شناسهٔ خبر: 17590445 - سرویس گوناگون
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

داستان یک کلاهبرداری عجیب (7)

وقتی‌کرکس ها بال باز می‌کنند...

صاحب‌خبر - برای اینکه بدقول نشوم کمی مانده به ساعت شش وارد دفتر کارش شدم. سلام و احوال پرسی که شروعِ هر دید و بازدیدی است. خب وکیل جان، خوش خبر باشی. { خنده ریزی کرد } بفرما بشین مهندس جان. نمی دونم اینکه می خوام بهتون بگم دو تا شیاد با چه حقه کثیفی ملکتون رو از چنگتون در آوردن خبر خوشی هست یا نه؛ ولی خب، توی دادگاه مسلما برامون یک نکته خیلی مثبت و خوبیه. یعنی آقا امیدی هست ان شاءا... یا نه. {توی حرفم خندید} بد به دلت راه نده مهندس جان. این طور چیزها باید سیکل خاص خودش رو بگذرونه. بذار اول یک خبر بهت بدم که بدونی باید با چه جونورهایی سرشاخ بشیم. این حبیب آقا و دوست گرامی شون ( که دست بر قضا همون جناب مهندسی هستن که ایشون رو به شما معرفی کردن) از کشور خارج شدن و شما هم تنها کسی نیستی که یک همچین کلاهی سرت رفته. توی پیگیری هام چند باری به اسمشون برخوردم که این یعنی چند مورد کلاهبرداری مشابه، تا بتونن یک پول کلان به جیب بزنن و بعد هم الفرار. مهندس احمدی رو میگی؟ حتما اشتباه شده وکیل جان. نه مهندس جان هیچ اشتباهی نشده. توی کاری که من توش هستم اگر می خوای اطلاعات داشته باشی باید رابط و رابطه هم داشته باشی. من هم گردش ثبتی سند رو درآوردم. اطلاعات اون دو نفر رو هم پیگیر شدم. اینکه حالا چرا با عنوان جعلی جلو نیومدن رو نمی دونم. هر چند میشه اینطور حدس زد که احتمالا ترسِ اینو داشتن مبادا توی سیستم ثبتی کشور اطلاعاتشون تطابق نداشته باشه و دستشون رو شه. به هر حال ... داستان شما یکی دوتا شخصیت نداره. با یک باند روبه رو هستیم که خیلی ها توش خرده پا هستن و اصطلاحا کارچاق کن مابقی. خب، امیدوارم تو جلسه ای که چند روز دیگه داریم بتونم دستشون رو تو دست قانون بذارم. اما ماجرای ملک شما؛ طبق قانون، دادگاه ها نباید به قولنامه اعتبار بدن و این دو دوستمون هم از همین ضعف سیستم استفاده میکنن- ... فکر کنم بهتره بگم سوء استفاده { و باز خنده ریزی کرد}- و دو تا قولنامه برای ملک شما درست می کنن که یکی اش اصطلاحا قوی تر تنظیم شده ولی یکی اش چَکُش کاری نشده و اشکالاتی داره. بعد هم پا میشن میرن دادگاه و هر دو نفر قولنامه هاشونو رو میکنن که چی؟ طبق این قولنامه ها آقای پورحسینی ملکش رو به ما فروخته. در واقع مهندس جان اگر بخوام باهات رو راست باشم اونها علیه شما شکایتی تنظیم می کنن که آقای پور حسینی نامی کلاهبرداری کرده و ملکش رو قولنامه ای به دو نفر فروخته. حالا قاضی محترم، شما بین ما، حَکَم باشید و حق رو به حق دار بدید. جالب نیست؟! با چشم های باز به صورت تهرانی خیره مانده بودم و اگر هم می خواستم چیزی بگویم حروف توی گلویم می شکست. خیلی محتاطانه و دو به شک گفتم: جدی می گین؟.... ادامه دارد...

نظر شما