در حالیکه جهان به سمت برابری مدرن میان زن و مرد میرود اما گزارشها و تحلیلهای تازه میگوید، اختلاف درامد زن و مرد روی احساس رضایت و حتی دوام رابطه اثر میگذارد؛ در واقع جابجا شدن نقشها به اسم برابری مدرن، نتیجه عکس دارد و رابطه را وارد فرسایش میکند.
گزارش Women’s Agenda از یک پژوهش منتشرشده در Sex Roles میگوید وقتی درآمد مرد کمتر از زن باشد، مردها به وضوح احساس بیکفایتی و از دست رفتن حس مردانگی میکنند و این احساسات بهصورت مستقیم کیفیت رابطه را پایین میآورد. درواقع، برای بسیاری از مردها درامد مساویست با نقش هویتی چرا که احساس قدرت مرد، از توانایی تامینکنندگیاش میآید.
از طرفی جامعه هم هنوز همین را تأیید میکند. یک بررسی در ژورنال PNAS Nexus آمریکا نشان میدهد، وقتی به افراد گفته میشد زن بیشتر از مرد درآمد دارد، آن رابطه را کمرضایتتر، شکنندهتر و با احتمال طلاق بیشتر تصور میکردند. یعنی حتی اگر خودتان مشکلی نداشته باشید، نگاه بیرونی جامعه، خانواده، دوستان و... رابطه را خدشهدار میکند.
وقتی زن درآمد بیشتری دارد، معمولا مردها درآمد خود را بیشتر گزارش میکنند و زنان درآمدشان را کمتر. یعنی خود زوجها هم ناخودآگاه تلاش میکنند چنین واقعیتی را نشان دهند با این حال اگر نادیده گرفته شود، رفته رفته یک فشار روانی و اجتماعی زیر پوست رابطه فعال میشود.
مطالعهای که در TIME منتشر شد نشان میدهد مردانی که شغل تماموقت ندارند، تا ۳۳٪ بیشتر در معرض طلاق قرار دارند چون بیکاری برای بسیاری از مردها یعنی سقوط نقش و هویت و همین سقوط نقش، زنجیرهای از تغییرات ایجاد میکند به طوریکه مرد کمتر حرف میزند، زن خسته و عصبی میشود، مرد احساس بیارزشی میکند و در نهایت هر دو از هم فاصله میگیرند
این همان جایی است که پژوهش PNAS Nexus درباره جابجا شدن نقشها معنی پیدا میکند؛ وقتی نقش «نانآور بودن مرد» به شکلی خدشهدار میشود، اگر زوجها نتوانند نقشها را دوباره بازسازی کنند، رضایت از رابطه پایین میآید.
در چنین شرایطی رابطه چه چکشکاریهایی میخواهد؟
نقش تأمینگری مرد را پررنگ کنید
حتی اگر درامد زن از مرد بیشتر باشد، مرد باید همچنان تأمینگر اصلی خانواده بماند؛ تأمین امنیت روانی، تأمین ثبات و در نهایت تأمین درامد اصلی خانواده. در واقع مرد باید حس کند «موتور محرکه زندگی» است، حتی اگر زن درامد بیشتری داشته باشد. از طرفی اگر زن درآمد بالاتری دارد و همه پرداختها و تصمیمها هم با او باشد، مرد وارد حس بیمصرفی میشود و احتمال تنش بالا میرود.
پس بهتر است مرد در چند بخش مثل اجارهخانه، قسط وام، بیمه و ... تصمیمگیرنده اصلی باشد. حتی اگر زن سهم بیشتری در بقیه هزینهها داشته باشد، همین «یک ستون ثابت» باعث میشود نقش تأمینگری مرد از حالت نمادین خارج شود و واقعی بماند.
جملات تحقیرآمیز را حذف کنید
جملات تحقیرآمیزی مثل «من خرج خونه رو میدم» هویت مرد را نشانه میگیرد مخصوصا زمانیکه درآمد زن بیشتر یا مرد کارش را از دست داده است چرا که مرد در این وضعیت، بیش از هر زمان دیگری حساس است و هر تحقیری حتی به شوخی او را یا به سمت انفعال و خاموشی ببرد یا وارد واکنش دفاعی و خشم کند.
در چنین شرایطی باید زبان رابطه به سمت «پولمون»، «تصمیممون» و «با هم درستش میکنیم» برود. این تغییر ساده، یک پیام روانی مهم را منتقل میکند که حتی اگر اعداد تغییر کرده باشد، جایگاه و احترام در رابطه تغییر نکرده است و همین حفظ احترام، همان چیزی است که اجازه میدهد اختلاف درآمد، رابطه را به سمت فرسایش نبرد.
در صوت بیکاری مرد، نقش جایگزین ایجاد کنید
مطالعات نشان دادهاند بیکاری مرد نسبت به بیکاری زن فشار بیشتری روی ازدواج میگذارد، چون با نقش نانآوری گره خورده است. در این شرایط زن باید کمک کند، اما بدون اینکه مرد احساس کند «زیر دست» شده مرد باید سریع وارد یک «نقش جدیدِ تأمینگری» شود، حتی موقت؛ مثلاً مدیریت مالی خانه، پروژه درآمد جانبی و یا نقش فعالتر در خانه و بچهها. چون اگر مرد هیچ نقش جایگزینی نگیرد، طبق پژوهشهای تهدید مردانگی، احتمال انفعال، خشم و فاصلهگیری بالا میرود.