شناسهٔ خبر: 76529059 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تبیان | لینک خبر

نوح فجازی، فاصله وحی تا توهم

هر چند وقت یک‌بار، شبکه‌های اجتماعی یک «منجی فوری» رو می‌کنند: کسی که می‌گوید مأموریت مستقیم از طرف خدا دارد، تاریخ می‌دهد، وعده می‌دهد، و بعد وقتی اتفاقی نمی‌افتد. این پدیده، فراتر از یک خبر سرگرم‌کننده، نمودی از جریان «پیامبران دروغین» در عصر دیجیتال است. اما چرا چنین ادعاهایی در قرن بیست و یکم هنوز خریدار دارد و متون اصیل دینی درباره این دست ادعاها چه می‌گویند؟ در این مقاله به کالبدشکافی این پدیده با تکیه بر آموزه‌های اسلامی و قرآن می‌پردازیم.

صاحب‌خبر -

اخیراً جوانی در غنا با انتشار ویدیویی، خود را «نوح جدید» معرفی کرده و ادعا می‌کند که از سوی خداوند برای ساخت کشتی نجات مأموریت دارد. او حتی برای طوفان هم تاریخ تعیین کرده؛ اما روز موعود آمده و… خبری نشده. حالا هم می‌گوید خدا طوفان را عقب انداخته تا وقت بیشتری برای ساخت کشتی‌ها باشد.

این الگو به‌خاطر هیجان آخرالزمانی، حس «من چیزی می‌دانم که بقیه نمی‌دانند» و جذابیت داستان‌های نجات، مثل آهن‌ربا در اینترنت کار می‌کند.

اما چرا چنین ادعاهایی مخاطب پیدا می‌کنند؟

انسان در شرایط نااطمینانی، بحران‌های اقتصادی، تغییرات اقلیمی، بیماری‌های فراگیر و جنگ‌ها، بیش از هر زمان دیگری به «معنای بزرگ» و «روایت نجات» گرایش پیدا می‌کند. داستان نوح و طوفان، یکی از کهن‌ترین و تأثیرگذارترین روایت‌های نجات جمعی در حافظه دینی بشر است. وقتی کسی خود را در نقش «نوح جدید» می‌نشاند، ناخودآگاه روی ترس‌ها و امیدهای ریشه‌دار انسان دست می‌گذارد: ترس از نابودی و امید به نجات.

پیامبری یا شوآف رسانه‌ای؟

اولین نکته‌ای که در مواجهه با این جوان غنایی به چشم می‌آید، تناقض آشکار در «مأموریت الهی» اوست. در تاریخ ادیان، معجزه و انذار برای هدایت خلق است، نه برای بازیچه قرار دادن ایمان مردم. این ادعا که «خدا زمان طوفان را به خاطر عقب ماندن پروژه ساخت‌وساز تغییر داده»، بیشتر شبیه به توجیه پیمانکارانی است که در تحویل واحدهای مسکونی تأخیر دارند، تا منطق وحیانی.

طبق آیات قرآن کریم، سنت الهی بر اساس حکمت استوار است، نه بر اساس ناتوانی فرستادگان. بر اساس آیات قرآن، حضرت نوح علیه‌السلام قرن‌ها به دعوت مردم پرداخت و ساخت کشتی، مرحله نهایی و پس از اتمام حجت کامل بود: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَیٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا» (عنکبوت: ۱۴)

این آیه نشان می‌دهد که مأموریت نوح، فرآیندی طولانی، تدریجی و همراه با دعوت، استدلال و صبر بوده است؛ نه یک اعلام ناگهانی در فضای عمومی. حتی ساخت کشتی نیز به فرمان مستقیم خدا و تحت نظارت وحی انجام شد: «وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا» (هود: ۳۷)

در اینجا دو نکته کلیدی وجود دارد: وحی الهی و نظارت مستقیم خداوند. بدون این دو، هر ادعای مشابه، از منظر قرآنی فاقد اعتبار است. ادعای این پیامبر دروغین هم مثل خیلی از مدعیان نبوت در طول تاریخ اسلام، با چند چالش جدی مواجه است:

چالش اول: ناسازگاری با اصل ختم نبوت

نوح در قرآن یک پیامبر صاحب مأموریت است؛ کشتی‌سازی‌اش هم پروژه‌ی مهندسی شخصی نبود، بخشی از رسالت او بود (رجوع کنید به سوره هود، آیات ۳۸ تا ۴۰). حالا اگر کسی بگوید من «نوح جدید» هستم و مأمور ساخت کشتی نجات شده‌ام، عملاً خود را در جایگاه مأموریت نبوی نشانده است.

اما قرآن درباره پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ تصریح می‌کند: «محمد… فرستاده خدا و خاتمِ پیامبران است» (احزاب: ۴۰)

این یک اصل قطعی است و روایات فراوانی مضمون «لا نبی بعدی» را تثبیت می‌کنند. بنابراین هر ادعایی مبنی بر دریافت مأموریت جدید از سوی خدا، طبق تصریح قرآن و روایات، کذب محض است.

چالش دوم: سنت الهی و عدم تخلف از وعده
قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (رعد:۳۱)؛ قطعا خداوند از وعده خود تخلف نمی‌کند. اگر خداوند به پیامبری خبر از وقوع عذابی در زمانی مشخص بدهد، آن واقعه رخ خواهد داد، مگر در موارد خاص «بداء» که آن هم شرایط و فلسفه عمیق خود را دارد و هرگز به معنای «فرصت دادن به پیامبر برای اتمام نجاری» نیست! چرا که «بداء» به معنای تغییر در علم فِعلی خداوند است نه علم ذاتی او.

توضیح بیشتر اینکه حوادث عالم در دو لوح نوشته می‌شود: لوح محفوظ که به آن ام الکتاب گفته می شود و لوح محو و اثبات (یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ  وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ؛ رعد:۳۹). در اولی به صورت قطعی و در دومی به صورت غیرقطعی.

تغییراتی که در لوح محو و اثبات صورت می‌گیرد در علم نامحدود خدا نیز وجود دارد؛ به همین دلیل تغییر در لوح محو و اثبات، به معنای تغییر در علم خدا نیست. مطابق آنچه در احادیث آمده، برخی اعمال مانند، صدقه، صلۀ رحم و دعا می‌تواند تغییراتی را در لوح محو و اثبات پدید آورد. به گفته محققان، لوح محو و اثبات و تغییرات آن فوایدی دارد که از جمله آنها می‌توان به تلاش انسان‌ها برای تغییر سرنوشت و فراهم شدن آزمونی سخت برای مؤمنان اشاره کرد.

خدا دو گونه علم دارد: فعلی و ذاتی. بداء در علم فعلی خدا حاصل می شود نه علم ذاتی. علم فعلی علم خدا به اشیاء است در ظرف تحقق و فعلیت آنها. این علم به تبع زمان و مکان و متعیر، تغییر می کند.

حوادث عالم در دو لوح نوشته می شود: لوح محفوظ که به آن ام الکتاب گفته می شود و لوح محو و اثبات (یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ  وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ؛ رعد:۳۹). در اولی به صورت قطعی و در دومی به صورت غیرقطعی.

تغییراتی که در لوح محو و اثبات صورت می‌گیرد در علم نامحدود خدا نیز وجود دارد؛ به همین دلیل تغییر در لوح محو و اثبات، به معنای تغییر در علم خدا نیست.

چالش سوم: تعیین تاریخ طوفان، ادعای «علم غیب» است

قرآن بارها تأکید می‌کند که کلیدهای غیب نزد خداست و احدی به آن دسترسی ندارند: «کلیدهای غیب نزد اوست…» (سوره انعام، آیه ۵۹) یا «بگو: هیچ‌کس در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند مگر خدا» (سوره نمل، آیه ۶۵)

درباره زمان رخدادهای بزرگ (مثل قیامت) هم می‌گوید علمش نزد پروردگار است (سوره اعراف، آیه ۱۸۷؛ سوره نازعات، آیات ۴۲ تا ۴۴).

حتی جایی که آگاهی از غیب مطرح می‌شود، قرآن آن را محدود می‌کند به رسولانی که خدا برگزیده است: «او دانای غیب است و غیبش را آشکار نمی‌کند مگر برای فرستاده‌ای که بپسندد» (سوره جن، آیات ۲۶ و ۲۷).

پس اگر کسی بدون حجت معتبر بگوید «روز فلان طوفان می‌آید»، عملاً دارد ادعای علم غیب می‌کند؛ و این در چارچوب قرآنی، ادعایی بی‌پشتوانه و مردود است.

تعیین وقت برای رخدادهای غیبی و سرنوشت‌ساز، کاری نکوهیده است. مشهورترین عبارت در این باره، روایت امام صادق علیه‌السلام است: «کَذَبَ الوَقّاتون»؛ وقت‌تعیین‌کنندگان دروغ گفتند.

به طور کلی، دین اسلام، با تاریخ‌سازی قطعی برای امور غیبی سر سازگاری ندارد چون ابزار سوءاستفاده از ایمان و اضطراب مردم می‌شود.

با این دست خبرها چه کنیم؟

این گونه اخبار ممکن است شوخی، سوءبرداشت، کلاهبرداری، یا حتی نشانه‌ای از بحران روانی/اجتماعی یک فرد باشد. مدعیانی مانند «نوح جدید» غنا، پدیده‌های تازه‌ای نیستند؛ آن‌ها در طول تاریخ همواره بوده‌اند. اما تفاوت امروز در سرعت انتشار توهمات آن‌ها در فضای مجازی است. در عصر «فکت‌چک» و سواد رسانه‌ای، بهترین راه مقابله با این جریان‌ها، بازگشت به نصوص صریح دینی و استفاده از نیروی عقل است. کافی است کشتیبانان حقیقی را بشناسیم و فریب نمایش‌های خیابانی «شبه‌پیامبران» را نخوریم.