سفر امیر قطر به ایران و متعاقبا رایزنی های وی با مقامات آمریکایی و اروپایی در خصوص پرونده توافق هسته ای، مورد توجه بسیاری از تحلیلگران قرار گرفته است. تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر در سفر اخیر خود به آلمان تصریح کرده است که در این سفر حل مسالمت آمیز پرونده هسته ایران را بررسی کرده است. وی در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با اولاف شولتس، صدر اعظم آلمان افزوده است که اهمیت توافق ایران با کشورهای اروپایی و امریکا را بررسی کرده و نسبت به این مساله خوشبین است.امیر قطر در ادامه تصریح کرد که امیدوار است توافقی بین طرف های توافق هسته ای ایران صورت گیرد و قطر آماده مشارکت در حل این اختلاف است.وی در بخش دیگری از سخنانش گفت که قطر آماده تامین گاز اروپا است و ابراز امیدواری کرد که صادرات گاز قطر به اروپا در سال 2026 یا 2027 انجام شود.
واقعیت امر این است که اگر بن بست مذاکرات وین توسط امیر قطر و به واسطه نقش آفرینی دوحه در این برهه کنونی شکسته شود، این مسئله چندان خوشایند اروپاییان نخواهد بود! بازیگران اروپایی از برجام به مثابه محصول و خروجی یک دیپلماسی اروپایی یاد می کنند و در چنین شرایطی بازشدن گره ایجاد شده در مذاکرات توسط کشوری به نام قطر می تواند این تصویرسازی غیر واقعی اما غالب( به لحاظ رسانه ای ) را با مشکل مواجه سازد.
رسانه های غربی قبل از سفر مورا به ایران مدعی بودند که وی در سفر خود به ایران تلاش خواهد کرد بنبست ایجاد شده در گفتگوهای میان ایران و آمریکا بر سر مسائل اخنلافی باقیمانده را حل فصل کند. با این حال اکنون مشخص شده است که نقش امیرقطر در حل و فصل این معضلات نسبت به نقش اتحادیه اروپا پررنگ تر بوده است! این همان گزاره ای است که اروپاییان نسبت به آن حساس هستند. تروییکای اروپایی( سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه) معتقدند که احیای برجام باید خروجی نوعی دیپلماسی فرامنطقه ای و اروپایی در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باشد ، حال آنکه طی روزهای اخیر وزن دیپلماسی منطقه ای بر دیپلماسی فرامنطقه ای چربش پیدا کرده است.
در این معادله نمی توان واقعیات گذشته و جاری در پروسه احیای برجام را نادیده انگاشت! انریکه مورا و دیگر مقامات اروپایی کماکان حاضر نشده اند نقش خود به عنوان یک طرف متعهد در برجام را بپذیرند. اروپاییان در طول مذاکرات وین و خصوصا طی ماههای اخیر، به جای آنکه در کسوت یک طرف قرار داد در قبال گره به وجود آمده در مذاکرات ایفای نقش کنند، به پیام آور واشنگتن و دلالهایی ناکارآمد تبدیل شدند. در حال حاضر نیز نه خبری از پذیرش واقعیت از سوی اروپاییان است و نه خبری از ابتکار عمل آنها! انریکه مورا قصد دارد در سفر خود، پیام واشنگتن را به تهران اعلام کند! یکی از اصلی ترین عوامل خروج آمریکا از برجام در دوران ریاست جمهوری ترامپ، نگاه ابزاری سران اتحادیه اروپا نسبت به برجام و عدم تعهد پذیری حداقلی آنها در قبال این توافق بود. همین مسئله، ریسک خروج از توافق هسته ای از سوی دولت سابق آمریکا را کاهش داد.در حال حاضر نیز اروپاییان همین بازی را دنبال می کنند.به عبارت بهتر، اروپاییان نگاه سیاسی و غیر حقوقی خود را در قبال سند برجام همچنان حفظ کرده اند.
مسئله بعدی، به اهمالکاری بازیگران اروپایی در حل معضلات باقیمانده در برجا باز می گردد. نکته دوم اینکه طرف اروپایی خود نیز در سلسله نشستهایی که تا 11 مارس امسال در وین ادامه داشت، در جریان استدلال منطقی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران در خصوص لزوم خروج سپاه پاسداران در لیست موسوم به FTO قرار گرفته اند. حتی انریکه مورا و همراهانش به وضوح آگاه هستند که با وجود متفاوت بودن ظاهری برچسب محدودیت اعمال شده علیه سپاه از سوی دولت آمریکا، آثار و تبعات آن در پروسه اجرایی شدن توافق هسته ای خلل ایجاد می کند و از این رو، در تناقض با بند 29 برجام تعریف می شود.با همه این اوصاف، تا قبل از آگاهی اروپاییان در خصوص سفر امیر قطر به ایران، آنها عجله ای برای حل و فصل قفه به وجود آمده در مذاکرات نداشتند. در حال حاضر نیز اروپاییان بیشتر به جای حل مسائل جاری ، نگران جایگاه خود در نظام بین الملل ( بر سر پرونده برجام و احیای آن ) هستند.