شناسهٔ خبر: 76471432 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

سازماندهی مدیریت سوانح در ایران

آیا مدیریت سانحه اتفاق می‌افتد؟

سازماندهی و قوانین مدیریت سوانح در ایران یک سیر تکاملی از اقدامات پراکنده و عمدتا واکنشی تا یک نظام قانونی و تشکیلاتی متمرکز و جامع، شامل پیشگیری و کاهش ریسک داشته است.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

سازماندهی و قوانین مدیریت سوانح در ایران یک سیر تکاملی از اقدامات پراکنده و عمدتا واکنشی تا یک نظام قانونی و تشکیلاتی متمرکز و جامع، شامل پیشگیری و کاهش ریسک داشته است.

در دوران شکل‌گیری تا ۱۳۵۷، پیگیری‌ها و تلاش‌های دکتر امیراعلم، پزشک و سیاستمدار ایرانی در سال ۱۳۰۱، پس از زلزله کاج درخت تربت حیدریه در چهارم خرداد ۱۳۰۲ با بزرگای ۵.۸ به نخستین فعالیت‌های امدادی جمعیت شیر و خورشید سرخ منجر شد. بلافاصله پس از تشکیل رسمی این جمعیت برای کمک به زلزله‌زدگان بجنورد در ۲۶ شهریور ۱۳۰۲ با بزرگای ۶.۳ و ۱۵۰ کشته ‌نیز اقدام کرد.

علاوه بر زلزله‌ها، وقوع سیل‌های گسترده در همان سال‌های ۱۳۰۱ و ۱۳۰۲ در استان‌های گیلان، مازندران و آذربایجان شرقی اهمیت سازماندهی کمک‌های داخلی و جلب حمایت‌های بین‌المللی برای مقابله با سوانح طبیعی را بیش از پیش نمایان کرد. تأسیس جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران اولین اقدام رسمی و سازمان‌یافته برای امداد و رسیدگی به آسیب‌دیدگان بود. در این دوره فعالیت‌های امدادی و سوانح علاوه بر جمعیت شیر و خورشید سرخ، برعهده ارتش و ژاندارمری بود. در اواخر این دوره، سازمان دفاع غیرنظامی کشور (مصوب ۱۳۳۶ و اصلاح ۱۳۵۱) که در ابتدا زیر نظر وزیر دفاع و سپس نخست‌وزیر قرار گرفت در جهت شکل‌گیری یک نهاد پدافند مدنی (civil defense) در ایران با تأکید بر فعالیت‌های دفاعی و واکنشی برای همه مخاطرات تعریف شد. البته سازمان مذبور نقش پررنگی در سوانح ایران در زمان قبل از انقلاب بازی نکرد.

پس از انقلاب اسلامی و دوران جنگ (۱۳۵۷ تا ۱۳۷۰) ابتدا تغییر نام جمعیت شیر و خورشید سرخ به جمعیت هلال‌احمر جمهوری اسلامی ایران رخ داد. در دهه ۱۳۶۰ با وقوع جنگ و سیلاب‌ها و در نهایت زمین‌لرزه منجیل، ساختارهای موقت و مقطعی برای مدیریت سوانح شکل گرفت. برخی از مهم‌ترین سیلاب‌های دهه ۶۰ در منطقه تهران عبارت‌اند از سیل ۳ مرداد ۱۳۶۰ منطقه کن و سولقان تهران، آبان ۱۳۶۳ منطقه رودبار قصران و شمال تهران، ۲۶ اسفند ۱۳۶۱ لواسانات تهران، ۱۵ فروردین ۱۳۶۶ بخش دماوند، رودهن و بومهن و شرق تهران ‌و از همه مهم‌تر سیلاب تجریش در ۴ مرداد ۱۳۶۶. در سال ۱۳۶۵ تشکیل ستاد ویژه امدادرسانی و بازسازی مناطق سیل‌زده در نخست‌وزیری و ۱۳۶۸ تأسیس اداره کل حوادث غیرمترقبه در حوزه معاونت اجرایی رئیس‌جمهور رخ داد.

وقوع زمین‌لرزه ۳۱ خرداد ۱۳۶۹ منجیل نقطه عطفی بود که ناهماهنگی‌ها را آشکار کرد. به موجب اصل ۱۲۷ قانون اساسی، اختیارات رسیدگی به این سوانح به وزیر کشور واگذار شد و مسئولیت هماهنگی امور امداد و نجات، اسکان موقت و بازسازی در وزارت کشور متمرکز شد.‌

پس از زلزله منجیل برای انسجام و اتخاذ رویکرد کاهش ریسک (۱۳۷۰ تا ۱۳۸۷) تلاش شد. در ۱۳۷۰ تصویب قانون تشکیل کمیته ملی کاهش اثرات بلایای طبیعی توسط مجلس شورای اسلامی و آیین‌نامه اجرایی آن در ۱۳۷۲ با هدف ایجاد هماهنگی و تغییر رویکرد از صرفا امداد و نجات به کاهش اثرات و پیشگیری انجام شد. تشکیل شورای عالی پیشگیری و کاهش صدمات ناشی از حوادث غیرمترقبه و بازسازی به ریاست وزیر کشور و کمیته ملی شامل کمیته هماهنگی و کمیته‌های فرعی بر اساس درس‌های زلزله ۱۳۶۹ منجیل رخ داد. سال ۱۳۷۹ با تصویب ماده ۴۴ قانون برنامه سوم توسعه، مبنی بر تهیه طرح جامع امداد و نجات کشور توسط هلال‌احمر با هماهنگی وزارت کشور و در ۱۳۸۲ تصویب طرح جامع امداد و نجات کشور در هیئت وزیران، که مبنای تشکیلاتی نظام مدیریت بحران کشور شد، منجر به ایجاد ستاد سوانح و حوادث غیرمترقبه کشور در سال ۱۳۸۳ به‌ دنبال زلزله ۵ دی‌ماه ۱۳۸۲ بم شد. هیئت و‌زیران در جلسه مورخ 7/4/1383 به استناد اصول (134) و (138) قانون اساسی، به منظور هماهنگی اجرایی کلیه دستگاه‌ها و اعمال مدیریت عالی مؤثر بحران هنگام و‌قوع حوادث و سوانح غیرمترقبه، آیین‌نامه ستاد پیشگیری و مدیریت بحران در حوادث طبیعی و سوانح غیرمترقبه را تصویب و ابلاغ کرد.

پس از زلزله بم، تشکیل سازمان مدیریت بحران شتاب گرفت. در ۱۳۸۷ تصویب قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور با هدف ایجاد مدیریت یکپارچه در امور سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی، هماهنگی و نظارت بر تمامی مراحل مدیریت بحران (شامل پیشگیری، آمادگی، مقابله، بازسازی و بازتوانی) به سازماندهی و شکل‌گیری سازمان مدیریت بحران کشور زیر نظر وزیر کشور، به عنوان نهاد اصلی سیاست‌گذار، هماهنگ‌کننده و نظارتی انجامید.

علت اصلی نام‌گذاری این حوزه با عنوان «مدیریت بحران» در ایران، بیشتر ریشه در تحولات تاریخی-سازمانی و رویکرد غالب مدیریتی در دهه‌های 60 و 70 شمسی دارد تا یک انتخاب علمی و دقیق. پس از زلزله ۱۳۶۹ منجیل که بزرگ‌ترین فاجعه طبیعی پس از انقلاب بود که ناهماهنگی‌های شدید در نهادهای مختلف (ارتش، هلال‌احمر، دولت) برای امداد و رسیدگی را آشکار کرد. این واقعه لزوم ایجاد یک نهاد متمرکز را نشان داد. در کمیته ملی کاهش اثرات بلایای طبیعی (۱۳۷۰) اگرچه نام این کمیته بر کاهش اثرات سوانح (Disaster Mitigation) تمرکز داشت، اما در عمل، نهاد تشکیل‌شده به‌جای تمرکز بر «چرخه کامل مدیریت ریسک» (شامل پیشگیری و آمادگی)، بیشتر مشغول مدیریت شرایط اضطراری و مقابله با وقایع بزرگ و ناگهانی بود. رویکرد غالب «واکنشی» بود و متأسفانه همچنان در بیشتر موارد چنین است.

از آنجا که رویکرد تاریخی در ایران (مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه) اغلب بر واکنش، امداد و حل‌وفصل بحران‌های حاد و فوری (و اصطلاحا «جمع‌کردن» سانحه) پس از وقوع حادثه متمرکز است، اصطلاح «مدیریت بحران» که حس فوریت، قطعیت و فرماندهی را القا می‌کرد، در ادبیات مدیران و قانون‌گذاران غالب شد.

در واقع، دایره شمول مدیریت سانحه  (Disaster Management) بسیار گسترده‌تر از مدیریت بحران  (Crisis Management) است. از منظر علمی و تخصصی، این نام‌گذاری دقیق نیست و مورد نقد بسیاری از کارشناسان قرار دارد. ویژگی مدیریت سوانح، مدیریت شرایط اضطرار تمرکز بر سوانح طبیعی (مانند زلزله، سیل، خشک‌سالی) و سوانح بزرگ انسان‌ساز است. در حالی که تمرکز اصلی مدیریت بحران تهدیدهای سازمانی، راهبردی و اعتباری (مانند رسوایی‌های مالی، حملات سایبری، افت ناگهانی سهام، یا حوادث کوچک سازمانی) است.

در مدیریت سوانح، رویکرد جامع (شامل چهار فاز اصلی: پیشگیری، آمادگی، مقابله، بازسازی) مد نظر است، در حالی که در مدیریت بحران رویکرد واکنشی-راهبردی (مدیریت نقطه عطف یا لحظه بحرانی برای بازگشت به شرایط پایدار) مد نظر است.

در مدیریت سوانح گستره اجتماع و قلمرو گسترده یک منطقه، استان یا کشور مد نظر است در حالی که در مدیریت بحران بیشتر یک ناحیه خاص، سازمان، شرکت یا نهاد خاص مورد توجه است.

در نتیجه همین نام‌گذاری اشتباه در ایران، نهادی که وظیفه مدیریت زلزله‌ها، سیل‌ها و سوانح طبیعی و انسان‌ساز گسترده را بر عهده دارد که در واقع باید مسئول Disaster Management باشد، به طور رسمی با نامیده‌شدن به عنوان «سازمان مدیریت بحران کشور»، رویکردی غیرجامع، موردی و بیشتر واکنشی یافته است. با این شیوه ذهنیت‌ها را ناخودآگاه به سمت تمرکز بر فاز «مقابله» (جنگیدن با بحران) سوق می‌دهد و اهمیت سرمایه‌گذاری در فازهای «پیشگیری و کاهش ریسک» را که مهم‌ترین بخش هستند، کم‌رنگ می‌کند. این نام‌گذاری مفهوم و مأموریت را مخدوش کرده و باعث شده دستگاه اصلی که باید به مسائل مدیریت ریسک سوانح و توسعه پایدار بپردازد، با مدیریت سازمانی بحران‌های مقطعی اشتباه گرفته شود. با این حال، باید در نظر داشت که در ادبیات رسمی اجرایی و در قوانین ایران، اصطلاح «مدیریت بحران» به مرور زمان به عنوان یک واژه رایج و جاافتاده پذیرفته شده است که در حقیقت به معنای مدیریت سوانح و حوادث گسترده استفاده می‌شود.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.