عصر ایران؛ مهرداد خدیر- نخستین گفتوگوی تلویزیونی مسعود پزشکیان رییس جمهوری ایران امشب پخش میشود.
هر چند مناسبت این گفتوگو طبعا هفتۀ دولت است ولی چون از 15 تیر که او به ریاست جمهوری انتخاب شده و حتی پس از استقرار هنوز گفتوگوی رسانهای نداشته حایز اهمیت است هر چند بهتر آن بود که نخست کنفرانس مطبوعاتی برپا میکرد و به پرسشهای خبرنگاران واقعی داخلی و خارجی پاسخ میداد و بعد در یک برنامه تلویزیونی شرکت میکرد.
چرا که مجری یا مجریانی که در مقابل او مینشینند ولو در رسانه رسمی شاغل باشند خبرنگار یا روزنامهنگار به مفهوم فنی و تخصصی کلمه نیستند چون کارمندان سازمان صدا و سیما هستند و فاقد استقلال حرفه ای و شاغل در یک سازمان دولتی که اگرچه وقتی دولت غیر اصولگرا بر سر کار باشد با آن مهربانی نمیکند و مدعی میشود و اگر از خودشان باشد به بوق آن دولت بدل میشوند چندان که در سه سال گذشته و در دولت مرحوم رییسی چنین بودند.
مجری یا مجریانی که در برابر آقای رییس جمهوری مینشینند یا گفتارهای رسمی را تکرار میکنند و مثلا در آغاز میکوشند او را به مسیرهایی که خود مایلاند سوق دهند یا اگر از موضع انتقاد باشد انتقادات آنان از جنس رادیکالها و کیهان است نه اکثریت مردم منتها همانها را با ادعای مردم بیان میکنند.
پزشکیان باید مراقب باشد در دامهایی از این دست نیفتد و در نظر داشته باشد سؤالات احتمالا با برادر رقیب او که مرد شماره دو صداوسیماست هماهنگ شده است.
میتوان حدس زد تلاش مجری یا مجریان طرح موضوعاتی باشد که رییس جمهور در بیان آنها ملاحظات و محظوراتی دارد و بر این اساس قطعا درباره قیمت بنزین پرسیده خواهد شد که البته این فقره واقعا دغدغه مردم هست ولی دولت را هم در همین آغاز کار با چالش جدی روبهرو کرده است.
در مواردی مانند فاجعه پاسگاه لاهیجان (مرگ یک بازداشتی در بازداشتگاه پلیس در پی ضرب و جرح و با ادبیات پلیس: هیجان ناشی از اصطکاک!) بهتر است رییس جمهوری منتظر نباشد از او سؤال کنند و خود توضیح دهد چرا که تلویزیون مایل نیست درباره نیروی انتظامی شبهه و مناقشه درگیرد.
صریح و روشن این که ضمن احترام به مجری یا مجریان هر قدر به جای توجه به آنها و محدود ماندن در حیطهای که آنان طراحی کردهاند مستقیما با خود مردم صحبت کند بهتر است.
اصلا کاش به شیوه نخستوزیرانی چون مهندس بازرگان در اسفند 57 و نیمه اول سال 58 و مهندس موسوی در دهه 60 رو به دوربین صحبت کند و چشم در چشم مردم تا اسیر سؤالات طراحی شده نشود زیرا ممکن است از بیان آنچه مد نظر دارد بازماند.
بهترین حالت از نظر نویسنده این سطور این است که در مقابل رییس جمهوری یک روزنامهنگار مستقل یا دو روزنامهنگار - یکی اصلاحطلب و دیگری اصولگرا یا فراتر از تقسیمبندیهای سیاسی روزنامه نگاری دیگر بنشیند یا بنشینند و طرح سؤال کنند و تلویزیون تنها میزبان و پخش کننده باشد نه طرف رییس جمهوری چرا که این صدا و سیما اکثریت افکار عمومی را نمایندگی نمیکند.
در حالت دیگر اگر بدون مجری و خود با دوربین سخن بگوید صمیمانهتر و بی تکلفتر است اما اگر قرار باشد به شیوههای قبل یک یا دو نفر مقابل آقای رییس جمهوری بنشینند بهتر است پرسشهای مطروحه در جامعه و فضای مجازی را در میان بگذارند و در این یکی دو ساعت کارمند سازمان و گوش به گوشی نباشند.
البته این سومی آرزوست و میدانیم محقق نخواهد شد چه، اگر ذرهای تخطی کنند شغل آنان به مخاطره میافتد چندان که مجریان در بیرون سازمان و حتی در کافه شخصیشان هم مراقباند آتویی از آنها در پوشش و گفتار نگیرند تا شغلشان را از دست بدهند.
در سال های اول دولت اصلاحات همه انتظار داشتند خاتمی در مراسم 16 آذر هر آنچه را سینه دارد بیرون بریزد اما شنونده او فقط حامیان و مردم نبودند بلکه این صدا در جهان شنیده میشد و طبعا رییس جمهوری ملاحظات و محظوراتی دارد به خاطر همین دیگر چنین توقعی از رییس جمهوری امروز نیست.
با این حال پزشکیان امشب میتواند به سبک آقای همتی دیشب صریح و روشن بگوید اسب زین شدهای تحول نگرفته و تورم 40 درصدی اسب زین شده نیست.
بگوید همه جا ناترازی دیده میشود و اوضاع چنان نیست که حامیان دولت قبل تبلیغ میکنند.
میتواند و باید تکلیف خود را با صدا و سیما روشن کند تا بدانند وظیفه دارند صدای او را به گوش مردم برسانند و به اتهامات چند روزه کیهان هم پاسخ دهد و یادآور شود بازگرداندن استادان و دانشجویان اخراجی وعده او بود و باید محقق کند و اگر قرار بود خواست اصول گرایان اجرا شود سعید جلیلی رییس جمهوری بود.
هر قدر در ملاقات های رسمی و دیدارهای خارجی لازم است رییس جمهوری پروتکل ها را رعایت کند امشب و در صدا و سیما او هر چه بیشتر خودش باشد بهتر است مثل همان روز که به صراحت گفت ادامه این روند دیوانگی است و باید این مسیر تغییر کند.
مسعود پزشکیان امشب هم کار آسانی در پیش دارد و هم دشوار. آسان از این حیث که شبیه مرحوم ابراهیم رییسی در نظر نیاید که هیچ گفتمان اختصاصی و شخصی نداشت و ادبیات رسمی را عینا تکرار می کرد. دشوار از این جهت که مجریان وطیفه دارند او را در چاروب خودشان محصور کنند و نباید در آن حصار باقی بماند.