به گزارش جامجم، درباره سندرم نخستین جشنوارهها دلایل زیادی میتوان برشمرد؛ از مشکلات بودجه گرفته، تا نبود برنامهریزی درست، نگاه سیاستزده به فرهنگ، بیلان کاری دادن یا شوق آنی که همچون ستارهای رو به افول میگذارد. اما برگزاری جشنوارهها هر دلیلی که داشته باشد، در مغز نمیگنجد که اصلا چرا اینگونه جشنوارهها شکل میگیرند و چرا اینقدر زود تعطیل میشوند. به قول شاعر: کاین آمدن و رفتن از بهر چه بود؟
در نفس برگزاری هر جشنوارهای چند دلیل نهفته است. نخست محفل و بستری برای ارائه کردن، دوم ایجاد فرصتی برای دیده شدن، سوم ایجاد رقابت و چهارم ارتقای محتوا از پس آن رقابت. اما اگر همه جنبههای مثبت برگزاری یک جشنواره در عرصه فرهنگ را قلم بگیریم، چطور میشود جشنوارهای بتواند این خواستهها و اهداف را برآورده کند؛ آن هم وقتی اصلا استمرار پیدا نمیکند؟
به همه این سوالات و ابهامات یک چیز دیگر را هم باید اضافه کرد؛ اینکه در کشور ما متاسفانه در موارد زیادی دیده شده که یک جشنواره تعطیل میشود، بعد افراد دیگری همان جشنواره را با همان کارکردها با یک عنوان دیگر برگزار میکنند. این دیگر سندرم روی سندرم است.
یک اتفاق جالب دیگر هم هست، آن هم اینکه گاهی میبینیم چند جشنواره با عناوین مختلف در یک موضوع فرهنگی برگزار میشود که فقط اسم آنها با همدیگر فرق دارد. نکته جالب این است که هر دو یک کارکرد دارند اما هیچ کدام همدیگر را قبول ندارند. در این شرایط خوش به حال شرکتکنندگان آن جشنوارهها که میتوانند یک اثر را به دو جشنواره بفرستند و احتمالا دو جایزه به جیب بزنند!
مثلث دو ضلعی
موسی بیدج، شاعر و مترجم درباره سندرم برگزاری نخستین جشنوارههای فرهنگی و هنری معتقد است: جشنوارههای فرهنگی یک نیاز برای جامعهای هستند که پر از انباشتگی و تراکم جمعیتی است. این که تجمعی برای دیده شدن صورت بگیرد یک نیاز است. شما اگر کالایی دارید باید تبلیغ شود. حال اگر این تبلیغ فردی باشد ممکن است یک سود داشته باشد، اما اگر دستهجمعی باشد سودش بیشتر میشود. از این رو جشنوارهها فرصتی برای تبلیغ کالاهای فرهنگی و بهتر شدن نوع کیفی این کالاها میشود. اگر بخواهیم کیفیت را بالا ببریم باید حرف دیگران را بشنویم. از طرف دیگر گرد هم بودن هم یک مزیت است.
او در گفتوگو با خبرنگار ما میافزاید: اما اینکه چرا جشنوارهها و کنگرهها استمرار پیدا نمیکند، یک دلیل عمدهاش این است که شاید بسیاری از کسانی که دستاندرکار هستند به کار فرهنگی چندان معتقد نیستند. مثلث سیاست، اقتصاد و فرهنگ را در نظر بگیرید. فرهنگ نیاز جامعه ما را تشکیل میدهد، اما در حال حاضر با نگاه ابتدایی میتوان فهمید دو ضلع سیاست و اقتصاد بسیار پر رنگ است، درحالیکه ضلع فرهنگ بسیار کمرنگ است.
این شاعر و مترجم میگوید: هر وقت صحبت به کالای فرهنگی میرسد، گفته میشود برای فرهنگ دیر نمیشود. از دید این تفکر شعری که اکنون گفته میشود، ده سال دیگر هم میتواند خوانده شود، اما کالایی که امروز تولید میشود همین امروز باید تبلیغ شود. برهمین اساس فکر میکنم ما هنوز یاد نگرفتهایم فرهنگ کمتر از سیاست و اقتصاد نیست. برای همین در زمینه تخصصی خودم که مدام میگویم ادبیاتمان را به جهان ارائه کنیم، هیچ وقت کاری صورت نگرفته است. نهایت یک دوره جشنوارهای راه افتاده، اما استمرار پیدا نکرده است.
بیدج تاکید میکند: جشنوارههای فرهنگی را باید از نظر مالی حمایت کرد. برای فرهنگ باید هزینه کرد. وزارت فرهنگ باید خرج کند. وزارت نفت نیست که درآمد داشته باشد. در نتیجه باید میان جشنوارههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تعادلی برقرار شود.
مگر چقدر تقدیری داریم؟
محمد سریر، آهنگساز و رئیس خانه موسیقی نیز به جامجم میگوید: نیات کسانی که جشنواره برگزار میکنند، بسیار خوب است ولی برای برگزاری جشنواره و کنگره موانع زیادی وجود دارد و برگزارکنندگان باید از مسیر پرتلاطمی بگذرند.
او ادامه میدهد: معمولا همه میخواهند تلاش خود را ارائه کنند، اما چون هر جشنوارهای به عوامل زیادی نیاز دارد، معمولا اگر یکی از عوامل تامین نشود، نظم برگزاری جشنوارهها را به هم میزند. ممکن است موانع و امکانات، اجازه استمرار یک رخداد فرهنگی را ندهد. با این حال من تصور میکنم همین حد از برگزاری جشنوارهها هم باید مورد توجه قرار بگیرد.
این آهنگساز و مدیر هنری درباره موانع و دلایل نبود استمرار جشنوارههای فرهنگی چنین بیان میکند: بجز مسائل مالی، موانع دیگری هم وجود دارد. گاهی اوقات در جشنوارهای قرار است از تعدادی افراد صاحب نظر تقدیر شود، اما مگر چند نفر در آن حوزه هستند؟ این است که نهایت در یکی دو دوره جشنوارهای برگزار و از آن افراد تقدیر میشود و بعد دیگر آن رویداد به پایان میرسد.
همایش یا نشست یا چی چی؟
یکی دیگر از این نخستینها تغییر عنوان جشنواره با نامهای وارداتی یا معادلهای فارسی آنها بی توجه به تفاوت مفهوم این واژه هاست . از این رو این روزها شنیدن عنوان نخستین همایش، نخستین سمینار، نخستین سمپوزیم، نخستین کنگره، نخستین یادواره، نخستین هم اندیشی، نخستین جشنواره، نخستین نشست، نخستین کنفرانس و نخستین گردهمایی چندان چیز عجیبی نیست. هرکدام از این واژهها بار معنایی مختلفی دارند که چندان امکان جایگزینی ندارند. اما گویی دیگر شنیدن چنین تعبیری میان حجم اخبار چندان عجیب نیست که نخستین کنگرهِ گردهمایی و هماندیشی شاعران در نشست ادبی فلان شهرستان کوچک برگزار شود!
تکرار مکررات
یک نمونه از تکرار مکررات جشنوارهها در عرصه موسیقی را با هم در ادامه مرور میکنیم.
نخستین جشنواره موسیقی عشایر
نخستین جشنواره موسیقی کوچ
نخستین جشنواره موسیقی غرب کشور
نخستین جشنواره موسیقی زاگرس
نخستین جشنواره موسیقی لری
نخستین جشنواره موسیقی منطقهای حماسی
همه این جشنواره طی دو دهه گذشته در یکی از استانهای غرب کشور برگزار شدهاند.
براستی چقدر تفاوت میان نوع موسیقی و برگزارکنندگان و شرکتکنندگان این جشنوارهها وجود دارد. تال و تنبک و کمانچه زیبایی بسیار دارد و شنیدنش خالی از لطف نیست اما برگزیدن نامهای مختلف برای برگزاری جشنوارههای مختلف در یک جغرافیا چه معنا دارد؟
نظر شما