یکی از سیلزدگان آذرشهر روز حادثه را اینطور روایت میکند: «در روز سیل من به همراه همسرم در حال خارج شدن از روستا بودیم، وقتی به زیرگذر رسیدم متوجه شدم که سطح آب بسیار بالا است. سعی کردم از زیر پل عبور کنم، اما ماشینم خاموش شد، پشت سر من هم یکی دیگر از روستائیان حضور داشت با کمک او ماشینم را به سطح بالاتری رساندیم و بعد از آن شاهد صحنه عجیبی بودم؛ اگر چند دقیقه زودتر از زیرپل خارج نشده بودم، حالا من به همراه همسرم دچار حادثهای میشدیم که شما باید ما را نیز جزو مفقودان یا کشتهشدهها اعلام میکردید.»
به گزارش اعتدال به نقل از ایلنا، شهرستان آذرشهر با بیش از ۴۰ هزار نفر جمعیت در جنوب غربی شهر تبریز قرار دارد و با مرکز استان آذربایجان شرقی حدود ۵۴ کیلومتر فاصله دارد. آذرشهر در جریان سیل اخیر و با پخش شدن فیلمهایی که مربوط به آب بردن ماشینها در زیر پل غلهزار بود و به خاطر از دست رفتن ۲۳ نفر از ساکنانش بر سر زبانها افتاد.
بنا به گفته شهروندان آذرشهر حدود ۱۲ سال پیش از کنار رودخانه قوری چای (به معنی رودخانه بیآب) یک راه فرعی باز شد تا مردم جهت بازگشت از روستای غلهزار به سمت آذرشهر از این راه فرعی بگذرند. در روز حادثه در حالی که شهروندان آذرشهری و ۵ مسافری که گفته میشود از اهالی خراسان بودند از روستای غلهزار از این راه فرعی باز میگشتند، در حالی که خودروهای آنها در جهت عکس رودخانه در حال حرکت بود، سیل آنها را به کام مرگ فرو برد به صورتی که این خودروها بعد از برخورد با حاشیه رودخانه کاملا متلاشی شدند.
بعد از حادثه رخ داده خبرها به نوعی از آذرشهر منعکس یافت که گویای مطالبی وارونه بود. متاسفانه در برخی نشریات و پایگاههای خبری خواندیم که سیل تماشاچیانی که در حال فیلمبرداری بودند را با خود برده است، اما تحقیقات میدانی نشان میدهد؛ تمامی افرادی که در این منطقه بر اثر سیل جان خود را از دست دادند، داخل ماشین بودند و افرادی که مشغول فیلمبرداری از وقوع سیل بودند در ارتفاع تقریبا پنج متری از سطح رودخانه و در بالای پل حضور داشتند.
صدای شیون سیلزدگان فضا را پر کرده بود
حسین راننده ماشینی است که ما را به آذرشهر رساند، او در روز واقعه همانند بسیاری از آذرشهریها برای تماشای سیل به روی پل غلهزار آمده بود، او درباره مشاهدات خود به خبرنگار ما چنین میگوید: «غروب جمعه در حالی که مشغول مسافرکشی بودم به ما خبر رسید که از بالادست سیلی در حال رسیدن به آذر شهر است، با سرعت خود را روی پل غلهزار رساندم. پیش از این هم ما چندین سیل دیده بودیم، اما این سیل با همه آنها متفاوت بود در یک لحظه آسمان کبود شد و صدای رعد و برق همه محیط را پر کرد.
باران شدید بارید تا حدی که مجبور شدیم به داخل ماشین برویم، نزدیک ۵ دقیقه بارش باران ادامه داشت و بعد از آن تگرگ شروع به باریدن کرد. باران قطعه شد و ما از ماشین خارج شدیم. صحنه بسیار هیجانانگیز بود و همه در حال تماشا و فیلمبرداری بودیم که بعد از چند ثانیه توده عظیمی آب از بالادست به پایین آمد، همه وحشت کردیم، ناگهان متوجه شدیم که آب همه ماشینهایی که از زیرگذر پل در حال خارج شدن بودند را با خود برده است. بسیاری از سرنشینان را میشناختم، یکی از آنها همکارم بود که با هم در خط تبریز–آذرشهر مشغول به کار بودیم، کاری نمیتوانستیم بکنیم جز اینکه صدای شیون و فریاد همشهریانی در حال غرق شدن بودند را بشنویم. در این وضعیت یکی از افرادی که بستگانش در حال غرق شدن بود، میخواست خود را به آب بیندازد که جلوی او را گرفتیم.»
آب خانواده برادرم را با خود برد
یعقوب، معلمی ۵۰ سالهای است که در حادثه سیل آذرشهر برادر، دو برادرزاده و زن برادر خود را از دست داده است. این معلم ادبیات درباره روز حادثه میگوید: «ساعت ۸:۳۰ غروب، در حالی که هوا رو به تاریک شدن میرفت، باخبر شدیم که یک سیل از روستاهای بالادست عجبشیر در حال رسیدن به آذرشهر است. با عجله برای رسیدن به محل حادثه خانه را ترک کردم و با ماشینم به محل حادثه رسیدم. هنگامی که رسیدم آب رودخانه بالا آمد و ماموران به محل رسیده بودند. متاسفانه با صحنه بسیار دلخراشی مواجه شدم در حالی که مشغول تماشای برخورد سیل با ماشینها بودم، متوجه شدم که برادر، دو برادرزاده و همسر برادرم در ماشینی که متعلق به آنها است؛ سوار بر موجی از سیل از مقابل چشمانم دور شدند.
اصلاً نمیدانم چه شد، با تمام قدرت فریاد میزدم و میخواستم برادرم را از داخل آب بیرون بکشم، اما قدرت و توان این کار را نداشتم. من دیدم آب خانوادهام را با خود میبرد. از صبح روز بعد به همراه دیگر افراد آذرشهر به دنبال جسدها رفتیم و در روز یکشنبه، دو روز بعد از حادثه توانستم اجساد خانوادهام را پیدا کنم.»
یعقوب در واکنش به سوال خبرنگار ما مبنی بر اینکه گفته میشود، سیل برخی افراد را که مشغول فیلمبرداری بودند به داخل آب برده است، گفت: «متاسفانه این موضوعی است که افرادی که در محل حاضر نبودند، منتقل کردند و در رسانهها پخش شد اما شما که محل حادثه را دیدهاید، آیا سیل میتوانست افرادی که روی پل هستند را با خود به داخل رودخانه ببرد؟ متاسفانه خانواده من و ۱۹ نفر دیگر در آن زیرگذر شوم از دست رفتند احداث این زیرگذر غیراستاندارد ربطی به دولت کنونی ندارد، بلکه در دولت قبل این زیرگذر با توجه به اعتراض گسترده مردم پیریزی و آسفالت شد. من تمام این حرفها را در دیدار با وزیر کشور هم مطرح کردم و به او گفتم برادر من و برادرزادههای من به همراه مادرشان در این سیل جان خود را از دست دادهاند و روبه او ادامه دادم شما ترتیبی دهید که برادران و برادرزادهها و زن برادرهای دیگر در چنین حادثههایی از بین نروند. زمانی که در حال تماشای سیل بودم به این فکر میکردم که شاید سیل مرا با خود ببرد اما هیچ وقت فکر نمیکردم دیگر خانواده برادرم را نتوانم ببینم.»
همراه با راننده به سمت روستای تیمورلو از توابع شهرستان آذرشهر رفتیم همانجا که اکثر جسدها را شهروندان این منطقه از آب گرفتند. مردم شهر تیمورلو به خود افتخار میکنند که توانستند با همت خود و همچنین کمک به نیروهای امدادی اجساد همشهریان خود را از آب بگیرند.
همه زمینهای کشاورزیمان از بین میرفت
چراغعلی پیرمرد ۷۰ سالهای است که در روستای تیمورلو از توابع شهرستان آذرشهر زندگی میکند و به کار کشاورزی و باغداری مشغول است. چراغعلی به همراه سایر نیروهای امدادی از ساعات اولیه حادثه بهدنبال اجساد مدفون شده است. او میگوید: «همه محصولات ما بر اثر سیل از بین رفته است و بنا به گفته کارشناسان چندین سال نمیتوانیم در اینجا چیزی بکاریم، مشکلی از این بابت نیست ای کاش زمینهای ما همه از بین میرفت، ولی حتی یکی از همشهریان ما جان خود را از دست نمیداد. اگر به وضعیت زیرگذر روستای غلهزار رسیدگی میشد، شاید تلفات در این حد نبود و ما تنها دغدغه زمینهایمان را داشتیم.»
پیرمرد کشاورز روستای تیمورلو در توصیف عملیات امدادی یافتن اجساد قربانیان سیل به خبرنگار ایلنا گفت: «بعد از اینکه صدای مهیب رعد و برق و باران شدید را در غروب جمعه شنیدیم از خانه خارج و با حجم زیادی از آب که از رودخانه لبریز شده بود روبرو شدیم. به صورتی که همه باغهای ما در عرض چند دقیقه زیر آب مدفون شد و راه اصلی توسط سنگهای عظیم و درختانی که سیل با خود از بالا دست به پایین آورده بود مسدود شد و نیروهای امدادی نمیتوانستند به محل حادثه بیایند. به ناچار خودمان تصمیم گرفتیم به داخل رودخانه برویم تا جنازه همشهریان خودمان را از داخل گل و لای بیرون بکشیم.»
چراغعلی ادامه داد: «روستای ما(تیمورلو) با پل زیرگذر غلهزار ۲۰ کیلومتر فاصله دارد و ما این را میدانستیم که آب آنها را به آنجا خواهد آورد. بعد از گذشت یک روز از سیل توانستیم یک کودک و یک زن ۳۰ ساله را در میان گل و لای پیدا کنیم هنوز نیروهای امدادی به دلیل مسدود بودن مسیر به محل نرسیده بودند.»
همه محصولات زیر آب رفت
یدالله یکی از کشاورزان جوان روستای تیمورلو است. او که همه محصولات مزارع و باغات کشاورزی خود را در جریان سیل از دست داده بود، با دست نقطه دوری را نشان داد و گفت: «آن قسمت را که میبنید مزرعه زعفران ما است. من به همراه دو برادرم نزدیک به ۵ سال است که در آنجا با تلاش زیاد به محصول زعفران دست یافتیم و حالا دو سال است که این محصولات را به فروش میرسانیم، ولی حالا هیچ چیز از آنها باقینمانده است. نه تنها ما بلکه زمینهای کشاورزی همه بچهمحلهای ما در زیر آب مدفون شدند. نمیدانیم چه باید بکنیم یا از کجا به ما کمک خواهد رسید. این گل و لایی که سیل با خود آورده است را باید از روی زمینهایمان برداریم تا بتوانیم در اینجا کشاورزی کنیم. به غیر از گل و لای نمیدانیم با حجم انبوهی از سنگهایی که سیل با خود به روستای ما آورده است چه باید بکنیم. باید منتظر کمک مسئولان باشیم یا اینکه خودمان به نوعی به این وضعیت رسیدگی کنیم.»
مرگ را به چشم دیدم
بعد از بازگشت به آذرشهر راننده برای استراحت در یک قهوهخانه برای نوشیدن چای توقف کرد. در این قهوهخانه با فردی به نام قسمت علی از اهلی روستای کلوانق (یکی از توابع آذرشهر) در آنجا نشسته بود و بعد از اینکه فهمید برای تهیه گزارش از مناطق سیلزده به آذرشهر آمدهام مرا مخاطب قرار داد و گفت: «از اینکه به اینجا آمدهاید تا از نزدیک به مسائل رسیدگی کنید بسیار از شما ممنونیم، اما این حادثه میتوانست ابعاد گستردهتری داشته باشد و ما عزیزان بیشتری از دست میدادیم. باید به این نکته اشاره کنم تا شما بیشتر در جریان موضوعات قرار بگیرید و ببینید سه روستای دیگر به نامهای کلوانق، دینآباد و سرچشمه شباهت زیادی به روستای غلهزار دارند از این بابت که خروجی این روستاها همانند خروجی روستای غلهزار است.
در روز سیل من به همراه همسرم در حال خارج شدن از روستا بودیم، وقتی به زیرگذر رسیدم متوجه شدم که سطح آب بسیار بالا است. سعی کردم از زیر پل عبور کنم اما ماشینم خاموش شد، پشت سر من هم یکی دیگر از روستائیان حضور داشت با کمک او ماشینم را به سطح بالاتری رساندیم و بعد از آن شاهد صحنه عجیبی بودم؛ اگر چند دقیقه زودتر از زیرپل خارج نشده بودم حالا من به همراه همسرم دچار حادثهای میشدیم که حالا شما باید ما را نیز جزو مفقودین یا کشتهشدهها اعلام میکردید.»
مردم آذرشهر علاوه بر مرگ همشهریانشان از نحوه اقدامات عمرانی و جادهسازیها نیز بسیار ناراحت هستند. آنها در روز دفن اجساد حادثه خطاب به فرماندار انتقادات بسیاری مطرح کردند، اما حسین راننده ما میگفت، ربطی به فرماندار ندارد، این مشکل را باید سالها قبل حل میکردند.
نظر شما