اما روایت دوم ؛ در تاریخ ۹۴/۹/۶ کودک چهار ساله صدرا زاهدپور به علت زخم چانه به بیمارستان شهید اشرفی اصفهانی واقع در شهرستان خمینی شهر از توابع اصفهان برده می شود.
متخصص طب اورژانس پس از معاینه دستور بخیه کردن زخم را می دهد.
پرستار کشیک شروع به بخیه زدن می کند، در همین حین همراه بیمار جهت تکمیل پرونده و تسویه حساب به قسمت اداری می رود و بر می گردد و می گوید هزینه ۵۰ هزار تومان زیاد است و قادر به پرداخت آن نیست.
از آنجا که پرستار موظف به تکمیل پرونده و ضمیمه کردن فرم تسویه حساب به پرونده است (وگرنه قانونا کسورات می خورد و هزینه وصول نشده به صندوق بیمارستان از حقوق آخر ماهش کسر می شود!) از همراه بیمار کسب تکلیف میکند که چکار کند.
مادر بیمار می گوید هزینه زیاد است، اگر بخیه نشود چه؟
به او می گویند زخم بزرگ نیست ، زیر چانه است (در دید نیست) و بچه دختر نیست، بخیه نشود هم مشکلی به وجود نمی آید، خودش جوش میخورد ولی ممکن است کمی جای آن بماند.
مادر تصمیم به بردن کودک می گیرد، زخم کودک با یک بخیه زده شده پانسمان شده و پرونده بدون طی مراحل قانونی نیمه کاره می ماند و مادر و بیمار بیمارستان را ترک میکنند.
چند روز بعد مادر توسط پرسنل اخراجی بیمارستان تحریک به شکایت میشود، و در تاریخ ۹۴/۹/۱۵ اتفاق افتاده ی فوق، به صورت وارونه (کشیدن بخیه توسط پرسنل درمانی!) رسانه ای می شود.
مسئولین وزارت بهداشت بجای کشف حقیقت ، بر موج احساسات پاک جامعه سوار شده و خبر از تعلیق و بازداشت! پرسنل درمانی؛ و درمان کودک توسط جراح پلاستیک! را می دهند.
نکته اینجاست وقتی دریافتی از بیمار به صندوق بیمارستان می رود، چه دخلی به پزشک و پرستار دارد که بیمار پول بدهد یا نه! ای کاش مسوولین وزارت بهداشت به جای انجام حرکات عوامفریبانه، اقدامی در جهت رفع مشکلات قانونی پزشکان و پرستاران خدوم مهین مان که شب و روز برای رفع آلام و نجات جان انسان ها تلاش میکنند، انجام میدادند، تا کمتر شاهد اتفاقاتی از این دست باشیم، کم نیستند بیمارانی که بخاطر مشکل مالی قید درمان را می زنند و این فقط نمونه ای از این دست بود.
عکس فوق مربوط به ۹۴/۹/۱۵ و پس از رسانه ای شدن اتفاق است، و گواه این مدعاست که زخم بیمار بدون بخیه زدن هم خوب می شده است.
......
آنچه در بالا عنوان شد در واقع دو روایت متفاوت از یک اتفاق ناگوار است؛ اتفاقی که حقیقت آن را رسانه های خبری و برخی افراد در فضای مجازی مدام دستخوش انحراف می کنند.و در این میان تنها احساسات و عواطف انسانی جامعه است که به مثابه موجی برای مقاصد و اهداف سیاسی افراد مورد سوء استفاده قرار می گیرد.رسانه هایی که در گود رقابت با یکدیگر برای داشتن حرفی جدید و بالا بردن مخاطبان خود و به بهانه سرعت عمل داشتن در انتشار یک خبر بکر و جنجالی ، چشم بر اخلاق حرفه ای و رفتار تخصصی رسانه ای می بندند و در آن و لحضه بدون آنکه جوانب مختلف یک خبر را بررسی کنند دست به انتشار آن می زنند.
اگر چه این اصل مهم همواره در حوزه رسانه ای باید مد نظر قرار گیرد که رسانه های خبری تا روشن شدن واقعیت و حقیقت رخ داده از شاخ و برگ دادن به خبر و اظهار نظر رسانه ای مطلقا خودداری کنند اما امروزه متاسفانه جریانی وارونه و معکوس و خلاف آنچه که باید باشد در رسانه ها اتفاق می افتد.مثلا در مورد همین اتفاق قبل از ورود تیم های کارشناسی و متخصص برای بررسی بیشتر و روشن شدن واقعیت،این رسانه ها بودند که به میدان آمدند و کاملا به صورت جهت دار با مانور دادن بر یک موضوع انسانی سوار بر موج احساسات پاک افراد جامعه شدند و توانستند تا حد زیادی به اهداف خود دست یابند.اهدافی که گاهی در بالابردن تعداد مخاطب و دیده شدن یک رسانه خاص به بهانه پوشش یک خبر جنجالی خلاصه می شود و گاهی نیز در راستای مقاصد سیاسی و حزبی افرادی خاص تعریف می گردد و دراین تامین مقاصد تنها عواطف انسانی یک جامعه است که قربانی می شود و در نهایت هم هیچ تصویر واقعی و انعکاس صحیحی از واقعیت اتفاق نخواهد افتاد.
سوال اینجاست که اصحاب رسانه که خود را مدعی العموم و آیینه ای برای بازتاب حقایق و واقعیت های جامعه می دانند و هر بار به دلیلی خاص جریان،گروه یا افرادی را هدف سیبل انتقادات خود قرار می دهند و با یک جریان سازی رسانه ای افکار عمومی را با خود همراه کرده و بر علیه موضوعی می شورانند چقدر خود را ملزم به رعایت حقوق مردم میدانند؟آیا حق همین مردم دانستن واقعیت ها و حقیقت اصلی رویدادها نیست؟آیا حق مردم یک جامعه داشتن رسانه ای قابل اعتماد که بتوانند در هر شرایطی با اطمینان کامل به آن رجوع کنند نیست؟
بی شک یافتن خبر و حتی ایجاد خبرهایی که مخاطبان فراوان داشته باشد برای رسانه های خبری کار سختی نیست و در هر گوشه و کناری از این دنیا حتی میان جنگل های آمازون و دورافتاده ترین نقاط دنیا می توانند از هیچ، خبر بسازند و هر نقطه کوچکی را آنقدر بزرگ کنند که یک موج خبری در میان جامعه شود.اما آنچه که می تواند یک رسانه خبری را نسبت به سایر رسانه ها متمایز کند همین تامین نیازها و حقوق مردم یک جامعه در دستیابی به اطلاعات درست و خالی از انحراف است.موضوعی که تنها با رعایت اخلاق حرفه ای و داشتن تخصص رسانه ای می توان به آن دست یافت.لذا به نظر می رسد رسانه های خبری به جای شتابزدگی در انتشار اخبار و تعجیل در اظهار نظرهای بی پایه و اساس که گاهی نیز به ایجاد یک جریان شایعه پراکنی منجر می شود کمی با درایت و رعایت اخلاق به حق مخاطبان خود بیندیشند و از رفتارهای عجولانه و واکنش های غیرمنطقی به موضوعات بپرهیزند.
نظر شما