این روزها بیش از هر مقطع دیگری، ضرورت بازتعریف نسبت احزاب با دولت در فضای سیاسی کشور احساس میشود؛ نسبتی که از یکسو باید بر پایه همراهی، همکاری و کمک به دولتِ برآمده از مردم، آن هم در شرایط حساس کنونی استوار باشد و از سوی دیگر، مسیر نقد دلسوزانه، مسئولانه و سازنده را مسدود نکند؛ وضعیتی که بهنظر میرسد برخی احزاب تندرو به آن بیتوجه هستند.
روزنامه قدس در گفتوگو با چهار نفر از نمایندگان احزاب فعال کشور، ابعاد مختلف این مسئله، الزامات نقد مسئولانه و راهکارهای تقویت همکاری سیاسی در شرایط حساس کنونی را به نقد گذاشته است.
نقد باید شناسنامهدار باشد
حسن بهشتیپور، کارشناس ارشد مسائل سیاسی:
یک اصل بدیهی در سیاست وجود دارد که نباید آن را وارونه فهمید؛ انتقاد نه تهدید است و نه جرم. اتفاقاً هر دولتی که در معرض نقد جدی، صریح و مسئولانه قرار بگیرد، امکان اصلاح و رشد بیشتری پیدا میکند. ضعفها دیده میشود، خطاها گوشزد شده و مسیر تصمیمگیری شفافتر میشود. این نه تشویش اذهان عمومی است و نه خدشه به امنیت ملی؛ این لازمه حکمرانی عقلانی است. اما مسئله دقیقاً از جایی آغاز میشود که انتقاد با فضاسازی سیاسی اشتباه گرفته میشود. انتقاد سازنده، یعنی منتقد فقط به شمردن ضعفها اکتفا نکند؛ بلکه راهکار بدهد، آن هم راهکاری که بر زمین واقعیت ایستاده باشد. نسخههایی که فقط روی کاغذ جذاباند اما در میدان عمل حتی خود پیشنهاددهنده هم نمیداند چگونه باید اجرا شوند، نه کمک به مردم است و نه اصلاح امور.
اقتصاد ایران، واقعیتهای خاص خودش را دارد. دولت در کشور ما همه اختیارات را در دست ندارد. بخش بزرگی از اقتصاد نه دولتی است و نه خصوصی؛ همان ساختارهای خصولتی که هم سهم بالایی دارند و هم مسئولیتگریز هستند. بنابراین مطالبهگری منصفانه، باید متناسب با امکانات، اختیارات و محدودیتهای دولت باشد، نه براساس تصور دولتِ همهکارهای که در واقعیت وجود خارجی ندارد. نکته مهم دیگر، شناسنامهدار بودن نقد است. نقد باید از سوی افراد و جریانهایی مطرح شود که هویت روشن دارند و مسئولیت حرف خود را میپذیرند. حمله از پشت نقاب، سخن گفتن بیهزینه و فرار از پاسخگویی، نه شجاعت سیاسی است و نه دلسوزی برای مردم.
طرح دغدغههای انتخاباتی در قالب نقد
پرویز سروری، دبیر شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی:
وضعیت احزاب در کشور، امروز بیش از همیشه نیازمند بازنگری و ظرفیتسازی است. بسیاری از احزاب ما، آنچنان که باید و شاید، فرایند حزبی واقعی را طی نکردهاند و حضورشان عمدتاً با دغدغههای انتخاباتی شکل گرفته است. نتیجه این رویکرد، ناتوانی در ایجاد یک رابطه منطقی و تعاملی با دولتها و ارائه نقد و راهکار کارشناسی برای حل مسائل کشور است. از آن طرف، دولتها هم کمتر به نگاه کارشناسی احزاب توجه میکنند و غالباً آنها را رقیب خود میدانند تا همکار و مشاور. از سوی دیگر، احزاب نیز عمدتاً به موضوعات روز و مطالبهگری کوتاهمدت ورود میکنند و فرصت ایجاد «دولت سایه» و کادرسازی سیاسی واقعی برای ایفای نقش استراتژیک را پیدا نمیکنند. این وضعیت سبب میشود نقدها و پیشنهادهای کارشناسی کمتر شنیده شوند و تصمیمات دولتها بیشتر حالت فردمحور و نگرانکننده پیدا کند. با این حال، امیدواری وجود دارد که با گذر زمان و بهویژه در فضای انتخابات و ظرفیتسازی غیرانتخاباتی، احزاب بتوانند جایگاه واقعی خود را بیابند و زمینه تعامل منطقی با دولتها فراهم شود. احزاب باید فراتر از تقابل سیاسی صرف، بتوانند نقد دلسوزانه، کارشناسی و سازنده خود را ارائه دهند تا راه برای تصمیمگیری بهتر دولت و ارتقای کارآمدی حکمرانی باز شود. در نهایت، واضح است تا زمانی که احزاب نتوانند فرایندهای حزبی واقعی را طی کنند، تعامل منطقی و بهرهگیری از ظرفیت کارشناسی جریانهای سیاسی، همچنان محدود باقی خواهد ماند و احزاب، بهویژه احزاب تندرو دغدغههای انتخاباتی خود را در قالب نقد مطرح میکنند.
احزاب ناکارآمد پایگاه مردمی ندارند
محمدصادق جوادیحصار، سخنگوی حزب اعتماد ملی:
اصل ماجرا روشن است؛ احزاب همواره باید فاصله کارشناسی و مستقل خود را با دولتها حفظ کنند. هیچ حزبی نباید بیچون و چرا از دولتی حمایت کرده و نه بدون تحلیل، با تصمیمات دولت مخالفت کند. حمایت یا نقد، باید و باید منصفانه باشد و براساس واقعیتها و منافع مردم انجام گیرد. در این میان نقش مهمتر به عهده دولتهاست. دولتها هستند که تعیین میکنند منتقد و مخالف چه اندازه فرصت بیان داشته باشند.
وقتی دولتی دارای سعه صدر، اعتماد به نفس و گشادهدستی باشد، هم احزاب و هم رسانهها میتوانند آزادانه نقد و پیشنهاد دهند و این به تقویت کارآمدی حکمرانی کمک میکند. اما اگر دولت اجازه نقد ندهد، نشاندهنده عدم اعتماد به خود و ترس از آشکار شدن حقایق است. همانطور که آقای پزشکیان تأکید کردهاند، همه باید نقد و پیشنهاد ارائه دهند، اما رعایت انصاف در نقد ضروری است. احزاب مستقل که پایگاه مردمی دارند، اگر در بیان حقایق و دفاع از حقوق مردم کوتاهی کنند، اعتماد و اعتبار خود را از دست میدهند. حمایت یا مخالفت صرف با یک دولت، تعیینکننده جایگاه آنها نیست؛ بلکه توانایی آنها در پیگیری حقوق مردم و بیان واقعیتها، معیار اصلی اعتبارشان است. در نهایت، احزاب واقعی باید فراتر از فضای رسانهای و سیاسی، صدای مردم و مدافع عدالت و شفافیت باشند. مردم داور نهاییاند و احزابی که این نقش را بهدرستی ایفا نکنند، پایگاه خود را نزد جامعه از دست میدهند؛ همچنان که این وضعیت درباره پارهای از احزاب تندرو اتفاق افتاده است.
احزاب، همراه دولت در مسیر پیشرفت کشور
محمدکاظم انبارلویی، کارشناس ارشد مسائل سیاسی:
رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس در سال اول خدمت دولت آقای پزشکیان تأکید کردند: موفقیت دولت، موفقیت همه است و همه باید در مسیر تقویت و حمایت از دولت پایکار انقلاب حرکت کنند. واقعیت این است دشمنانی چون رژیم صهیونیستی و آمریکا همواره تلاش میکنند با ایجاد ناپایداری سیاسی داخلی، زمینه برای حمله نظامی، براندازی نظام و حتی فروپاشی کشور را فراهم کنند. در این شرایط، دولت قوی و مسئولیتپذیر مهمترین سد در برابر نیرنگها و دسیسههای خارجی است.
یکی از چالشهای امروز کشور، کاهش ارزش پول ملی و تورم است. در این زمینه، بانک مرکزی مسئول مستقیم حفظ ارزش پول ملی و کنترل تورم است. احزاب میتوانند با مطالبه قانونی و ارائه پیشنهادهای کارشناسی، ضعفهای مدیریتی را شناسایی و در صورت نیاز، با تغییر مسئولان ناتوان، زمینه را برای حضور افراد متخصص و کارآمد فراهم کنند. این تعامل هوشمندانه میان دولت و احزاب، مسیر توسعه کشور را هموار کرده و مانع سوءاستفاده دشمنان میشود.
در این بستر، احزاب و گروهها نقش کلیدی دارند؛ حمایت آنها باید هوشمندانه و مبتنی بر منافع ملی بوده و نقدها باید دقیق، کارشناسی و راهگشا باشند. احزاب نباید صرفاً منتقد یا صرفاً حامی باشند، بلکه باید همراه و رفیق دولت در مسیر پیشرفت و توسعه کشور باشند. نقدهای سازنده احزاب میتواند زمینهساز اصلاح عملکرد دولت در حوزههای اقتصادی و اجتماعی باشد.
خبرنگار: سید حسین حسینی