شناسهٔ خبر: 45545986 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: مثلث | لینک خبر

چرا مردم پشت سر یکدیگر حرف می‌زنند؟

یکی از گناهان رایجی که تا حدود زیادی قبح آن در بین ما ریخته، غیبت و بدگویی پشت‌سر دیگران است. بسیاری از مردم تعریف دقیقی از غیبت ندارند، به طوری که هنگام اعتراض دیگران بلافاصله می‌گویند این صفتی است که در فلانی هست؛ غافل از آنکه غیبت دقیقاً همین است که صفتی در کسی باشد، والا اگر چیزی را به کسی نسبت دهیم که در وی نیست، مرتکب گناه بزرگ‌تری به نام تهمت شده‌ایم. همچنین در روایات ما تعریف غیبت یادآوری نکته‌ای از دیگران است که اگر پیش‌روی آنان ذکر کنیم، از بیان آن ناراحت و اندوهگین می‌شوند.

صاحب‌خبر -
آنچه دیگران می خوانند:

حسین سروقامت - عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی - در ادامه مقاله خود در روزنامه «جوان» نوشت: غیبت قطعاً از گناهان کبیره است و قرآن کریم وعده عذاب به آن داده است. همچنین خداوند برای ملموس‌سازی قبح و پلیدی آن، ارتکاب این گناه را به منزله خوردن گوشت برادر مرده معرفی می‌کند. در برخی روایات نیز غیبت از زنا بدتر شمرده شده و آثار سوء آن در ایجاد کینه و دشمنی میان مردم و ایجاد حس بدبینی و نفرت و همچنین از میان بردن روح اعتماد و اطمینان در جامعه به اثبات رسیده است.

غیبت علاوه بر این باعث مخدوش‌شدن تعاون و همدردی اجتماعی گردیده و آثار تربیتی بسیار ناپسندی به جای می‌گذارد. همچنین بدگویی دیگران باعث اشاعه کژی و ناراستی در جامعه شده، به حریم خصوصی اشخاص تعدی کرده و به آبروریزی مردم منتهی می‌شود.

افزون بر موارد یادشده غیبت به تعبیر برخی بزرگان با روح اسلام که دعوت به توحید و همگرایی می‌کند، در تضاد است. با این تفاصیل چطور ممکن است مردم مرتکب چنین گناه بزرگی شوند؟ در فرازهای بعدی به این پرسش پاسخ خواهیم داد.

اکنون به بررسی علل و عواملی می‌پردازیم که باعث می‌شود مردم پشت‌سر یکدیگر حرف بزنند. برخی از مردم جرئت و شهامت مواجهه رودررو با دیگران را ندارند. بدین جهت ترجیح می‌دهند پشت‌سر آنان حرف بزنند. عده‌ای با غیبت‌کردن از دیگران احساس آرامش می‌کنند. آنان با بیان کاستی‌های دیگران می‌خواهند همزمان به دو هدف مهم دست یابند: «از یک سو نقاط ضعف خویش را بپوشانند و از سوی دیگر خودشان را از جهت روانی تخلیه کنند.»

سبب غیبت گروهی از مردم نیز بیکاری و اوقات فراغت بسیار است. قطعاً کسی که مشغله‌های زیادی دارد که تمام اوقات وی را پر می‌کند، نه فرصت غیبت دیگران را دارد و نه حوصله‌ای برای انجام چنین کاری باقی می‌ماند. وی اگر هم وقت فراغتی داشته باشد، ترجیح می‌دهد به ذهن خویش استراحت داده و خود را برای انجام فعالیت‌های بعدی آماده سازد.

بی‌مناسبت نیست در اینجا به جمله زیبایی از سردار دل‌ها شهید حاج قاسم سلیمانی اشاره کنم که به یکی از دوستان خویش گفته بود: «از خدا خواسته‌ام اینقدر مشغله سرم بریزد که فکر گناه هم نکنم.»

پرچانگی و پرگویی یکی دیگر از دلایل غیبت است. گروهی از مردم موضوع خاصی برای صحبت و گفت‌وگو ندارند، بنابراین از غیبت برای مجلس‌گرمی استفاده می‌کنند. عده‌ای دیگر نیز از روابط عمومی پایینی برخوردارند و نمی‌توانند از راه‌های درست با هم ارتباط بگیرند؛ لذا ترجیح می‌دهند با سخن گفتن در باره عیوب مردم رشته ارتباطی خود را با دیگران محکم کنند.

بعضی از اشخاص نیز قدرت خویش را در بیان نقاط ضعف مردم می‌بینند. آنان دیگران را پایین کشیده، زیر پا له می‌کنند تا خودشان را بالا بکشند. باید به آنان این ضرب‌المثل جالب ژاپنی را یادآور شد که می‌گوید: «اگر می‌خواهی جای رئیست بنشینی، او را هل بده تا بالاتر برود!»

تنگ‌نظری و حسادت عامل دیگری است که برخی مردم را وادار به غیبت می‌کند. تنگ‌نظرها و حسودها تاب دیدن رشد و پیشرفت مردم را ندارند. آنان کار خویش را با غیبت و بدگویی دیگران آغاز می‌کنند اما هرگز به این اندازه بسنده نمی‌کنند. آنان اگر بتوانند به وسیله‌ای چوب لای چرخ مردم گذاشته و جلوی پیشرفت آنان را بگیرند، قطعاً از انجام چنین کاری دریغ نمی‌کنند.

برخی از مردم نیز حس می‌کنند پست‌های مدیریتی یا به قدر کافی وجود ندارند یا برای به‌دست آوردن آنها باید زیرآب زنی کرده، پشت‌ سر دیگران صفحه بگذارند و سعایت کنند. آنان روش درست دستیابی به پست و مقام را بلد نیستند و نمی‌دانند تلاش و کوشش مفید و مثمر ثمر، خود می‌تواند زمینه مناسبی برای پیشرفت و ارتقا در پست‌های مدیریتی باشد.

آنچه بیان شد بخشی از مواردی است که مردم را وا می‌دارد پشت‌ سر یکدیگر سخن گفته، اعتبار و حیثیت دوستان را لکه‌دار کنند. جامعه مسئول و متعهد در برابر چنین اقداماتی سکوت نکرده، منفعلانه برخورد نمی‌کند، بلکه با تذکر و هشدار و همچنین پراکنده‌کردن عطر عشق و صمیمیت به ایجاد فضای همدلی کمک می‌کند.

بی‌گمان بخش قابل‌توجهی از قصور و تقصیر ما در آلوده‌کردن فضای اجتماع به هوای متعفن غیبت و بدگویی به آموزه‌های فکری و فرهنگی بازمی‌گردد که ما در خانه و مدرسه و جامعه نیاموخته‌ایم.

ما از جهت معنوی یاد نگرفته‌ایم که رودررو به هم احترام گذاشته، در غیاب هم نیز حق رفاقت را ادا کنیم. ما یاد نگرفته‌ایم که وقتی مردم پشت‌ سر کسی حرف می‌زنند، یا به بهانه‌ای آن جمع را ترک کنیم، یا دست کم ما نیز در محاسن او سخنی بگوییم.

رفتار رهبر کبیر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در این خصوص فوق‌العاده جالب و شنیدنی است. ایشان هر جا که حرف از غیبت دیگران پیش می‌آمد، بلافاصله از جا برخاسته و آماده رفتن می‌شدند. چنین رویه‌ای باعث شده بود احدی جرئت نکند در برابر ایشان از کسی بدگویی کند.

همچنین ما فرهنگ اعتراض را نیز یاد نگرفته‌ایم. با همه رودربایستی داریم. دائم می‌ترسیم که آدم‌ها از ما دلگیر شوند زیرا به روابط ظاهری خود به مراتب بیش از ارتباط قلبی‌مان اهمیت می‌دهیم. ما حتی با فرهنگ ارتباطی پیامبر و امامان نیز بیگانه‌ایم. آنان همچون ما اهل تعارف و رودربایستی نبودند و در مواقع لزوم مقابل انحراف و ستم می‌ایستادند. در روایتی از امام سجاد (ع) آمده است: «وقتی کسی مقابل حضرت از دیگری بدگویی کرد، حضرت با تغیر و ناراحتی فرمود تو [با کاری که کردی] دل مرا از او برگرداندی و او را نزد من خوار و خفیف کردی!»

ما همچنین یاد نگرفته‌ایم که اگر شجاعت برخورد با غیبت‌کننده را نداریم، دست کم از غیبت دیگران ذوق نکنیم و خود را مشتاق ادامه گفت‌وگو نشان ندهیم. کسی به ما یاد نداده است که عرض و آبروی مؤمن همچون جان و مال او حرمت دارد و کسی که آبروی مؤمنی را ببرد، گویا دست خود را به خون وی آلوده است! همچنین به ما یاد نداده‌اند که غیبت، تلاش نابرابر انسان عاجز و ناتوان است و غیبت‌کننده و شنونده غیبت هر دو در گناه غیبت شریکند. ما یاد نگرفته‌ایم که تملق رودررو و غیبت پشت‌ سر هر دو نشانه بارز نفاق و دورویی‌اند و غیبت و بدگویی مصداق روشن اشاعه فحشاست که خداوند در قرآن کریم وعده عذاب دردناک دنیا و آخرت به آن داده است.

چیزهای زیادی است که باید یاد می‌گرفتیم و یاد نگرفتیم!

 

نظر شما