جریان سیاسی گفتمانی بود که در جریان گفتمانی طبیعی است که همه احزاب حمایت کنند.
اگر بخواهد حزب اصولگرایی راه بیفتد باید از ظرفیت جمنا استفاده کند اما ساختار جمنا تغییر کند.
کسی قالیباف را الزام به انصراف نکرد اما درمجموع به این جمعبندی رسیدند که انصراف دهند یکی از دلایل انصراف این بود بالاخره کسی که چند دوره کاندیدا میشود و خودش را در معرض رأی قرار میدهد و موفق نمیشود، شاید حضور مجددش خیلی خوب نباشد.
احزاب قدرتمند اصولا دولت در سایه دارند و هیچ اشکالی هم ندارند و اگر در جامعه ما 60 درصد به روحانی رأی دادند و 40 درصد به رئیسی، اما در مدیریت دولت این 60 به 40 نباید وجود داشته باشد.
اگر جلیلی بتواند 40 درصد جامعه اصولگرایی را مدیریت کند دولت در سایه معنا میدهد.
دولت در سایه میتواند پیشنهاد بدهد یا اگر جایی دولت خواست به انحراف برود و مطالبات متن را به حاشیه بکشاند دولت را نقد کند اما اگر دولت در سایه وظیفه خودش را این بداند که نگذارد دولت کار کند و برای دولت قانونی کارشکنی و مزاحمت ایجاد کند، این یک خیانت به انقلاب و اسلام است.
بله در این استیضاحها همچون رضا فرجیدانا، عطاالله مهاجرانی و عبدالله نوری طبیعی بود بالاخره بنده در آنجا حوزه نفوذ رأی داشتم که بعضیوقتها موفق بود و بعضیوقتها موفق نبود
اگر به دوره مجلس پنجم برگردیم خیلی جدیتر عمل میکنیم؛ در آن موقع آقای مهاجرانی، مهاجرانی امروز و خارجنشین نبود یا عبدالله نوری زندان نرفته بود.
در مجلس نهم و استیضاح فرجیدانا بنده حوزه نفوذی رأی داشتهام، اما حوزه نفوذ بنده صد رأی نبود.
اگر 10 معاون وزیر از بانوان داشته باشیم قطعا تأثیرش بیشتر از یک وزیر زن است.
نظر شما