
ترلان و همسرش تصمیم به جدایی دارند. ترلان به جدایی راضی نبود اما به دلیل اصرارهای شوهرش با طلاق موافقت کرده است. او برای اعتمادآنلاین از دلایل این طلاق میگوید.
*چند سال است با شوهرت زندگی میکنی؟
ما چهار سال قبل ازدواج کردیم و زندگی خوبی هم داشتیم.
*بچه هم دارید؟
نه، هنوز بچه نداریم. تصمیم داشتیم بچهدار شویم که شوهرم گفت طلاق میخواهد.
*چرا میخواهید جدا شوید؟
یک راز در زندگی من باعث شد شوهرم تصمیم به طلاق بگیرد. وقتی فهمید پدرم که من را بزرگ کرده پدر واقعیام نیست، تصمیم گرفت من را طلاق بدهد.
*چرا چنین مساله مهمی را به او نگفته بودی؟
خودم هم نمیدانستم. دو سال قبل بود که فهمیدم او پدر واقعی من نیست ولی با فامیل خودش برای من شناسنامه گرفته است. او همسر دوم مادرم و دوست پدر واقعی من است.
*پدر واقعی خودت کجاست؟
پدرم در یک تصادف فوت کرده و پدری که من را بزرگ کرده با مادرم ازدواج کرده است و بعد هم نام فامیل خودش را به من داده است. دو سال قبل بود که من از یکی از اقوام این موضوع را شنیدم. وضعیت روحیام خیلی به هم ریخته بود. موضوع را با مادرم مطرح کردم و او هم تایید کرد. وقتی شوهرم فهمید به جای حمایت تصمیم گرفت از من جدا شود.
*چرا چنین موضوعی باعث شد که او از تو جدا شود؟
او گفت اگر پدرت فوت کند دیگر چیزی به تو به عنوان ارث نمیرسد و همه دارایی برای برادرت میشود. او به جای حمایت من را تحت فشار گذاشت.
*حالا خانوادهات میدانند که شوهرت چرا میخواهد تو را طلاق بدهد؟
بله میدانند. پدرم هم تصمیم گرفت بعد از طلاق اموالش را به نام من و برادرم کند تا این مساله حل شود اما به من گفته تا زمانی که این مرد شوهرت است این کار را نمیکنم، چون او تو را نمیخواهد. اموالت را میخواهد.
*خانوادهات با این طلاق موافق هستند؟
پدر و مادر من خیلی سنتی هستند. فکر میکردم مخالف باشند اما حالا میبینم که موافق هستند و حمایت زیادی هم از من کردند.