شناسهٔ خبر: 70073290 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: سلام نو | لینک خبر

سرقت ۵ میلیاردی از دختر معلول در تهران

دو سارق بی وجدان از دختر معلول ۵۰۰ میلیون طلا به سرقت بردند.

صاحب‌خبر -

به گزارش سلام نو به نقل از سایت جنایی، تحقیقات در مورد سرقت ۵۰۰ میلیون تومان طلا از دختری معلول حکایت از آن دارد که دو پسر جوان با نقشه قبلی این دستبرد را انجام داده‌اند.

در آغاز تحقیقات گمان می‌شد خواهرزاده دختر معلولی که مورد سرقت قرار گرفته در این سرقت نقش داشته باشد، اما متهم دستگیر شده این پرونده، اعتراف کرد خواهرزاده شاکی در اجرای دستبرد به خانه‌ خاله‌اش نقشی نداشت.
این پرونده از اواخر آبان ماه آغاز و اعلام شد خانه‌ای که در آن زنی همراه دختر معلولش زندگی می‌کردند، مورد دستبرد سارقان نقاب‌دار قرار گرفته است.

با حضور ماموران در محل حادثه تحقیقات مشخص شد که محل سرقت خانه‌ای دو طبقه است که در طبقه اول مادری با دختری جوان و معلولش زندگی می‌کند و در طبقه دوم هم دختر دیگر خانواده با شوهرش سکونت دارد.

همچنین در ادامه تحقیقات مشخص شد این خانواده دختر سومی هم دارد که با شوهر و بچه‌هایش در شهرستان زندگی می‌کنند و هر چند وقت یکبار برای دیدن اقوام به تهران می‌آیند.

خواهر دختر معلول به ماموران گفت: با شوهرم بیرون رفته بودم و وقتی به خانه برگشتیم دیدم قفل خانه‌مان تخریب شده است. مشکوک شدم که سارق به خانه‌ ما زده باشد. وقتی داخل رفتیم متوجه شدیم که سارقان نتوانسته‌اند چیزی سرقت کنند.

این زن جوان ادامه داد: در یک لحظه نگران خواهرم شدم. وقتی به طبقه اول رفتیم دیدیم قفل کاملاً تخریب شده و خانه به هم ریخته است. بعد هم خواهرم را دست و پا بسته گوشه‌ای از خانه پیدا کردیم.

دختر معلول هم گفت: مادرم با خواهرم که از شهرستان آمده بیرون رفتند. نیم ساعت بعد در خانه باز شد و زن و مرد جوانی که صورتشان را پوشانده بودند من را کتک زدند و دست و پایم بستند و ۵۰۰ میلیون تومان طلایی را که داشتم با خودشان بردند. قبل از رفتنشان من پسر سارق را شناختم چون یک لحظه پارچه‌ای که به صورتش بسته بود کنار رفت و من او را شناختم. پسری بود که با خواهرزاده ما که در شهرستان زندگی می‌کند دوست است.

در ادامه مشخص شد اتفاقا دوست پسر خواهرزاده‌ای که شهرستان زندگی می‌کند، به تهران آمده است. به این ترتیب خواهرزاده مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: من و آن پسر که میثم نام دارد، سر کار کارگردانی فیلمی مستند که او بر عهده داشت آشنا شدیم. من در غرب کشور در کار صنایع دستی بودم. دو سال پیش با این پسر آشنا شدم و او کمک کرد تعدادی از کارهایم را بفروشم. الان هم که من با مادرم به تهران آمدیم تا اقوام را ببینیم، میثم هم گفت کاری دارد و به تهران آمد. زمان حادثه من با مامان و مامان بزرگ به بهشت زهرا رفتیم که خاله‌ام زنگ زد و خبر سرقت را داد.

در پی این اظهارات شاکی و اعضای خانواده‌اش تحقیقات در مورد این سرقت میلیونی ادامه یافت و در نهایت کارگردان مستندساز به جرم خود اعتراف کرد.

این متهم در مورد انگیزه‌اش از سرقت گفت: من کارگردانی خوانده‌ام و ۱۳ سال است که کار مستندسازی می‌کنم. در یکی از مستندهایی که در مورد صنایع دستی می‌ساختم با دختر خواهر خانم معلولی که از او سرقت کردم آشنا شدم. این در حالی بود که مدتی بود که قصد ساخت مستند جدیدی را داشتم، اما مشکل مالی داشتم. حتی تلاشم برای وام و قرض هم نتیجه نداد. چند باری با دختری که می‌شناختم به خانه خاله معلولش رفتم و دیدم طلای زیادی دارد. از آنجایی که می‌دانستم سرقت از دختر معلول راحت است، چند روز قبل به تهران آمدم و موضوع را با دوستم فرهاد مطرح و مشورت کردم. او هم قبول کرد در سرقت طلا کمکم کند. فرهاد در زمان سرقت لباس زنانه پوشید تا پلیس را گمراه کنیم.

این متهم در مورد لحظه سرقت گفت: وقتی با شکستن در وارد خانه شدیم دختر دارای معلولیت در حال مطالعه بود و وقتی ما را دید شوکه شد. دست و پای او را بستیم و ۱۱ النگو، دو دستبند و دو گردنبند را برداشتیم. بعد هم به طبقه بالا رفتیم و توپی قفل آنجا را هم تخریب کردیم اما از ترس اینکه صاحبخانه‌ها از راه برسند سرقتی انجام ندادیم.بعد از سرقت فرهاد ترسید و نگران بود که پلیس دستگیرمان کند برای همین خودش را مخفی کرد. من هم از ترس به شهرستان رفتم و طلاها را در یک ساختمان متروکه که یکی از مستندهایم را آنجا ساخته بودم، دفن کردم.

با این اعترافات تحقیقات در مورد ادعاهای مرد دستگیر شده و تعقیب همدست فراری او همچنان ادامه دارد. از طرفی اموال مسروقه با آدرسی که متهم دستگیر شده در اختیار ماموران قرار داده بود، کشف شد.

برچسب‌ها: