رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «در غیبت دولت» نوشت:
حکایت گفتارهای زیاد و تعریف چشماندازهای بینهایت و غیرقابل باور در هنگامه برگزاری انتخابات سال 1400 تا به امروز از سوی دولت سیزدهم به نقطه آمیختگی واقعیت و خیالات ذهنی رسیده است. در بزنگاههای مهم که زندگی عادی مردم و جیب آنان به دلیل افزایش نقدینگی و تورم هدف قرار گرفته شده است، دولت کجاست؟
اول: معاون اول دولت سیزدهم به اصناف و بازاریان گفت: شب عیدی بازار را مقداری کنترل کنید؛ دولت نمیتواند. دقیقا معنای «مقداری کنترل» بازار آن هم در شب عید و تقاضا از اصناف و بازاریان چه چیزی را به مردم میگوید؟ سوال دیگر: اینکه دولت «نمیتواند» فقط و فقط در کنترل بازار معنا پیدا میکند و یا در سایر حوزهها نیز شاهد وضعیتهای مشابه هستیم؟ به صورت مشخص و تا به امروز دولت توانسته کدام بخشهای اقتصاد را به سامان کند؟ آیا دولتمردان امروز همچنان به دنبال کشف ردپای دولت سابق در خرابیهای امروز میگردند؟ آیا فقط اصناف باید بازار را مدیریت کنند و خود دولت در افزایش نقدینگی توانایی لازم را ندارد؟ مسئله مهم در اقتصاد ایران امروز افزایش نقدینگی است که به صورت مستقیم و بدون واسطه به سیاستهای دولت ارتباط پیدا میکند. همانگونه که مقام رهبری بارها و بارها درباره این مهم به دولتهای وقت هشدار دادهاند اما گوش شنوایی در میان دولتمردان دیروز و امروز نداشته است.
دوم: اکثریت وزیران، مدیران کل، معاونان وزیران و حتی تصمیمگیران اصلی در دولت سیزدهم، منتقدان عملکرد سالهای گذشته دولتها بودهاند. با جستجو در شبکه اینترنت میتوان به میزان نقدها و نفیهای دولتمردان امروز درباره سیاستها و عملکرد دولتهای سابق دست یافت. از نقدهای وزیر اقتصاد تا وزیر صمت تا معاون اقتصادی رئیس دولت سیزدهم و… به عنوان مثال؛ وزیر اقتصاد در سالهای گذشته باور داشت که چنانچه دولتها هیچ کاری انجام ندهند، برای کاهش تورم و کنترل نرخ ارز بسیار مفید است. وزیر صمت که با قول صدها وعده در حوزه افزایش تولید خودروهای داخلی و واردات خودرو بر کرسی ریاست وزارت نشست و درباره تولید خودرو برقی در داخل کشور سخنهای بسیار گفت، همچنان کارنامه قابل دفاعی در حوزه واردات خودرو، تولید بیشتر خودروهای داخلی و کنترل آشفته بازار خودرو ندارد. مصاحبه اخیر وزیر صنعت حکایت از آن دارد که آن گفتههای بسیار فعلا به «کهیر میزنم» رسیده است.
سوم: دولت سیزدهم دلار را با قیمت 22 هزار تومان از دولت حسن روحانی تحویل گرفت و قرار بود سفره مردم را نه به مذاکرات هستهای و نه به نرخ دلار گره بزند، ولی فعلا خواسته و یا ناخواسته سفره مردم محکم به مذاکرات هستهای، انتخابات آینده آمریکا، جلسه آژانس بینالمللی اتمی، طلا، سکه، ارز و… گره خورده است. امروز قیمت دلار در بازار آزاد بیش از 60 هزار تومان است؛ حتی اگر نرخ دلار را قبول نداشته باشیم، قیمت سایر ارزها طی دو سال گذشته در مقایسه با ریال افزایش چشمگیری را نشان میدهد. چنانچه نرخ ارزها را با کمی اغماض در نظر بگیریم، سوال اینجاست؛ چرا قیمت اجاره خانه افزایش یافت؟ چرا بورس بهبود نیافت؟ چرا بازار خودرو آشفتهتر از سالهای گذشته شده است؟ چرا قیمت کالاهای اساسی افزایش یافته است؟ چرا سالی یک میلیون مسکن برای رفاه مردم ساخته نشد؟ چرا چرخ صنعت به جای چرخیدن، کندتر شده است؟ چرا قیمت گوشت به یکباره سه برابر شد؟ چرا تورم بیش از 40 درصدی را تجربه میکنیم؟ چرا جلوی سیل ویرانگر نقدینگی گرفته نمیشود؟ چرا همچنان در لیست سیاه FATF باقی ماندیم؟ چرا تحریمهای هستهای رفع نشد؟ چرا اجاره خانه افزایش بیرویه دارد؟ چرا با افزایش فقر در کشور روبرو هستیم؟ و…
چهارم: دولت سیزدهم به عنوان بزرگترین و تاثیرگذارترین نهاد اجرایی کشور میخواهد قوی و قدرتمند ظاهر شود، اما به دلایل متعدد و از جمله کاهش مدیران کارآمد، نمیتواند. به عبارت دیگر، دولت سیزدهم مانند سایر دولتها دوست دارد آبادانی ایجاد کند، تحریمها را از میان بردارد و آیندهای روشن را برای مخاطبان بسازد؛ اما از نقدها و نفیها و احیانا ایرادهای جریانهای تندرو دلهره دارد. همانطور که در ماجرای مذاکرات هستهای منتظر کاهش تحریمها و ورود ارز به کشور است، اما از نقدها پس از به سرانجام رسیدن برجام نگران است و یکی از دلایل عقب افتادن و طولانی شدن روند مذاکرات هستهای به نامشخص بودن سیاست دولت در گفتگوهای هستهای مرتبط است.
انتهای پیام
نظر شما