زندگینامه نورالدین بلغار(مخترع ماشین زمان در ۱٠٠٠ سال پیش):
https://www.tarafdari.com/node/2696818
---
ای ز لبخندت جهان پرشور و غوغا آمده
آتشی در جانِ خیلِ آدمآسا آمده
عشقِ من کاستی نگیرد، لیک اندر راهِ وصل
نازِ تو چون سدِّ راه و کوه خارا آمده
سروِ قدّت گرچه بر یک جای پاید استوار
سایهات در هر زمین و شهر و صحرا آمده
رویِ تو خورشید و عالم پیشِ چورت ذرهای
بنگر این هستی که پیشت ناپیدا آمده
ابرویِ کجبافِ تو اندر میانِ دلبران
سستپیمان است و همتایش چمانا آمده
آن میانِ چون میانِ مور و آن لبهای شهد
خرمنِ خوبیِ تو بیرون ز احصا آمده
هر که را سوزِ غمت در جان و در دل جای کرد
چشمهٔ کوثر به چشمش خوار و رسوا آمده
چون بهاران است، خوشدل باش و چون غنچه مباش
فصلِ شادی و نشاط و بالافشا آمده
خوابِ غفلت در پیریام افزون شده از نوبهار
نوبتِ پاییز و خوابِ مست و شیدا آمده
از لبانش دُر ببارد جایِ گفتار و سخن
هر که «نورالدین» صفت پاکیزهگویا آمده
« نورالدین بلغار »