حالا چند روز از آن ماجرا گذشته و امید البته تمایل زیادی برای حرف زدن ندارد. میگوید از طرف باشگاه به او گفتهاند حرف نزن تا جو کمی آرام شود. با این حال او به چند سوال غیرحاشیهای ما پاسخ داد.
میگویند اشکهایت هنوز هم بند نیامده! (با خنده)
چرا، بند آمده. خیلی ناراحت بودم. بازی برده را مساوی کردیم. اگر مساوی نمیشد شاید خیلی از اتفاقها نمیافتاد. فوتبال است دیگر و از این اتفاقها میافتد.
گریههایت به خاطر علیرضا منصوریان بود؟
یک بغضی داشتم که یکدفعه ترکید. بیخیالش شویم.
از تیم چه خبر؟
تمرین میکنیم و همه چیز خوب است. امیدوارم اتفاقهای خوبی برای استقلال بیفتد.
فکر میکنی مربی خارجی برای تیم بیاورند، خوب است یا ایرانی؟
من بازیکن هستم و برایم فرق چندانی ندارد. هر کسی بیاید، میخواهم بازی کنم و خودم را ثابت کنم.
ماجرای پرسپولیس را شنیدی؟
بله، اما نظری دربارهاش ندارم.
استقلال این فصل میتواند به روزهای خوب برگردد. در حال حاضر در انتهای جدول هستید.
در انتهای جدول هستیم، اما شما جدول را ببینید. دو ـ سه تا برد بیاوریم داستان متفاوت میشود. هواداران هم صبوری کنند. قول میدهیم روزهای خوبی را برای آنها رقم بزنیم.
نظر شما