مرور زندگی و آثار زندهیاد حسین پناهی، شاعر و بازیگر مشهور در بیستمین سالروز درگذشتش
شاعری به زلالی رود
صاحبخبر - ستاره منوچهری- امروز 14 مرداد، بیستمین سالروز درگذشت شاعر و بازیگری است که نان دلش را میخورد؛ شاعری که شعرهایش هم مثل دلش ساده و صمیمی بود و بازیگری که نقشهایش هم مثل خودش ساده و معمولی بود. حسین پناهی، 47 سال بیشتر عمر نکرد، اما آثارش، چه در شعر و چه در عرصه نمایش برای همیشه در ذهنها ماندگار شد. بیشتر ما او را با بازی در سریال محبوب «آژانس دوستی» میشناسیم. «یحیی و گلابتون» و «دزدان و مادربزرگ» هم از دیگر مجموعههای تلویزیونی پرمخاطبی بودند که زندهیاد حسین پناهی در آنها ایفای نقش کرده بود. حسین پناهی اهل کهگیلویه و بویراحمد بود؛ دیار دشت و کوهستان و رود. اشعارش هم به زلالی و سادگیِ زادگاهش بود. او اهل تصنع و تکلف نبود و برای همین هم اشعارش به دل مینشیند. از علاقه به شاعری تا نمایشنامهنویسی آنا پناهی، دختر زندهیاد حسین پناهی و مدیر انتشارات «آنا پنا»، از علاقه فراوان پدرش به شعر و شاعری میگوید و اینکه او دوست داشته مردم او را شاعر بدانند تا بازیگر: «هرچند پدرم بازیگری را همسایه دیوار به دیوار شعر میدانست و شاعرانگی، جزو ذات او بود، ولی بسیاری از بازیهای او نقشهایی بود که بهناچار ایفا میکرد و به همان نقشهای معمولی هم رنگ شاعرانه میزد». زندهیاد حسین پناهی برای دوستداران شعر و ادبیات، مجموعه اشعار متعددی به یادگار گذاشتهاست که از میان آنها میتوان از این کتابها یاد کرد: «به وقت گرینویچ»، «افلاطون کنار بخاری»، «ستارهها»، «نمیدانمها»، «کابوسهای روسی»، «سلام خداحافظ» و «چشم چپ سگ». حسین پناهی نمایشنامهنویس و قصهنویس هم بود و شاهدش این کتابها هستند: «دو مرغابی در مه»، «خروسها و ساعتها»، و «سرودی برای مادران». جولانِ انتسابِ اشعار جعلی به حسین پناهی یکی از آسیبهای فضای مجازی به دنیای شعر و ادبیات، رواج بیحد و حساب اشعار جعلی و انتساب آنها به شاعران است. متاسفانه حسین پناهی هم از این آسیب در امان نماندهاست. یکی از دلایل فراوانی اشعار جعلی منتسب به پناهی، سادگی و روانی زبان شعر اوست. در ادامه به چند نمونه شعر اصلی و جعلی بازنشر شده در فضای مجازی به نام این شاعر اشاره میکنیم *نمونههای اصلی شعر پناهی : چه مهمانان بی دردسری هستند/مردگان/نه به دستی ظرفی را چرک میکنند/ نه به حرفی دلی را آلوده/ تنها به شمعی قانع اند/ و اندکی سکوت (نمیدانمها) واما تو ! ای مادر !/ ای مادر / هوا/ همان چیزی است که به دور سرت میچرخد/ و هنگامی که میخندی/ صافتر میشود (نمیدانمها) نیمی در سایه، نیمی در آفتاب/ کجا آسمان به پایان میرسد؟!/ انگشت اشاره ما رو به بالاست یقین/ طلوع میکند انسان/ با دفتر هزار برگش (سالهاست که مردهام) *نمونههای جعلی: پنجره را باز کن/ و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر/ خوشبختانه باران ارث پدری هیچ کس نیست اگر وقت نداری حالم را بپرسی، درکت میکنم/ اگر وقت نداری با من صحبت کنی، درکت میکنم/ اگر وقت نداری مرا ببینی ، درکت میکنم/ امّا اگر بعد از تمام اینها دیگر دوستت نداشتم/ اینبار نوبتِ توست که درکم کنی... از آجیل سفره عید چند پسته لال مانده است/ آنان که لب گشودند خورده شدند/ دندانساز راست میگفت/ پسته لال سکوتش دندانشکن است *بخشی از یک وصیتنامه جعلی: قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم. بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید. به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کنند، من به آن مشکوکم! عبور هر گونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است. بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی گورستان را تماشا کنم.∎
نظر شما